احادیثی روایت شده که بعضی از مردم گمان میبرند که این احادیث بر جایز بودن بدفالی گرفتن دلالت مینمایند، از آن جمله اینکه پیامبر صلی الله علیه و سلم میفرماید: «شومی و نگون بختی در سه چیز است، زن، چهارپا و خانه»[۱].
و در روایتی آمده است: «تعدیه و سرایت بیماری و بدفالی گرفتن حقیقت ندارد و شومی و نحوست در سه چیز است»[۲]. و در حدیثی دیگر آمده است: «اگر شومی و نحوستی باشد در اسب، زن و مسکن است»[۳]. بخاری روایت کرده است که عایشه ب آن را نپذیرفت و گفت: قسم به کسی که قرآن را بر ابوالقاسم نازل کرده کسی که این حدیث را روایت کرده دروغ گفته است[۴].
و بلکه پیامبر صلی الله علیه و سلم میفرمود: «اهل جاهلیت میگفتند نحوست و فال بد در زن، خانه و چهارپاست». سپس عایشه این را خواند: ﴿مَآ أَصَابَ مِن مُّصِیبَهٖ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِیٓ أَنفُسِکُمۡ إِلَّا فِی کِتَٰبٖ مِّن قَبۡلِ أَن نَّبۡرَأَهَآۚ إِنَّ ذَٰلِکَ عَلَى ٱللَّهِ یَسِیرٞ٢٢﴾ [الحدید: ۲۲]. «هیچ مصیبتی در زمین و جانهایتان(به شما) نمیرسد، مگر پیش از آنکه پدیدش بیاوریم، در کتابی ثبت شده است. بیگمان این امر، بر الله آسان است». روایت احمد، ابن خزیمه و حاکم آن را صحیح شمردهاند.
خطابی[۵] و ابن قتیبه میگویند: «این از بد فالی مستثنی است»[۶].
یعنی از بدفالی که از آن نهی شده مستثنی است مگر اینکه خانهای داشته باشد که سکونت در آن را دوست ندارد و یا همسری دارد که زندگی با او را دوست ندارد و یا اسب یا خدمتگزاری دارد که آن را نمیپسندد میتواند خانه، سواری و خادم را بفروشد و زنی که دوست ندارد را طلاق دهد؛ در حالی که دوست ندارد و اذیت میشود این چیزها را نگه ندارد چون سبب بدبختی میشوند.
وگروهی گفتهاند: پیامبر صلی الله علیه و سلم به طور قطعی نفرمودهاند که در این سه چیز شومی و بدبختی وجود دارد، بلکه شومی و بدبختی این سه چیز را مشروط بیان کرده و لازم نیست که در هر یک از این سه چیز صدق نماید. و راوی حدیث دچار اشتباه شده است.
میگویم: با اینکه میتوان حدیث را بر صحت حمل کرد. متهم کردن راوی به اینکه دچار اشتباه شده است درست نیست و اینکه حدیث به صورت مشروط روایت شده بر نفی روایتی که به صورت قطعی ذکر شده دلالت نمیکند.
و گروهی دیگر گفتهاند شومی این سه چیز کسی را فرا میگیرد که این سه چیز را به شومی و فال بد بگیرد و هر کسی بر خداوند توکل نماید و به فال بد نگیرد؛ برای او شوم و بدبخت نخواهند بود. گفتهاند حدیث انس بر همین مفهوم دلالت میکند که «فال بد بر کسی است که چیزی را به بدفالی بگیرد». و خداوند متعال گاهی بدفالی گرفتن بنده را سبب گرفتار شدن بنده به امر ناگوار قرار میدهد، همانطور که اعتماد به خداوند و توکل بر او و فقط از او هراس داشتن و تنها به او امید داشتن از بزرگترین اسبابی است که شرّ به وسیلهی آن دفع میشود.
ابن قیم میگوید: «خبر دادن پیامبر صلی الله علیه و سلم که شومی و بدبختی در این سه چیز وجود دارد به معنی اثبات بدفالی گرفتن که خداوند آن را نفی کرده نیست، بلکه نهایت آن این است که خداوند چیزهایی را میآفریند که هر کسی نزدیک آن شود یا ساکن آن باشد این چیزها شومی و بدبختی دارند و اموراتی را با برکت و خجسته آفریده که هر کسی نزدیک آن باشد دچار بدبختی و شرّ نمیگردد.
چنانکه خداوند به پدر و مادر فرزند با برکتی عطا میکند که خیر را در چهرهی او میبینند و به پدر و مادر دیگری فرزند شوم و بدبختی را میدهد که شرّ و بدی را در چهرهاش مشاهده مینمایند. پس همچنین خانه، زن و اسب اینگونه است. و خداوند آفرینندهی خیر و شرّ و نیکبختی و بدبختی است پس بعضی از این چیزها را با برکت میآفریند و برای هر کسی که در کنار آن باشد سعادت و خیر را مقدر مینماید و بعضی را منحوس و بد میآفریند که هر کسی نزدیک آن باشد دچار نحوست و بدبختی میشود و همه این امور با تقدیر و قضای الهی انجام میشود همانطور که سایر اسباب را آفریده است و آن را به مسبّبات متضاد و متفاوت آن مرتبط قرار داده است، چنانکه مُشک و دیگر خوشبوییها را آفریده و هر کسی در کنار آن باشد لذت میبرد و ضد خوشبویی را نیز آفریده و آن را سبب اذیت شدن کسانی قرار داده که به آن نزدیک میشوند و تفاوت خوشبویی و بدبویی با حس درک میشود همچنین درمورد خانهها، زنان و اسبها اینگونه است، پس این یک چیز است و بدفالی گرفتن شرکآمیز چیزی دیگر است[۷].
میگویم: از اینرو در شریعت مقرر شده که هر کس زن یا کنیز یا سواری گرفت از خداوند خیر آن و خیر آنچه بر آن خوی گرفته را بخواهد و از شرّ آن و از شرّ آنچه بر آن خوی گرفته به خداوند پناه ببرد[۸]. همچنین شایسته است که هر کسی ساکن خانهای شود این کار را بکند، اما میماند اینکه چرا به طور ویژه این سه چیز را پیامبر صلی الله علیه و سلم ذکر نمود؟ پاسخ این است که بیشتر این سه چیز به فال بد گرفته میشود از اینرو به طور ویژه ذکر شدهاند [شرح السنن][۹].
[۱]– صحیح بخاری۲۸۵۸ و صحیح مسلم۲۲۲۵ از ابن عمر.
[۲]– صحیح بخاری۲۷۵۳ و صحیح مسلم۲۲۲۵ از ابن عمر.
[۳]– صحیح بخاری۵۰۹۴ و صحیح مسلم۲۲۲۵ از ابن عمر.
[۴]– مسند طیالسی۱۵۳۷، مسند امام احمد ۶/۱۵۰،۲۴۶، مسند اسحاق بن راهویه ۱۳۶۵، مسند شامیین طبرانی۲۷۰۲، ابن جریر تهذیب الآثار۳۷،۷۲ و صحیح ابن خزیمه چنانکه در اتحاف المهره ۱۷/۶۰۴، طحاوی در شرح مشکل الآثار۷۸۶، مستدرک حاکم۲/۴۷۹، سنن کبری بیهقی۸/۱۴۰ و غیره از چند طریق از عایشه روایت کردهاند حدیث صحیح است. طحاوی ابن خزیمه، حاکم، ذهبی و دیگران آن را صحیح دانستهاند.
[۵]– معالم السنن۴/۲۱۷٫
[۶]– ابن قتیبه حدیث ابوهریره را ذکر کرده که «الشؤم فی ثلاث» و حدیث عایشه ل را که در رد آن است را نیز روایت نموده و حدیث انس را در مورد اهالی خانهای که پیامبر صلی الله علیه و سلم به نقل مکان از آنجا، آنان را دستور داد. سپس گفت: این حدیث اول را نقض نمیکند و حدیث اولی نقض این حدیث نیست و بلکه اهالی آن خانه را فرمان داد تا آن خانه را ترک کنند چون از آن وحشت داشتند به خاطر مصیبتی که در آن به آن گرفتار شده بودند و خداوند در غریزه و فطرت انسانها این را قرار داده که آنچه را که در آن به بلایی گرفتار شدهاند تحمّل نمیکنند گر چه آن چیز سببی برای آن مشکل نباشد و کسی را که به وسیلهی او خیر و نفعی به آنها رسیده دوست دارند گر چه آن فرد قصد رساندن این نفع را به آنها نداشته باشد و از کسانی که سبب شری قرار گرفتهاند گرچه قصد این کار را نداشته باشند متنفرند چگونه پیامبر بدفالی میگیرد و حال آنکه بدفالی گرفتن از جبت است؟! و بسیاری از اهل جاهلیت آن را چیزی به شمار نمیآوردند و کسانی را که فال بد را تکذیب میکردند ستایش مینمودند چنانکه شاعر میگوید:
و لیس بهیاب اذا شدّ رَحلَه | یقول عدانی الیوم واقٍ وحاتِمُ | |
ولکن یمضی علی ذاک مقدماً | اذا صَدَّ عن تلک الهَنَاهِ الخُثارِمُ |
هرگاه رخت سفر ببندد هراسی ندارد و نمیگوید امروز نگهدارنده یا حاتمی مرا نگاه داشت، و لکن بر سفرش ادامه میدهد و همه مشکلات را در هم میپیچد و حل میکند. تأویل مختلف الحدیث ص۱۰۵- ۱۰۹٫
[۷]– مفتاح دار السعاده ۲/۲۵۷٫
[۸]– بخاری در خلق افعال العباد ص۵۹، سنن ابوداود۲۱۶۰، سنن ابن ماجه۱۹۱۸، ابن السنّی در عمل الیوم والیله، ش۶۰۰ و حاکم در مستدرک۲/۱۸۵- ۱۸۶ و غیره… از عمرو بن شعیب از پدرش از جدش روایت میکند که گفت: پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «هرگاه کسی از شما از زن یا کنیز یا چهارپا یا غلام استفاده نمود بگوید: خدایا خیر آن را و خیر آنچه بر آن خوی گرفته را از تو میجویم و از شرّ آن و از شرّ آنچه بر آن خوی گرفته به تو پناه میبرم. که اسنادش حسن است و حاکم این حدیث را صحیح قرار داده و ذهبی با او موافقت نموده است و نووی در الاذکار ص۲۲۳ آن را صحیح شمرده است.
[۹]– طرح التثریب فی شرح التقریب حافظ عراقی ۸/۱۱۷ و آن را از ابی العباس قرطبی نقل کرده و سخن او در المفهم۵/۶۲۹- ۶۳۰ ذکر شده است. و منظور از شرح السنن شرح سنن ترمذی از حافظ عراقی است. والله اعلم.