بعضی از افراد این امت به بت‎پرستی خواهند پرداخت (۶)

برقانی در صحیح خود روایت کرده است و اضافه نموده: «بر امت خویش از ائمه‌ی گمراه کننده می‎ترسم و هرگاه میان آنها شمشیر آمد تا قیامت از میان آنها برداشته نمی‌شود و قیامت بر پا نمی‎شود تا اینکه گروهی از امت من به مشرکین بپیوندند و تا اینکه گروهی از امت من به بت پرستی روی آورند و در امت من سی دروغگو خواهد آمد که هر یک ادعای پیامبری می‎کنند و حال آن که من خاتم پیامبرانم و بعد از من پیامبری نخواهد آمد و همواره از امت من گروهی بر حق پیروزند، عدم پشتیبانی از آنها به آنان زیان و آسیبی نخواهد رساند، تا اینکه فرمان الهی (قیامت) می‎آید»[۱].

این حدیث را ابوداود در سنن خود و ابن ماجه با اضافه‎ای که مولف ذکر کرده و ترمذی با اختصار روایت کرده است.

گفته‌اش: (ثوبان) او مولای پیامبر صلی الله علیه و سلم است و با ایشان همواره همراه بود و بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه و سلم در شام اقامت گزید و در سال ۵۴ هـ.ق  در حمص درگذشت.

(زَوَی لِیَ الأرض) توربشتی[۲] می‌گوید: زویتُ الشیء یعنی جمع و منقبض شد آن و مقصود از جمع‌شدن و هموار گشتن زمین برای پیامبر صلی الله علیه و سلم یعنی مکان دور آن برای پیامبر صلی الله علیه و سلم نزدیک قرار داده شد تا اینکه ایشان از نزدیک آن را مشاهده کرد و خداوند زمین را برای ایشان جمع نمود و به صورت مجموعه‎ای قرار داد که ایشان مانند کف دست به آن نگاه کرد[۳].

قرطبی می‎گوید: یعنی زمین را برایم جمع و هموار کرد تا اینکه مساحتی را از شرق تا غرب که امت من فرمانروایی و مالکیت آن را به دست خواهد داشت دیدم و ظاهر عبارت این را می‎رساند که خداوند به بینایی ایشان قوت داد و موانعی که معمولاً مانع از دیدن می‎شوند را از پیش روی ایشان برداشت و ایشان از همان جایی که بود دور را دید، همان‎طور که بیت‎المقدس را از مکه دید و به قریش از نشانه‎های بیت المقدس در حالی که به آن نگاه می‎کرد خبر داد[۴] و مانند اینکه می‎فرماید: «قصر سفید مدائن را می‎بینم»[۵] و احتمال دارد که خداوند مثال آن را برای پیامبر صلی الله علیه و سلم مجسّم نموده است که توجیه اول بهتر است.[۶]

گفته‌اش: (و پادشاهی امت من به مساحتی از زمین که برایم هموار گردید خواهد رسید) قرطبی می‎گوید: این خبر تحقق یافت و این از نشانه‎های نبوت ایشان است و پادشاهی امت ایشان تا دورترین نقطه غرب یعنی دریای طنجه و تا اقصی نقاط شرق یعنی آن سوی خراسان و بسیاری از مناطق سند، هند و صغد رسید و از جهت جنوب و شمال به این اندازه قلمرو پادشاهی امت پیش نرفت، از این‎رو پیامبر صلی الله علیه و سلم شمال و جنوب را نام نبرد و خبر نداد که فرمانروایی امتش به شمال و جنوب می‎رسد[۷].

و گفته‌اش: (و دو خزانه‌ی قرمز و سفید به من عطا گردید) قرطبی می‎گوید: مراد پادشاهی فارس و خزانه‌ی قیصر پادشاه روم است و مقصود قصرها و شهرهای آنان می‎باشد. و گفته‌ی پیامبر صلی الله علیه و سلم بر همین دلالت می‎کند وقتی که از هلاکت پادشاه فارس و روم خبر داد فرمود: سوگند به خدا که خزانه‎هایشان را در راه خدا خرج خواهید کرد»[۸].

و خزانه‌ی قیصر را با خزانه‌ی قرمز تعبیر کرد چون بیشتر و اغلب گنج‎های آنان طلا بودند و از خزانه کسری به خزانه سفید تعبیر کرد چون اغلب دارایی‎های آنان جواهر و نقره بود[۹].

و این خبر پیامبر صلی الله علیه و سلم در زمان  فتوحات در خلافت عمر فاروق رضی الله عنه تحقق یافت و تاج، تخت و تمام اموال کسری که بسیار زیاد بودند به عنوان غنیمت نزد عمر آورده شد و وقتی سرزمین قیصر فتح شد خداوند با او نیز چنین کرد[۱۰].

اغلب گنج‎های کسری و قیصر به همین صورت بوده‎اند اما تورپشتی[۱۱] و خلخالی عکس این را گفته‎اند.

«الأبیض» و «الأحمر» منصوب به بدل هستند.

و گفته‌اش: (و از پروردگارم خواستم که امتم را با قحط سالی فراگیر هلاک نسازد). در اصل کتاب «بعامه» آمده است و این روایت صحیحی در اصل مسلم است ولی در بعضی جاها با حذف ب آمده است «بسنه عامه».

(برگرفته از کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)

[۱]– جمله اضافه‎ای را که برقانی روایت کرده احمد در مسند۵/۲۸۴،۲۷۸، ابوداود در سنن۴۲۵۲، ابن ماجه۳۹۵۲، حاکم در مستدرک ۴/۴۴۹، ابونعیم در الحلیه۲/۲۸۹ و غیره روایت کرده‎اند و اسنادش به شرط مسلم صحیح است.

[۲]– فضل الله بن حسن شهاب الدین ابوعبدالله توربشتی شافعی فقیه و محدث است، المیسر فی شرح مصابیح السنه از تألیفات اوست. نگا: طبقات الشافعیه سبکی۸/۳۴۹، الأعلام زرکلی۵/۱۵۲ و در آن آمده که او حنفی بوده ولی این اشتباه است، او شافعی بوده است.

[۳]– نگا: مرقاه المفاتیح ۱۰/۱۵٫

[۴]– بخاری در صحیح خود ۴۴۳۳ از جابر بن عبدالله ب روایت کرده که می‌گوید: از رسول الله شنیدم که می‌فرمود: «وقتی قریش مرا تکذیب کردند در اتاقم ماندم تا اینکه خداوند بیت المقدس را برایم آشکار کرد و نشانه‌هایش را برای آنها بیان کردم و من به او نگاه میکردم».

[۵]– بخشی است از حدیثی که در رابطه با حفر خندق آمده؛ امام احمد آن را در مسند۴/۳۰۳، ابن أبی شیبه در مصنف۳۶۸۲۰، نسائی در السنن الکبری۸۸۵۸، رویانی در مسندش۴۱۰، حربی در غریب الحدیث۳/۹۶۷ و غیره از براء روایت کرده‎اند و در اسناد آن میمون بن استاذ است. که ابن معین و ابن حبان او را ثقه شمرده‎اند و شعبی از او روایت کرده است اما افراد زیادی او را ضعیف قرار داده‎اند. و این حدیث را حافظ در فتح الباری۷/۳۹۷ حسن دانسته است.

[۶]– المفهم قرطبی:۷/۲۱۶٫

[۷]– المفهم ۷/۲۱۷ آنچه قرطبی گفته قابل تامل و بحث است.

[۸]– صحیح بخاری ۶۶۳۰، صحیح مسلم۲۹۱۸ از ابوهریره، صحیح بخاری ۶۶۲۹ و صحیح مسلم۲۹۱۹ از جابر بن سمره روایت کرده‎اند.

[۹]– قاضی عیاض در إکمال المعلم۸/۴۲۶ بعد از بیان این حدیث که «گروهی از مسلمین خزانه‌ی کسری را که سفید است فتح خواهند کرد» می‎گوید: توضیح داد که خزانه‌ی سفید خزانه‌ی کسری است و گنج سرخ از قیصر است و آنچه در حدیثی دیگر که در ذکر شام است آمده این را تایید می‎کند که من خزانه‌ی سفید مدائن را می‎بینم و همچنین فرموده‌ی پیامبر صلی الله علیه و سلم که فرمود: «آنگاه که عراق از دادن درهم خود و شام از دادن دینارش امتناع ورزید». برهمین دلالت می‎کند، چون نقره سفید را به عراق یعنی پادشاهی کسری و دینار سرخ را به شام که پادشاهی قیصر است نسبت داده است.

[۱۰]– المفهم:۷/۲۱۷٫

[۱۱]– نگا: مرقاه المفاتیح ۱۰/۱۶٫

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …