احکام سحر و جادو (۲)

احکام سحر و جادو

سحر در لغت عبارت است از چیزی که سبب و علت آن پنهان باشد، از این‎رو در حدیث آمده است: «بی‌گمان بعضی از بیان و سخن‌ها، همانند سحر موثرند»[۱]. و سَحَری را سُحور نامیده‎اند چون در آخر شب که تاریک و پنهان است خورده می‌شود و خداوند متعال می‎فرماید: ﴿سَحَرُوٓاْ أَعۡیُنَ ٱلنَّاسِ﴾ [الأعراف: ۱۱۶]. «چشمان مردم را جادو کردند».

یعنی دانش خود را از آن پنهان داشتند. از آن جا که جادو از انواع شرک است، چون جادو بدون شرک انجام نمی‎شود از این‎رو در حدیث آمده است: «هر کس جادو کند شرک ورزیده است»[۲].

بنابراین مؤلف موضوع جادو را در کتاب «التوحید» ذکر کرد تا این مطالب را بیان کند که مردم را از آن برحذر دارد همان‎طور که دیگر انواع شرک را بیان کرده است.

ابو محمد مقدسی در «الکافی» می‎گوید: سحر افسون‎ها و گره‌هایی است که در دلها و جسم‎ها اثر می‎گذارد و فرد جادو شده را مریض می‎کند و یا به قتل می‎رساند و زن و شوهر را از یکدیگر جدا می‎کند. خداوند متعال می‎فرماید:  ﴿فَیَتَعَلَّمُونَ مِنۡهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِۦ بَیۡنَ ٱلۡمَرۡءِ وَزَوۡجِهِ﴾ [البقره: ۱۰۲]. «ولی آنها از آن دو، مطالبی می‏آموختند که بتوانند به وسیله­ی آن، میان مرد و همسرش جدایی بیندازند».

و همچنین می‎فرماید: «قل أعوذ برب الفلق» تا «و من شر النفاثات فی العقد» یعنی از شر جادوگرانی که در گره‎های خود می‌دمند و افسون می‎کنند به تو پناه می‎برم و اگر جادو حقیقت نمی‎داشت خداوند فرمان نمی‎داد که از شرّ آن به خدا پناه برده شود.

ام‌المؤمنین عایشه روایت می‎کند که پیامبر صلی الله علیه و سلم را جادو کردند طوری که ایشان فکر می‎کرد کاری را می‎کند و حال آن که آن را نمی‎کرد و روزی به او (أم المومنین عایشه) گفت: «دو فرشته نزد من آمدند یکی بالای سرم و یکی کنار پاهایم نشست و گفت: بیماری این مرد چیست؟ دیگری گفت: جادو شده است. گفت: چه کسی او را جادو کرد؟

گفت: «لبیدبن اعصم در شانه (موی سر) در غلاف شکوفه‌ی نخل در چاه ذی اروان[۳]». بخاری روایت کرده است[۴].

گروهی از معتزله و دیگران ادعا کردند که جادو ایجاد خیال و تصور است و حقیقت ندارد، این قول به طور مطلق درست نیست، بلکه بخشی از جادو چشم‎بندی و ایجاد خیال است و بخشی از آن حقیقت دارد.

می‎گوید: و خداوند متعال می‎فرماید:  ﴿وَلَقَدۡ عَلِمُواْ لَمَنِ ٱشۡتَرَىٰهُ مَا لَهُۥ فِی ٱلۡأٓخِرَهِ مِنۡ خَلَٰقٖ﴾ [البقره: ۱۰۲].   «و قطعاً می‏دانستند که هر کس، خریدار چنین متاعی باشد، هیچ بهره­ای در آخرت نخواهد داشت».  البقره: ١٠٢

یعنی یهودیانی که به جای پیروی از پیامبران و ایمان به خدا دنبال جادو رفتند «لمن اشتراه» دانستند که کسی به جای اطاعت از کتاب خدا و پیامبرانش به دنبال آنچه شیاطین می‎خوانند رفته است، در آخرت بهره‎ای ندارد. «ما له فی الآخره مِن خَلاق» ابن عباس می‌گوید: یعنی «مِن نَصیب»[۵] یعنی بهره‌ای ندارد، قتاده می‎گوید: اهل کتاب در آنچه خداوند به سوی آنها فرستاده می‎دانستند که جادوگر در آخرت بهره‎ای ندارد[۶].

و حسن می‎گوید: «یعنی او دینی ندارد»[۷].

پس این آیه بر حرمت جادو دلالت می‎کند و همین طور هم است، بلکه جادو در همه‌ی ادیان پیامبران † حرام است خداوند متعال می‎فرماید: ﴿لَا یُفۡلِحُ ٱلسَّاحِرُ حَیۡثُ أَتَىٰ﴾ [طه: ۶۹]. «و جادوگر هر جا برود، رستگار نمی‌شود». طه: ۶۹

و بعضی از این آیه، بر حرام بودن یادگیری جادو استدلال کرده‎اند چون (لمن اشتراه) (هر کس خریدار چنین متاعی باشد) عام است.

 و: ﴿فَیَتَعَلَّمُونَ مِنۡهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِۦ بَیۡنَ ٱلۡمَرۡءِ وَزَوۡجِهِ﴾ [البقره: ۱۰۲].   «و از آن دو، مطالبی می‏آموختند که بتوانند به وسیله­ی آن، میان مرد و همسرش جدایی بیندازند». البقره: ١٠٢ بر این دلالت می‎کند و اصحاب احمد تصریح کرده‎اند که تعلیم و تعلّم جادو کفر است و فرد با یاد گرفتن و با یاد دادن آن کافر می‎شود[۸].

 

[۱]– صحیح بخاری۴۸۵۱ از عبدالله بن عمر و صحیح مسلم۸۶۹ از عمار بن یاسر.

[۲]– نسائی در سنن ش۷/۱۱۲ و المعجم الأوسط طبرانی۱۴۶۹ و الکامل ابن عدی۴/۳۴۱ و ابن مردویه چنان که در الدر المنثور۸/۶۹۰ از عباد منقری از حسن از ابوهریره روایت شده است، ذهبی در المیزان ۳/۹۲ می‎گوید: این روایت صحیح نیست به خاطر ضعف عباد و منقطع بودن روایت، یعنی روایت بین حسن و ابوهریره منقطع است.

[۳]– صحیح بخاری۵۷۶۳ و صحیح مسلم۲۱۸۹٫

[۴]– الکافی ۴/۱۶۵٫

[۵]– ابن ابی حاتم در تفسیرش ۱/۱۹۵ با سندی که ابوجعفر عیسی رازی در آن است  و او کسی است راستگو ولی کم حافظه. طستی در مسائل خود روایت کرده چنانکه در الإتقان فی علوم القرآن ۱/۳۵۷-۳۵۸ آمده و در اسنادش عیسی بن یزید بن داب اخباری وجود دارد که دروغگو و جعل کننده حدیث و شعر است.

[۶]– ابن جریر در تفسیرش۱/۴۶۴ و تفسیر ابن أبی حاتم۱۰۲۹٫

[۷]– تفسیر عبدالرزاق۱/۵۴ و تفسیر ابن جریر۱/۴۶۵ و تفسیر ابن أبی حاتم۱/۱۹۵ که سند آن صحیح است.

[۸]– نگا: الکافی۴/۱۶۵، المغنی۱۲/۳۰۰ و المبدع۹/۱۸۸٫

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …