احکام بدفالی گرفتن(۷)

 احادیثی روایت شده که بعضی از مردم گمان می‎برند که این احادیث بر جایز بودن بدفالی گرفتن دلالت می‎نمایند، از آن جمله اینکه پیامبر صلی الله علیه و سلم می‎فرماید: «شومی و نگون بختی در سه چیز است، زن، چهارپا و خانه»[۱].

و در روایتی آمده است: «تعدیه‌ و سرایت بیماری و بدفالی گرفتن حقیقت ندارد و شومی و نحوست در سه چیز است»[۲]. و در حدیثی دیگر آمده است: «اگر شومی و نحوستی باشد در اسب، زن و مسکن است»[۳]. بخاری روایت کرده است که عایشه ب آن را نپذیرفت و گفت: قسم به کسی که قرآن را بر ابوالقاسم نازل کرده کسی که این حدیث را روایت کرده دروغ گفته است[۴].

و بلکه پیامبر صلی الله علیه و سلم می‎فرمود: «اهل جاهلیت می‎گفتند نحوست و فال بد در زن، خانه و چهارپاست». سپس عایشه این را خواند: ﴿مَآ أَصَابَ مِن مُّصِیبَهٖ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِیٓ أَنفُسِکُمۡ إِلَّا فِی کِتَٰبٖ مِّن قَبۡلِ أَن نَّبۡرَأَهَآۚ إِنَّ ذَٰلِکَ عَلَى ٱللَّهِ یَسِیرٞ٢٢﴾ [الحدید: ۲۲]. «‏هیچ مصیبتی در زمین و جان‌هایتان(به شما) نمی‌رسد، مگر پیش از آنکه پدیدش بیاوریم، در کتابی ثبت شده است. بی‌گمان این امر، بر الله آسان است». روایت احمد، ابن خزیمه و حاکم آن را صحیح شمرده‌اند.

خطابی[۵] و ابن قتیبه می‎گویند: «این از بد فالی مستثنی است»[۶].

یعنی از بدفالی که از آن نهی شده مستثنی است مگر اینکه خانه‎ای داشته باشد که سکونت در آن را دوست ندارد و یا همسری دارد که زندگی با او را دوست ندارد و یا اسب یا خدمتگزاری دارد که آن را نمی‎پسندد می‎تواند خانه، سواری و خادم را بفروشد و زنی که دوست ندارد را طلاق دهد؛ در حالی که دوست ندارد و اذیت می‎شود این چیزها را نگه ندارد چون سبب بدبختی می‎شوند.

وگروهی گفته‎اند: پیامبر صلی الله علیه و سلم به طور قطعی نفرموده‎اند که در این سه چیز شومی و بدبختی وجود دارد، بلکه شومی و بدبختی این سه چیز را مشروط بیان کرده و لازم نیست که در هر یک از این سه چیز صدق نماید. و راوی حدیث دچار اشتباه شده است.

می‎گویم: با اینکه می‎توان حدیث را بر صحت حمل کرد. متهم کردن راوی به اینکه دچار اشتباه شده است درست نیست و اینکه حدیث به صورت مشروط روایت شده بر نفی روایتی که به صورت قطعی ذکر شده دلالت نمی‎کند.

و گروهی دیگر گفته‎اند شومی این سه چیز کسی را فرا می‎گیرد که این سه چیز را به شومی و فال‎ بد بگیرد و هر کسی بر خداوند توکل نماید و به فال بد نگیرد؛ برای او شوم و بدبخت نخواهند بود. گفته‎اند حدیث انس بر همین مفهوم دلالت می‎کند که «فال بد بر کسی است که چیزی را به بدفالی بگیرد». و خداوند متعال گاهی بدفالی گرفتن بنده را سبب گرفتار شدن بنده به امر ناگوار قرار می‎دهد، همان‎طور که اعتماد به خداوند و توکل بر او و فقط از او هراس داشتن و تنها به او امید داشتن از بزرگترین اسبابی است که شرّ به وسیله‌ی آن دفع می‎شود.

 ابن قیم می‎گوید: «خبر دادن پیامبر صلی الله علیه و سلم که شومی و بدبختی در این سه چیز وجود دارد به معنی اثبات بدفالی گرفتن که خداوند آن را نفی کرده نیست، بلکه نهایت آن این است که خداوند چیزهایی را می‎آفریند که هر کسی نزدیک آن شود یا ساکن آن باشد این چیزها شومی و بدبختی دارند و اموراتی را با برکت و خجسته آفریده که هر کسی نزدیک آن باشد دچار بدبختی و شرّ نمی‎گردد.

چنان‎که خداوند به پدر و مادر فرزند با برکتی عطا می‎کند که خیر را در چهره‌ی او می‎بینند و به پدر و مادر دیگری فرزند شوم و بدبختی را می‎دهد که شرّ و بدی را در چهره‎اش مشاهده می‎نمایند. پس همچنین خانه، زن و اسب اینگونه است. و خداوند آفریننده‌ی خیر و شرّ و نیک‌بختی و بدبختی است پس بعضی از این چیزها را با برکت می‎آفریند و برای هر کسی که در کنار آن باشد سعادت و خیر را مقدر می‎نماید و بعضی را منحوس و بد می‎آفریند که هر کسی نزدیک آن باشد دچار نحوست و بدبختی می‎شود و همه این امور با تقدیر و قضای الهی انجام می‎شود همان‎طور که سایر اسباب را آفریده است و آن را به مسبّبات متضاد و متفاوت آن مرتبط قرار داده است، چنان‎که مُشک و دیگر خوشبویی‎ها را آفریده و هر کسی در کنار آن باشد لذت می‎برد و ضد خوشبویی را نیز آفریده و آن را سبب اذیت شدن کسانی قرار داده که به آن نزدیک می‎شوند و تفاوت خوشبویی و بدبویی با حس درک می‎شود همچنین درمورد خانه‎ها، زنان و اسب‎ها اینگونه است، پس این یک چیز است و بدفالی گرفتن شرک‌آمیز چیزی دیگر است[۷].

می‎گویم: از این‎رو در شریعت مقرر شده که هر کس زن یا کنیز یا سواری گرفت از خداوند خیر آن و خیر آنچه بر آن خوی گرفته را بخواهد و از شرّ آن و از شرّ آنچه بر آن خوی گرفته به خداوند پناه ببرد[۸]. همچنین شایسته است که هر کسی ساکن خانه‎ای شود این کار را بکند، اما می‎ماند اینکه چرا به طور ویژه این سه چیز را پیامبر صلی الله علیه و سلم ذکر نمود؟ پاسخ این است که بیشتر این سه چیز به فال بد گرفته می‎شود از این‎رو به طور ویژه ذکر شده‎اند [شرح السنن][۹].

[۱]– صحیح بخاری۲۸۵۸ و صحیح مسلم۲۲۲۵ از ابن عمر.

[۲]– صحیح بخاری۲۷۵۳ و صحیح مسلم۲۲۲۵ از ابن عمر.

[۳]– صحیح بخاری۵۰۹۴ و صحیح مسلم۲۲۲۵ از ابن عمر.

[۴]– مسند طیالسی۱۵۳۷، مسند امام احمد ۶/۱۵۰،۲۴۶، مسند اسحاق بن راهویه ۱۳۶۵، مسند شامیین طبرانی۲۷۰۲، ابن جریر تهذیب الآثار۳۷،۷۲ و صحیح ابن خزیمه چنان‎که در اتحاف المهره ۱۷/۶۰۴، طحاوی در شرح مشکل الآثار۷۸۶، مستدرک حاکم۲/۴۷۹، سنن کبری بیهقی۸/۱۴۰ و غیره از چند طریق از عایشه روایت کرده‎اند حدیث صحیح است. طحاوی ابن خزیمه، حاکم، ذهبی و دیگران آن را صحیح دانسته‌اند.

[۵]– معالم السنن۴/۲۱۷٫

[۶]– ابن قتیبه حدیث ابوهریره را ذکر کرده که «الشؤم فی ثلاث» و حدیث عایشه ل را که در رد آن است را نیز روایت نموده و حدیث انس را در مورد اهالی خانه‎ای که پیامبر صلی الله علیه و سلم به نقل مکان از آنجا، آنان را دستور داد. سپس گفت: این حدیث اول را نقض نمی‎کند و حدیث اولی نقض این حدیث نیست و بلکه اهالی آن خانه را فرمان داد تا آن خانه را ترک کنند چون از آن وحشت داشتند به خاطر مصیبتی که در آن به آن گرفتار شده بودند و خداوند در غریزه و فطرت انسانها این را قرار داده که آنچه را که در آن به بلایی گرفتار شده‎اند تحمّل نمی‎کنند گر چه آن چیز سببی برای آن مشکل نباشد و کسی را که به وسیله‌ی او خیر و نفعی به آنها رسیده دوست دارند گر چه آن فرد قصد رساندن این نفع را به آنها نداشته باشد و از کسانی که سبب شری قرار گرفته‎اند گرچه قصد این کار را نداشته باشند متنفرند چگونه پیامبر بدفالی می‎گیرد و حال آنکه بدفالی گرفتن از جبت است؟! و بسیاری از اهل جاهلیت آن را چیزی به شمار نمی‎آوردند و کسانی را که فال بد را تکذیب می‎کردند ستایش می‎نمودند چنان‎که شاعر می‎گوید:

و لیس بهیاب اذا شدّ رَحلَه   یقول عدانی الیوم واقٍ وحاتِمُ
ولکن یمضی علی ذاک مقدماً   اذا صَدَّ عن تلک الهَنَاهِ الخُثارِمُ

    هرگاه رخت سفر ببندد هراسی ندارد و نمی‌گوید امروز نگهدارنده یا حاتمی مرا نگاه داشت، و لکن بر سفرش ادامه می‌دهد و همه مشکلات را در هم می‌پیچد و حل می‌کند. تأویل مختلف الحدیث ص۱۰۵- ۱۰۹٫

[۷]– مفتاح دار السعاده ۲/۲۵۷٫

[۸]– بخاری در خلق افعال العباد ص۵۹، سنن ابوداود۲۱۶۰، سنن ابن ماجه۱۹۱۸، ابن السنّی در عمل الیوم والیله، ش۶۰۰ و حاکم در مستدرک۲/۱۸۵- ۱۸۶ و غیره… از عمرو بن شعیب از پدرش از جدش روایت می‎کند که گفت: پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «هرگاه کسی از شما از زن یا کنیز یا چهارپا یا غلام استفاده نمود بگوید: خدایا خیر آن را و خیر آنچه بر آن خوی گرفته را از تو می‎جویم و از شرّ آن و از شرّ آنچه بر آن خوی گرفته به تو پناه می‎برم. که اسنادش حسن است و حاکم این حدیث را صحیح قرار داده و ذهبی با او موافقت نموده است و نووی در الاذکار ص۲۲۳ آن را صحیح شمرده است.

[۹]– طرح التثریب فی شرح التقریب حافظ عراقی ۸/۱۱۷ و آن را از ابی العباس قرطبی نقل کرده و سخن او در المفهم۵/۶۲۹- ۶۳۰ ذکر شده است. و منظور از شرح السنن شرح سنن ترمذی از حافظ عراقی است. والله اعلم.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …