بررسی شخصیت زراره بن اعین و احادیث وی (۲)

حدثنی أبو جعفر محمد بن قولویه، قال: حدثنی محمد بن أبی القاسم أبو عبد الله المعروف بماجیلویه، عن زیاد بن أبی الحلال، قال: قلت لابی عبد الله قوله: حدثنی أبو جعفر إلى قوله حدثنی محمد بن أبی القاسم أبو عبد الله المعروف بما جیلویه طریق هذا الحدیث صحیح بلا امتراء اتفاقا اختیار معرفه الرجال (ج ۲ / ص ۱۶۰ )
رسیدن این حدیث از طریق سند این حدیث به اتفاق و بدون شک و تردید صحیح است.
زیاد بن ابی حلال (یکی از نزدیکان امام صادق) روایت می کند که به ابو عبدالله گفتم: زراره از تو چیزهایی را در استطاعت نقل میکند ما از او قبول کردیم و او را تصدیق کردیم ولی دوست داشتم آنها را بر شما عرضه کنم امام فرمودند: بگو. گفتم: ایشان گمان می کند که از شما در مورد آیه و لله علی الناس حج البیت من … سوال کرده و شما گفته اید. ( من استطاع علیه سبیلا یعنی کسی که مالک زاد و راحله باشه سپس گفت از شما سوال کرده آیا کسی که زاد و راحله داشته باشد مستطیع حج است و اگر چه حج نکند.( اینجا میخواهد به اسم امام ترویج بی دینی کند) و شما گفته اید: بله. امام صادق فرمودند: نه او چنین از من سوال کرده و نه من چنین گفتم. بر من دروغ گفته بخدا قسم بر من دروغ گفته خدا او را لعنت کند(سه بار) او از من سوال کرد که کسی که زاد و راحله داشته باشد آیا او مستطیع حج است من گفتم: بلکه بر او واجب است (اگر هم مالک ان زاد و توشه نباشد) بعد او گفت: ایا او مستطیع است. گفتم: نه مگر زمانیکه اجازه از صاحب آن داشته باشد. زیاد می گوید. زراره را به ان خبر بدهم؟ امام فرمود: بله. زیاد گفت به کوفه بر گشتم و زراره را ملاقات کردم سپس به او خبر دادم به آنچه که امام فرموده بودند. و از لعن او سکوت کردم. گفت: او به من استطاعت داده از جایی که نمی فهمید!!!. و صاحب شما( امام صادق) آگاهی به کلام مردان ندارد.
بعضی خواستند این روایت را به تقیه و حفظ جان زراره توجیه کنند در حالیکه سیاق جمله این را نمی رساند و تقیه زمانیست که حکمی بیان شود که در ان توهین به عقاید اهل سنت باشد نه چنین مسالی ای که هم سنی و هم شیعه اتفاق بر ان دارند و از جهتی تقیه در جلو حکام باید صورت گیرد نه در جلو دوست و یاور مطمئن. حال اگر بگوییم امام تقیه کرده پس چرا زراره این بی ادبی کرده.!!!
زراره کارش اختلاف بین مسلمانان بود و میخواست از زبان امامان چیزهای را بین مردم منتشر کند تا اینکه امت اسلامی را بجان هم بیندازد. مجلسی روایت میکند:
عن الولید بن صبیح قال : دخلت على أبی عبدالله علیه السلام فاستقبلنی زراره خارجا من عنده ، فقال لی أبوعبدالله علیه السلام : یا ولید أما تعجب من زراره یسألنی عن أعمال هؤلاء أی شئ کان یرید ؟ أیرید أن أقول له : لا ، فیروی ذلک عنی ، ثم قال : یا ولید متى کانت الشیعه تسأل عن أعمالهم إنما کانت الشیعه تقول : من أکل من طعامهم وشرب من شرابهم واستظل بظلهم . . متى کانت الشیعه
تسأل عن مثل هذا بحار الأنوار (ج ۷۴ / ص ۳۸۲)
ولید بن صبیح گفت: بر ابی عبدالله وارد شدم با زراره در حالی که خانه را ترک می کرد ملاقات کردم. ابو عبدالله به من گفت: ای ولید آیا تعجب نمی کنید از زراره! از من در مورد اعمال( اهل سنت ) هر چه خود می خواهد سوال می کند ایا او میخواهد من بگویم نه. سپس ان را از من روایت کند؟ و…. در تاریخ ال زراه همین داستان امده اما بجای زراره اسم را حذف کرده است.
قال: دخلت على أبى عبدالله علیه السلام فاستقبلنی رجل خارج من عند أبى عبدالله علیه السلام من اهل الکوفه من اصحابنا، فلما دخلت على ابی عبد الله علیه السلام قال لى: لقبت الرجل الخارج من عندی ؟ فقلت: بلى هو رجل من اصحابنا من اهل الکوفه فقال: لا قدس الله روحه ولا قدس روح مثله، انه ذکر اقواما کان ابى علیه السلام ائتمنهم على حلال الله وحرامه وکانوا عیبه علمه وکذلک الیوم هم عندی تاریخ آل زراره (ج ۱ / ص ۵۳)…….. ابا عبدالله گفت: مرد بیرون رونده از نزد من ملاقات کردی؟ گفتم: بله او مردی از اصحاب ما از اهل کوفه است. امام فرمودند: خداوند روح او و مثل او را پاک نکند. سپس گروهی را ذکر کرد و فرمود: پدرم به آنها بر حلال و حرام خدا اعتماد کرد ولی انها عیب علم پدرم بودند و آنها امروز نزد منند.

و به گونه های مختلفی روایتهای زیادی را از ائمه جعل کرد تا جاییکه تعداد ان را به نزدیک ۴۰۰۰ رسانیده اند. وقتی امام متوجه این رفتار زراره و دیدگاه او نسبت به خودش شد. او را در جاهای مختلفی لعن کرد و تکذیب نمود. زراره شروع کرد به نقد امام صادق و بدگویی از این مرد بزرگ چون با او موافقت نمی کرد. گاهی میگفت:
عن زراره، قال: والله لو حدثت بکل ما سمعته من أبی عبدالله علیه السلام لانتفخت ذکور الرجال على الخشب. معجم رجال الحدیث (ج ۲۴ / ص ۹۵)اگر هر چه از امام صادق شنیدم بیان کنم ………… شرمنده از ترجمه در جایی دیگر میگفت: ابن مسکان قال: سمعت زراره یقول:رحم الله أبا جعفر، وأما جعفر فإن فی قلبی علیه لفته. فقلت له: وما حمل زراره على هذا؟ قال: حمله على هذا لأن أبا عبد الله أخرج مخازیه رجال الکشی (ج ۲ / ص ۴۵)ابن سلکان گفت: از زراره شنیدم که می گفت: خدا ابو جعفر ( پدرامام جعفر صادق) را رحم کند اما جعفر صادق در قلب نسبت به او لفه است. (البته در روایتی دیگر کلمه لعنه آمده) به او گفتم: چه چیز باعث شده که زراره چنین بگوید: گفت: بخاطر اینکه ابا عبدالله زشتیهایش را بر ملا کرده است.

مقاله پیشنهادی

کانال تلگرامی اهل سنت و جماعت ایران

کانال تلگرامی اهل سنت و جماعت ایران @ahlesonnat_com https://t.me/ahlesonnat_com https://t.me/joinchat/AAAAAEL1eveEIme7q2AtCw