بررسی روایتی که تشیع از آن بر حلت متعه استدلال می نمایند (۲)

۲- ابن رباط در التهذیب ۲/۱۰۳ الاستبصار ۱/۹۲۴ ابن سنان در کافی ج ۵ ک ۳، ۹۶ ج ۴، ابراهیم بن خلف بن عباد الانماطی در کتاب الکافی ج ۱ ک ۴ ب ۸ ج ۱۱، ابراهیم بن هاشم در کتاب الکافی ج ۲ ک ۲ ب ۴۹ ج ۱۱ اسحاق بن عیسی در الکافی ج ۲ ک ۱ ب ۲ ک ۱ ب ۱۰۷ ج۲۱، بشر بن جعفر در الکافی ج ۱ ک ۴ ب ۳۷ ج۵، بکار بن کردن در الکافی ج۱ ک۳ ب۲۹ ج۳، جعفر بن بشیر درالکافی ج۲ ک۱ ب۹۹، ۲۳، و راویان دیگری از او نقل روایت کرده اند که در صفحه ۶۰-۵۹-۵۸ کتاب الشیعه و المتعه نوشته محمد مال الله مذکور اند برای کسب اطلاع بیشتر به آنجا مراجعه نمایید.

دومین روایتی که از آن بر حلت نکاح موقت استدلال می نمایند روایتی است که توسط ابوبصیر نقل شده است که ایشان می فرمایند: از حضرت ابوجعفر درباره ی حلت و حرمت نکاح موقت و متعه پرسیدم! ایشان فرمودند: در قرآن آیه ﴿فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَهً وَلا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِیمَا تَرَاضَیْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِیضَهِ﴾.

گویا حضرت ابوجعفر از این آیه بر حلت متعه استدلال نموده و آن را قرائت فرمودند- اگر به دقت به سند این روایت بنگریم در می یابیم که راوی آن ابوبصیر است که در نزد تشیع در روایتهای آنان ابوبصیر کینه چهار نفر ذکر شده است که آن چهار نفر عبارتند از:

یحیی بن القاسم.

لیث البختری که در این روایت او راوی حدیث است.

عبدالله بن محمد الأسری.

حماد بن عبدالله بن اسید الهروی.

اسم ابوبصیر در کتابهای رجال به نام ابوبصیر لیث بن البختری المرادی نقل شده است چنانکه در کتاب الرجال الکشی در صفحه ۱۵۱ آن را با اسم  و کنیه یادآوری نموده است، این راوی کسی است که به ائمه اتهام وارد نموده است و درباره ی آنان مخصوصاً ابو جعفر می گوید: اگر دنیا به سوی آنان می رفت آن را با دندانهای نواجذ می گرفتند.

از ابن ابی یعفور روایت شده است که ایشان می فرمایند من به همراه جماعتی که در بین آنان ابو بصیر بود برای ادای حج خارج شدم و به ابو بصیر گفتم: از خداوند بترس و با مال خودت برای ادای حج برو زیرا که شما دارای ثروت زیادی هستی و از آن استفاده نما، نه از مال دیگران ایشان در جواب من به من گفت: اگر دنیا به سوی صاحب تو (امام جعفر) بیاید او را با رداء خود جمع آوری می نماید.

ایشان چنان فردی بودند که همیشه امام جعفر صادق را به تمسخر و استهزاء می گرفتند و او را فردی طماع و دنیا دوست معرفی می نمودند از حماء الناب روایت است که ایشان می فرمایند: روزی ابو بصیر بر دروازه امام ابو عبدالله نشستند تا به او اجازه دخول دهند ولی امام به او اجازه نداد و گفت: اگر به همراه ما مال و ثروت می بود حتما به ما اجازه می داد که ناگهان سگی به سوی او آمد و چهره ی او را با زبان لیسید او گفت: اف اف این دیگه چیست؟ یکی از همنشینان او به او گفت این سگی بود که چهره ی شما را لیسید.

و در جایی دیگر امام جعفر صادق را فردی ناآگاه و نادان و جاهل قلمداد می کند از شعیب العقر قوفی روایت است که ایشان می فرمایند ابو بصیر به من گفت: از ابو عبدالله درباره ی زنی که شوهر دارد و دوباره ازدواج می نماید پرسیدم ایشان به من گفت: زن رجم شود و آن کرد را صد ضربه تعزیرا بزنند, شعیب می گوید همین سوال را من از امام جعفر صادق پرسیدم ایشان به من گفتند: زن رجم شود و بر مرد هیچ چیزی لازم نمی گردد پس از چند روزی با ابو بصیر ملاقات کردم و به او گفتم من از امام جعفر صادق همین سوال را پرسیدم او به من گفت زن رجم شود و بر مرد هیچ چیزی لازم نمی گردد، ابوبصیر بر سینه ی خود دستی کشید و گفت من اطلاع نداشتم که حکم و دستور و فتوای او هر لحظه تغییر می کند.

و در روایتی دیگر از حماد بن عثمان روایت است که ایشان می فرمایند من به همراه ابی یعفو و فرد دیگری به سوی خیره رهسپار شدیم که در بین راه از دنیا سخن به میان آمد و ما درباره ی او سخن گفتیم ابوبصیر مرادی به ما گفت: اگر امام جعفر صادق آن دوست شما دنیایی گیرش می آمد حتما به سوی آن می رفت.

و در احوال او نوشته اند که ایشان در حالت جنب و جنابت ائمه را ملاقات می کرد و از بکیر روایت است که ایشان می فرمایند ابوبصیر مرادی را ملاقات کردم و از او پرسیدم: کجا می خواهی بروی او گفت: به ملاقات امام جعفر صادق می روم من به او گفتم من نیز با شما به همراهی می آیم او به همراه من با امام ملاقات کرد و امام به سوی او نظر کرد و گفت آیا در منازل انبیاء و صلحاء با جنایت داخل می شوی. او گفت: پناه بر خدا از غضب و خشم او و غضب شما استغفار نمود و گفت: دیگر به این حال بر نمی گردم.

از حضرت شعیب بن یعقوب العقر قوفی روایت است که ایشان می فرمایند: از ابوالحسن درباره ی مردی که با زن شوهردار ازدواج می کند و از احوال آن زن اطلاع کامل ندارد پرسیدم؛ ایشان در جواب گفت: زن رجم شود و بر مرد هیچ چیزی لازم نمی شود من این سوال و جواب را برای ابوبصیر مرادی تعریف نمودم ایشان گفت قسم به خدا امام جعفر به من گفت زن رجم و مرد شلاق زده شود سپس دستش را بر سینه خود کوبید و گفت گمان می برم امام جعفر هنوز علمش تکمیل نشده است و از نظر علمی رشد ننموده است.

مرادی چنان فردی است که به خاطر اطفاء غریزه ی شهوانی خود کلاس تعلیم و تعلم خواهران را رایج گرداند چنانچه از حسن بن مختار روایت است که ایشان از ابوبصیر نقل می نمایند که ایشان گفتند: در زمانی که خواهران و زنان را تدریس می نمودم با یکی از آنان مزاح و شوخی نمودم. روزی به نزد امام جعفر صادق مشرف شدم که ایشان به من گفت: ای ابوبصیر شما به آن زن چه چیزی گفته بودید گفتم: به او گفتم دستت را به من بده. امام جعفر صادق به من گفت: هرگز به او نزدیک مشو و با او سخن مگو.

از ابوبصیر به تعداد ۵۷ روایت از راویان مختلف و گوناگونی در کتابهای اربعه نقل شده است که برای آشنایی بیشتر به صفحه ۵۶ و ۶۶ کتاب الشیعه و المتعه نوشته محمد مال الله مراجعه نمایید.

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …