بابُ ما ظَهَرَ مِن مُعجِزاتِهِ وفیهِ بعضُ أحوالِهِ وأحوالِ سُفرائِهِ (۱۱)

۴۳ و ۶۱- درباره این قصّه رجوع شود به آنچه در توضیح حدیث ۲ گفته‌ایم. در قسمتی از این قصّه برای «أبو‌عبدالله البزوفری» إدّعای علمِ غیب شده‌!! یعنی همان کسی که حدیث دوازده مهدی را از قول ضُعَفا و مجاهیل برای مسلمین ارمغان آورده است! [ر.ک. شاهراه اتّحاد، حدیث نهم، ص ۲۲۰-۲۲۳]. ملاحظه کنید که چه کسانی علم غیب داشته‌اند!!.

به هر حال خرافه فروشان برای هرکه بخواهند معجزه می‌سازند مثلاً پدر شیخ صدوق فرزنددار شده و فرزندش حافظه خوبی داشته و مقدار زیادی حدیث از حفظ داشته، همین را ناشی از معجزه مهدی شمرده‌اند! در صورتی که اگر معجزه امام می‌بود می‌بایست أحادیث او مخلوط به خرافات نباشد.

۴۶- باز برای اثبات غیب قصّه‌ای بافته­اند!.

۴۷- روایت شده از «محمّد بن ابراهیم بن مهزیار» که خود مدّعی نیابت و از دکّانداران مذهبی بود. می‌گوید به قصد زیارت «ناحیه» وارد منطقه عسکر شدم. زنی نامم را پرسید و گفت برگرد و شب بیا. (حال این زن که بوده و چه سِمتی داشته معلوم نیست) شب بازگشتم و داخل خانه شدم و هنگامی‌که میان دو قبر ناله و گریه می‌کردم صدایی شنیدم که می‌گفت: ای محمّد از خدا بترس و از کارهایی که می‌کنی توبه کن که تو کار بزرگی را به گردن گرفته‌ای!! چرا دو قبر در داخل منزل بوده؟! این نائب چه کرده که باید توبه می‌کرده؟ صاحب صدا که بوده؟ هیچ معلوم نیست و فقط می‌توان گفت : المعنی فی بَطِن الشّاعر!!.

×۴۸ و ۴۹- راوی هردو «نصر بن الصّباح» است که علمای رجال او را ضعیف و فاسدالمذهب و از غُلاه شمرده‌اند. ولی ممقانی چون سخن از «ناحیه» گفته، خواسته او را حسن الحال بشمارد، یعنی از گفتۀ خودش به نفع او استفاده کند!! محشّی محترمِ «بحار» فرموده در خبر ۴۸ سقط و تبدیل صورت گرفته است. به هر حال حدیث ۴۸ مشابه حدیث ۵ همین باب است و در هردو حدیث جُز از پرداخت وجوهات، و علم غیب خبر دیگری نیست!.

۵۰- مانند روایت ۴۴ راوی آن «محمّد بن شاذان بن نعیم» مجهول الحال است. وی مدّعیِ نیابت امام و معجزه‌تراش بوده و در این روایت نیز جُز از پرداخت وجوهات و علم غیب و بدگویی از جعفر بن علی برادر حضرت عسکری خبری نیست.

۵۱- راوی آن «محمّد بن صالح» است که خود از مدّعیان وکالت و نیابت بوده و بنابه ادّعای خودش، سؤال أحمقانه‌ای پرسیده و برای آزادی فردی موسوم به «با داشاکه» طلب دعا نموده و نیز سؤال کرده کنیزی دارم آیا او را بار‌دار سازم یا نه؟ جواب  آمده چنین کن که آنچه خدا خواهد همان می‌شود!

محبوس همان روز که نامه «ناحیه» رسید، آزاد شد. (قبلاً هم گفتیم که نُوّاب از مسائل دربار و تصمیمات حکومت بی‌اطّلاع نبوده‌اند) اصولاً نیز بیشتر کسانی که به حبس می‌روند، آزادمی‌شوند ولی خرافه­فروشان دوست دارند، ازهرأمر ساده‌ای، معجزه بسازند!.

۵۶ و ۶۶- أبوالقاسم بن أبی‌حلیس (أبی‌حابس) که مجهول الحال است قصّه‌هایی حکایت کرده که از این قصّه‌ها می‌توان دریافت که از غُلاه بوده. چندین قصّۀ او طبق معمول درباره أخذ وجوهات است! أمّا مهمتر از همه این است که در حدیث ۵۶ مال کسانی که دین و ایمان درستی نداشته‌اند «لَم یَکُن مِنَ الإیمانِ عَلی شَئٍ» و «لَم یَکُن مِن دینِ اللهِ عَلی شَئٍ» قبول می‌شود أمّا در حدیث ۶۶ مال مرجئی قبول نمی‌شود «لاحاجَهَ لی فِی مالِ المُرجئ!».

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …