این انتقاد شجاعانه بر فلسفه و تحقیر آن در تاریخ علم کلام، آغاز دوران جدیدی در قرن پنجم هجری قمری میباشد که تاج افتخار این دوران بر سر امام غزالی زیبنده است و بدنبالش شیخ الاسلام ابن تیمیه آن را تکمیل کرد و بر جسم فلسفه و منطق وظیفه عمل جراحی را انجام داد. آغاز سلسله فلسفه از تصنیفات خود امام غزالی شروع شده است، تهافت الفلاسفه بر طلسم خیالی فلسفه ضربه محکمی وارد کرده است و به عظمت و تقدس ذهنی فلسفه صدمه بزرگی رسانیده است. تالیف این کتاب در حلقههای فلسفه اضطراب و غم و غصهای به وجود آورد که تا مدّت صد سال در رد این کتاب کوچکترین نوشتهای از طرف داشمندان فلاسفه به رشته تحریر در نیامد تا اینکه در آخر سده ششم هجری وکیل مدافع پرجوش فلاسفه و پیرو حلقه به گوش ارسطو «ابن رشد» (م-۵۹۵هجری) کتابی به نام «تهافت التهافه» در جواب کتاب امام غزالی نوشت. علمای مغرب میگویند اگر ابن رشد در پشتیبانی فلسفه قد علم نمیکرد، فلسفه از حملههای امام غزالی به جان کندن رسیده بود، پشتیبانی ابن رشد از فلسفه آن را برای صد سال دیگر زندگی بخشید[۱].
[۱]– تاریخ فلاسفه الاسلام فی المشرق والمغرب محمد لصفی جمعه ص۷۲٫