انحراف‌های جاهلانه دوران اموی

پایان حکومت راشده و استحکام خلافت بنی امیه (که نسبت به اسلامی بودنش بیشتر عربی بود)، لزوم انقلاب و تجدید فوری احکام اسلام را ایجاد کرد، انحرافات جاهلیت قدیم که در اثر ارشاد و تربیت پیغمبر ج و مجاهدت خلفای راشدین مدفون شده بود، بار دیگر میان مسلمانان نسل جدید اعراب دوباره زنده شدند. محور حکمرانی که نظام حکومت موروثی مبتنی بر آن بود، تابع کتاب و سنّت نمانده بود، بلکه به سیاست عربی و مصالح مملکتی، تفاخر نسبی و روح تعصب نژادی که اسلام آن را محکوم کرده بود و پیش اعراب بادیه نشین پناهنده شده دوباره برگشت. غرور قبیله‌ای، طرفداری طایفه و خویشاوندپروری که در زمان خلافت راشده عیب و گناه بزرگی به شمار می‌رفت، هنری زیبا به شمار می‌آمدند و نمود جاهلانۀ مداحی، چاپلوسی و جاه‌طلبی به جای اجر و پاداش الهی، عامل و محرک اعمال و اخلاق قرار گرفت[۱].

بیت المال (که مجموعه درهم و دینارهای مسلمانان بود) ملک شخصی و املاک سلطنتی گردید و گروه‌های شعراء پیشه‌ور، چاپلوسان درباری و ندیمان خود فروخته به وجود آمدند که سرمایه مسلمانان (بیت المال) به این قبیل گروه‌ها اختصاص پیدا می‌کرد و در مقابل رواج روش‌های زشت آن‌ها سهل انگاری به عمل می‌آمد[۲].

اشتیاق شنیدن ترانه‌ها و تحقیق و گسترش در موسیقی به حد نهایی رسید[۳] روش‌های منحرف دولت و زندگی لادینی دستگاه حکومت جامعه را تحت الشعاع قرار می‌داد و گروه جدیدی از «مترفین» پیدا شد که اخلاق آن‌ها با مترفین قدیم زمان جاهلیت شبیه بود و چنان معلوم می‌شد که جاهلیت زخم خورده، برای انتقام از حریف فاتحش کمر بسته است و می‌خواهد حساب چهل سال را در یک روز بگیرد.

[۱]– در این مورد مسابقه احساسات جاهلیت و شهرت تفاخر احیاء شده بود، حدود آن را از واقعه زیر می‌توانید اندازه‌گیری کنید. ابوالفرج اصفهانی در کتاب آغانی نقل می‌کند که: دوران دو سردار عرب (حوشب و عکرمه) مدت‌ها این دو سردار مسابقه داشتند که در سحرای چه کسی بیشتر غذا مصرف می‌شود. یعنی چه کسی بیشتر مهمان دارد. بیشتر حوشب در این مورد برنده بود، پس از مدتی عکرمه برای شکست دادن حریفش و برد مسابقه، این تدبیر را به کار برد که صدها گونی آرد خریداری کرد و بین طایفه‌اش تقسیم کرد و دستور داد که این همه آرد را خمیر کنند و یک خندق بزرگ حفر نمایند و این همه آرد را در خندق بریزند و روی آن را با علف خشک بپوشانند و هدفش این بود که حوشت با اسبش در خندق پر از آرد فرو افتد، چنانچه همینطور شد و همه جا تبلیغات به عمل آمد که نزد عکرمه به اندازه‌ای آرد خمیر می‌شود که اسبی در آن افتاده. همۀ مردم طوائف برای تماشای ماوقع جمع شدند و دیدند که فقط سر و گردن اسب ظاهر است و بس. بلآخره با بیل و کلنگ و ریسمان‌های قطور اسب را بیرون کشیدند و به ظاهر واقعه در جهان معروف شد، شعراء در این زمینه شعر گفتند و عکرمه به تصرف خویش در مسابقه حریفش را شکست داد. (از رنّات الثالث جلد یک، صفحه ۱۳۹ و ۱۴۰).

[۲]– شاعر معروف دوران اموی، احظل مسیحی (متولد ۵۹ هجری قمری) به دربار خلیفه عبدالملک بن مروان با شأنی آمد که در گلویش صلیب طلایی داشت و از موهای ریشش قطرات شراب می‌چکید و کسی نبود که او را سرزنش کند (آغانی، ج ۷، ص، ۱۷۸).

[۳]– از این واقعه نتیجه بگیرید که خواننده معروف عراق به نام حنین به دعوتی که از طرف هم‌قطارانش در مدینه در سرای خودش هنرش را ارائه داد علاقه‌مندان به قدری زیاد بودند که از کثرت و انبوه جمعیت سقف آن سرا فرو ریخت و خود حنین زیر آوار مدفون گشت (آغانی، ج، ص ۱۲۲-۱۲۳).

مقاله پیشنهادی

خودت تاریخ خود را بنویس

در شدت گرما و ساعتی قبل از نماز ظهر، در حرم نشسته بودم؛ دیدم پیرمردی …