- بقلم/ دکتر عادل شدی
پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم در سن ۲۵ سالگی با خدیجه کبری که زنی ۴۰ ساله بود ازدواج کرد.
خدیجه زنی سرمایهدار و تاجر بود، و پیامبر را که نزد او کار میکرد همراه با غلامش “میسره” برای تجارتی به سرزمین شام فرستاد. میسره در این سفر بشدت مجذوب اخلاق والا، و امانتداری و راستگویی و شخصیت ویژهی پیامبر خدا شد، و وقتی از سفر بازگشت هر آنچه در سفر از پیامبر دیده بود را برای سرورش خدیجه بازگو کرد. خدیجه پس از درک شخصیت حضرت محمد صلی الله علیه وسلم به آنحضرت علاقمند شده، با ایشان ازدواج کرد.
این ازدواج با برکت مدت ۲۵ سال دوام پیدا کرد. خدیجه کبری سه سال قبل از هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم به مدینه، در حالیکه ۶۵ سال داشت، پیامبر ۵۰ ساله را تنها گذاشته بدیار باقی شتافت. خدیجه همسر آنحضرت و ابوطالب عمویشان در یک سال وفات کردند. و پیامبر که با رفتن آن دو در حقیقت دو پایگاه و ستون بسیار مهم، و دو پشتیبان نیرومند، و دو دوست و عزیزش را از دست داده بود بسیار ناراحت شد، بگونهای که آن سال در نزد مسلمانان به سال “اندوه” و حزن شهرت یافت.
پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم پس از وفات خدیجه کبری برای حل و فصل کردن مسائل بسیار مهمی در جامعه، و بخاطر حکمتهایی بسیار عمیق و دقیق، و رسیدن به اهدافی بسیار والا و جلیل ازدواجهای متعددی کردند.
حضرت محمد صلی الله علیه وسلم تمام جوانیشان را در کنار زنی که ۱۵ سال از او بزرگتر بود گذرانید و در طول ۲۵ سال زندگی مشترک در آن جامعهای که تجدید فراش و ازدواجهای متعدد یکی از عادات و رسوم آن بود هرگز با زنی دیگر ازدواج نکرد. و توجه به این نقطه بر ملا کنندهی حقیقت دروغ و مکر و حیله و کینه و دشمنی برخی از شرق شناسان غربی است که از روی خباثت و تحریف واقعیتها پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم را فردی ـ العیاذ بالله ـ شهوانی که دنبال خوشگذرانی بود معرفی میکنند!
این افراد مغرض با وجود اینکه میدانند پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم، تمام مدت جوانی ـ که شهوت انسان در بالاترین درجهی آن است ـ خود را با بیوه زنی که ۱۵ سال از او پیرتر بود گذرانید. البته گمان نمیکنم این مستشرقان کینهتوز و مغرض ادعا کنند که شهوت در تمام این مدت طولانی خاموش بوده، و پس از ۵۰ سالگی فوران کرده است؟! چون ادعائی اینچنینی تنها میتواند دلیلی باشد بر حماقت و دیوانگی کسی که چنین ادعائی میکند.
البته این ادعای مسخره و بیمزه و مغرض را تنها برخی از مستشرقان غربی کینهتوز، و کسانی که با ساز آنها میرقصند مطرح ساختهاند، که با طرح آن خود را مسخرهی عالم و آدم کردهاند. و بسیاری از علماء و اندیشمندان غربی با شدت با این دید منفی و مغرضانه که با منطق و واقعیت کاملا در تضاد است مخالفت کردهاند.
پژوهشگر سرشناس ایتالیایی خانم دکتر “لورافیشیا فاغلیری” از جمله کسانی است که انگشت بر حقیقت نهاده، با عقل و منطق درست قضیه را مورد بحث و بررسی قرار داده است. او میگوید: محمد تمام مدت جوانیش را که غریزه جنسی در انسان در بالاترین درجه و قدرت خود است. با وجودی که در جامعه عربی ـ قبل از اسلام ـ آن دوران میزیست که در آن خانواده به عنوان کیان اجتماعی و مستقل تا حد بسیار زیادی به کلی وجود نداشت، و یا در حال انهیار بود، و در آن جامعه چند همسری یک قاعده و اساس بود، و طلاق نیز تا آخرین حد تصور آسان و بیاهمیت بود. در چنین جامعهای محمد تنها با یک همسر که زنی بود بنام خدیجه که از او بسیار بزرگتر بود ازدواج کرد. و در طول ۲۵ سال زندگی مشترک همسری بسیار مخلص و وفادار بود که زنش را بسیار دوست داشت. و او تا روزی که خدیجه وفات کرد هرگز ازدواج دیگری ننمود. اما ازدواجهای دیگرشان پس از وفات خدیجه و پس از عمر ۵۰ سالگی بود. و البته هر یک از ازدواجهایش از روی سببی اجتماعی و یا سیاسی بوده است. مثلا؛ میخواست با ازدواجی زنهایی که در تقوا و پرهیزگاری و ایمان به مراتب والایی دست یافتهاند را مورد تکریم واحترامش قرار داده منزلت آنها را در جامعه بالا ببرد، و با برخی ازدواجها روابط اجتماعی و نسبی با برخی از عشایر و قبائل دیگر بر پا میکرد تا راهی جدید برای گسترش اسلام پیدا کند.
حضرت محمد صلی الله علیه وسلم بجز عائشه (رضی الله عنها) با هیچ دختری، و یا زنی جوان ازدواج نکردند، تمام همسران دیگر آن حضرت خانمهایی بیوه بودند که عمری از آنها گذشته بود. آیا این شهوترانی است؟! ای کاش کسانی که چنین حرفهایی پوچ را طوطی وار تکرار میکنند کمی به عقلهایشان بها دهند.
حضرت محمد صلی الله علیه وسلم فردی از بشر بود، و خدا نبود! و شاید هم احیانا به امید اینکه صاحب پسری شود ازدواج میکرده، چرا که پسرهایی که از همسرش خدیجه متولد شدند همه وفات کردند، و تنها چهار دختر از خدیجه برای پیامبر باقی ماند.
با وجود اینکه پیامبر از وضع اقتصادی خوبی برخوردار نبود، سرپرستی این خانوادهی بزرگش را خود بر دوش داشت. و همیشه عدالت و برابری کامل را در بین همسرانش مراعات میکردند، و هرگز کسی از آنها را بر دیگری برتری ندادند.
پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم در تعدد ازدواجهایش بر روش و سنت پیامبران پیش از خود چون حضرت موسی (علیه السلام) و غیره عمل کردند. و کسی بر ازدواجهای متعدد آن پیامبران کوچکترین اعتراضی نکرده است. آیا این بدین دلیل است که ما از تفاصیل زندگی آنها بیاطلاع هستیم، در حالیکه از کوچک و بزرگ زندگی خانوادگی پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم خبر داریم([۱]).
همسران پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم
پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم در کهنسالی پس از وفات خدیجه کبری با زنی بنام “سوده دختر زمعه” ازدواج کردند. پس از او با عائشه دختر نزدیکترین یاران و دست پروردها و شاگردانش؛ ابوبکر صدیق ـ رضی الله عنه ـ ازدواج کردند، که البته او تنها دختری بودند که پیامبر با او ازدواج کردند.
سپس با حفصه دختر عمر بن الخطاب که پس از ابوبکر نزدیکترین یاران رسول خدا صلی الله علیه وسلم به ایشان بود. میتوان گفت ابوبکر دست راست پیامبر و عمر دست چپ ایشان بودند.
سپس با زینب دختر خزیمه بن الحارث، و سپس با ام سلمه که نامش “هند دختر امیه” بود، و همچنین با زینب دختر جحش و با جویریه بنت الحارث، و با ام حبیبه دختر ابوسفیان، و پس از فتح خیبر و درهم کوبیده شدن یهودیانی که به پیامبر خیانت کرده بودند با صفیه بنت حیی سردار یهودیان، و اخیرا با “میمونه بنت الحارث ” ـ رضی الله عنهن ـ ازدواج کردند. و این آخرین ازدواج پیامبر صلی الله علیه وسلم بود.
([۱]). نگا: کتاب “قالوا عن الإسلام”، دکتر عماد الدین خلیل، ص/۱۲۰ـ۱۲۱٫ برگرفته از کتاب “دفاع عن الإسلام” اثر پژوهشگر ایتالیایی خانم دکتر “لورافیشیا فاغلیری”.