نخست: دعوت به ایمان با تمام معانی و ارکانش: از شناخت الله متعال با اسماء و صفاتش گرفته تا عبادتِ الله با این نام و صفتها ، توحید ربوبیت و الوهیت، کفر به طاغوت، جنگ با تمام صورت های قدیم و جدیدِ شرک، از قبیل شرک قبور و خرافات، شرکِ حاکمیت، ولاء، براء و غیره. همچنین ایمان به فرشتگان، کتاب ها، پیامبران، روز قیامت، قضا و قدر، جریانات اعتقادی در مورد صحابه رضی الله عنهم ، مسایل کفر و ایمان، اجرایی کردن سنت و مبارزه با بدعت، اثبات روش های استدلال و محقَّق نمودن پاکی در عبادات، اخلاق و معاملات و تعامل، حرکت در مسیر دعوت، برپا داشتن دین، بلند نمودن کلمه ی الله بر فراز زمین. تمام این موارد به صورت کلّی یا تفصیلی باید طبق روش اهل سنت و جماعت باشد.
ما بر این باوریم که دعوت به ایمان با این مفهومِ جامع، اصلِ دعوت پیامبران علیهم السلام بوده است. این روش، روشِ رسول الله صل الله علیه و سلم و صحابه ی بزرگوار وی رضی الله عنهم بوده است. این رویکرد، مهمترین اولویّت در عمل است. اولویت و اولین واجبی که هیچ واجبی بدونش محقَّق نخواهد شد.
واجب و ضروری است تا به هر روش ممکن، به سوی این برنامه و رویکرد دعوت داد و مردم را از طریق وسایل عمومی مانند سخنرانی، حلقه های درس عمومی، کتاب، انتشارات عمومی و کاروان ها و گروه های دعوت، طبق روش سلفی تربیت نمود. و نیز توسط وسایل خاص همانند تدریس خصوصی، مراکز علمی، گروه های تعلیم و تربیت و غیره به این مهم پرداخت.
دوم: ایجاد گروهی مؤمن: باید گروهی مؤمن و پایبند و ملتزم به اسلام تشکیل گردد تا به این روش عمل کنند. برای برپا داشتن فرض های کفایی که فعلاً به آن عمل نمی شود، عزم را جزم کنند و تمام توان خود را در این راستا به کار گیرند. و در عین حال تلاش نمایند، اسباب قدرت که هم اکنون آن را در اختیار نداریم، فراهم شده و آن را به دست آوریم. به این دلیل که خیر را دوست داریم و بر آن اشتیاق داریم و برای نصیحت و خیرخواهی مسلمانان و توجه به امور آنان. ما معتقدیم تشکیل این کارگروهِ مؤمن بر روش اهل سنت و جماعت و تشکیل آن چه که دیگر افراد اهل سنت بر آن اتفاق نموده و در گرد آن جمع می شوند، از اهم واجبات و اولویت ها است.
این گروه تلاش می کند تا اولاً افرادش واجبات عقیدتی، عبادی، رفتار و منش، و برخورد، تعامل و اخلاق، که بر هر کدامشان به صورت خاص لازم آمده را انجام دهند و از محرمات دست بکشند؛ چنان که به صورت منظم و با برنامه پایبند به همکاری و تعاون بر وظایف و فرایضی هستند که تمام جامعه و امت با آن مورد خطاب قرار گرفته اند. مثلاً اموری همانند تعلیم و تعلّم. الله متعال می فرماید: * فَلَوْلَا نَفَرَ مِن کُلِّ فِرْقَهٍ مِّنْهُمْ طَائِفَهٌ لِّیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ*: (پس چرا از هر فرقهاى از آنان، دستهاى کوچ نمىکنند تا در دین آگاهى پیدا کنند و قوم خود را وقتى به سوى آنان بازگشتند بیم دهند، باشد که آنان بترسند؟) .
علم در دعوت ما، منزلتی خاص و اهمیتی بس بزرگ دارد. زیرا این روش، با علم بر پا داشته می شود و در نبود آن، هویت و انتسابش به سلف صالح را گم کرده و از دست می دهد. لازم است جهاد علمی در تمام سطوح برپا گردد. برای کودکان و بزرگسان، مردان و زنان و سایر اقشار جامعه. درست همانند دقّت و بازبینی و دعوت. الله متعال می فرماید: *وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ*: (و باید از میان شما، گروهى، به نیکى دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از زشتى بازدارند، و آنان همان رستگارانند) .
البته حتماً باید در این باب، بنا بر دستور و قواعد شریعت، مصالح و مفاسد را مراعات نمود. باید به واجبات اجتماعی از قبیل مرتفع نمودن نیاز فقرا و تنگدستان و مراعات ایتام، توجه نمود. هم چنین بر تشویق توانگران بر پرداخت زکات و صدقات و کمک کردنِ آنان در پرداخت زکات و صدقات بر مبنای آموزه های قرآن و سنت، عیادت بیماران و فراخواندن آنان به سوی الله، زنده کردن روابط برادرانه میان مسلمانان، از قبیل شرکت در تشییع جنازه ها، همدردی با مصیبت زدگان، به دعوت دیگران جواب دادن، تبریک گفتن شادیها و مراسم خوشی به هم نوعان، و دیگر موارد. باید تلاش نمود نظامی اقتصادی اسلامی ایجاد گردد و بدین وسیله بتوان مردم را از ربا و پیامدهای آن و دیگر معاملات حرام دور کرد.
چاره ای نیست جز این که با ارجاع مردم به علما، در کالبدِ امت روح تجمع گرایی را دمید و آنان را از پراکندگی و تشتت بازداشت. هم چنین هر گاه شرایط و لوازم جهاد مهیا شد، جهاد فی سبیل الله را بر پا داشت. و هنگام عدم توانایی برای جهاد، باید تلاش نمود تا اسباب آن فراهم گردد. باید به مردم آموزاند تا در نزاع ها و درگیری های خویش قضاوت و حکم را به شریعت بسپارند. آن هم با رجوع به علمایی که واجب است در هر نقطه از جهان یافت شده و در دسترس باشند تا بر اساس قرآن و سنت و دور از قوانین وضعی و قراردادی طاغوتی، موارد اختلافی را حل و فصل کنند. تمام این موارد و موارد مشابه از قبیل برپایی جمعه و جماعات و عیدها از فرض های کفایی هستند. مسلمانان اگر در برپاییِ خیر و تقوی چنان که الله متعال آنان را امر می کند:*وَ تَعاونُوا عَلَی البِرِّ والتَّقوَی*: (و در نیکوکارى و پرهیزگارى با یکدیگر همکارى کنید )، تجمع کرده و با هم همکاری نمایند، _بإذن الله _خواهند توانست بدون هیچ مفسده و ضرری چندین و چند برابر آن چه هم اکنون بر پا داشته اند را، به نمایش بگذارند. و تناسب این که حق را بر پا دارند الله متعال آنان را قدرت خواهد داد تا به کارهایی که از انجامش عاجز مانده اند، جامه ی عمل بپوشانند. چرا که هر طاعتی سبب طاعاتی دیگر خواهد شد.
سوم: برپایی دولت اسلام: اما در این که نهایتا دولت اسلامی چگونه بر پا خواهد شد، باید گفت: ما هرگز یک جریان معین و مشخص(حکومت اسلامی) را بر الله متعال لازم و حتمی نمی کنیم. و نمی گوییم جز تشکیل حکومت اسلامی هیچ راه دیگری نیست. بلکه الله متعال از داستانِ پیامبران و فرستادگانش داستان پیامبری را تعریف می کند که با دعوت حکیمانه و بیان وی تمام قومش ایمان آورده اند. مثلاً:* وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِائَهِ أَلْفٍ أَوْ یَزِیدُون* فَآمَنُوا فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِینٍ* (و او را به سوی یکصد هزار نفر یا بیشتر فرستادیم. پس ایمان آوردند در نتیجه آنان را تا پایان عمرشان بهره مند کردیم) . با هلاک دشمنانِ پیامبران به عذابی کوبنده از جانب خویش، یا به دست فرستادگان و پیروان آنان، برخی از پیامبران خویش را یاری نمود. الله متعال این امور را در سیرت رسول الله متعال هم قرار داد. دروزه ای مدینه را به وسیله ی قرآن بر او گشود.
همچنین بحرین، یمن و بخش عظیمی از جزیره العرب را به دست ایشان فتح نمود. چنان که مکه را به زورِ سرنیزه بر پیامبر گشود. و نیز عراق و نقاط دوردست تر، شام و مصر و … را بر یاران رسول الله متعال با سرنیزه فتح کرد. تحت هر شرایطی حمد و ستایش مخصوص الله متعال است. قدرت یافتن در زمین منّتی ست از جانب الله. و وعده کرده است که هدف از قدرت دادن به مسلمانان در زمین فقط برای این است که، فرد و جامعه عبودیت را برای الله متعال قرار دهند. در این راستا استفاده از اسبابی که مقدور و در توان است هم واجب و ضروری است.
لیکن پیروزی از جانب الله متعال است نه اسباب. الله متعال می فرماید: * وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ*: (الله به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته کردهاند، وعده داده است که حتماً آنان را در این سرزمین جانشین قرار دهد؛ همان گونه که کسانى را که پیش از آنان بودند جانشین قرار داد، و آن دینى را که برایشان پسندیده است به سودشان مستقر کند، و بیمشان را به ایمنى مبدل گرداند، مرا عبادت کنند و چیزى را با من شریک نگردانند، و هر کس پس از آن به کفر گراید؛ آنانند که نافرمانند) . و فرموده است: *وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُون* إِنَّ فِی هَذَا لَبَلَاغًا لِّقَوْمٍ عَابِدِینَ*: (و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد. بی تردید در این، برای مردمِ عبادت پیشه کفایت است).
پنهان و پوشیده نیست که واقعیت و حقیقت کنونی ما پیوسته و مدام کوچک تر از آن است که آرزویش را داریم. و وضعیت ما بسی دورتر از آن چیزی است که باید باشیم. اما نصیحت و پند دادن واجب است. آرزو داریم که همگی بر راه راست باشیم نه خارج از مسیر؛ هر چند حرکتمان آهسته و آرام باشد.