میراث اسلام

این میراثی است که به دست ما رسیده است (و ما آن را اصطلاحاً میراث می‌نامیم که آن یک اصطلاح غربی است) زیرا که اسلام یک دین زنده و جاویدان است، هدفمان از میراث، ثروت و سرمایه‌ای است که از گذشتگان به ما منتقل شده است. اما در حقیقت علم راسخ، ایدئولوژی محکم و محفوظ، ایمان نیرومند، سنتی پاکیزه، اخلاقی عالیه، نقد، شریعت و ادب همه جزء ثروت و سرمایده اسلام‌اند که هر آن مردی از آن‌ها سهمیه کاملی دارد که، یکی از زمان‌های حکومت اسلامی را به منهاج خلافت برقرار نموده و علیه جاهلیت و مادیت مبارزه کرده و به سوی خدا دعوت داده باشد.

خصوصیات اسلامی را که محو شده بود از نو احیاء نموده و در میان امّت روحیه ایمانی تازه پیدا نمود. در این سرمایه لازوال برای فردی سهمیه شایسته‌ای در نظر گرفته می‌شود که بر این دین طبق ماخذهایش و اعتماد بر تفسیرهایش استقامت کند و فلسفه‌های جدید را رد، تفکر حقیقی اسلام را حفاظت و این امّت را از وقوع به هر فتنه جدیدی که به وقوع پیوسته مانع شده، کسی که برای این امت، این دین و ماخذش را حفاظت کرده و حدیث و فقه را مجدداً تدوین نموده، باب اجتهاد را باز کرده و امّت را خزانه‌ای آباد، شریعت، قانون منظم معاشرت و زندگی عطاء کرده و در جامعه وظیفه مراقبت را انجام داده و در زمان انحراف، کج‌روی جامعه، بدون پرده‌پوشی انتقاد نمود. و برملا و آشکارا سوی اسلام حقیقی و راستین دعوت داده، در قرن‌های شکوک و شبهات و زمان اضطراب عقاید، به روش‌های علمی استدلال نموده، فکر مردم را اطمینان بخشید، علم کلام جدیدی را بنیانگذاری کرده، وظیفه دعوت، تذکیر، انذار و گسترش نیابت انبیاء† را انجام داده، شرارۀ مدفون ایمان را حرارت و حرکت مشتعل داده، در جلو لبۀ تیز شمشیر ماده‌پرستی ایستاده، و برندگی آن را از بین برده، خلق خدا را از ضربه مهلک آن حفاظت کرد.

نیروی سیاسی این امّت را کاملاً سالم نگه داشت، و به آن نیرو، تحمل حمله‌های پی در پی خارجی عطاء کرده و با دعوت حکیمانه و دامن پرمهر خویش، دشمن مهاجم را شکار کرده است. کسی که با لبه شمشیر و نوک خنجر تسلیم نمی‌شد و کسی که عالم اسلام را از این سر تا آن سر زیر و رو کرده بود، همین دشمن خطرناک اسلام را با نیروی ایمان و قدرت معنوی خویش وارد اسلام کرد و شرف غلامی محمد عربی علیه الصلوه والسلام به او بخشیده شد. با ادب غنی و جذاب و اشعار بلیغ خویش متفکرانی را اسیر دام خود کرد که در بحث‌های علمی و فلسفه‌ای مذهبی مطمئن نمی‌شدند، و این سلسلۀ عظیم است که در آن هر فردی دارای جایگاه، سهمیه و مقام خاصی است. تاریخ در حقیقت مترادف ادای امانت، حق‌شناسی و اعتراف حقیقت است که هر فرد از آن، پاسدار مرزی از مرزهای اسلام و فشنگی ارزشمند از خشاب سلاح اسلام بود.

اگر فعالیت‌های مخلصانۀ آن‌ها نبود، فعالیت‌هایی که امروز ما می‌کوشیم از دیدگاه تاریخ آن‌ها را بنگریم، در آن اسباب فراوان عزت، عبرت. و موعظت برای ما موجود است که با بودن آن در پیش روی اقوام عالم، واقعاً ما سربلند هستیم. با این دید روشن که نزد مصنف روش عادلانه‌ای موجود است، در صفحات آینده افرادی را معرفی می‌کند که در میدان دعوت، جهاد، اصلاح و تجدید حیات اسلام خدمات ارزشمندی انجام داده‌اند.

مقاله پیشنهادی

خودت تاریخ خود را بنویس

در شدت گرما و ساعتی قبل از نماز ظهر، در حرم نشسته بودم؛ دیدم پیرمردی …