احکام بدفالی گرفتن(۵)

امام احمد و ترمذی از ابن مسعود و او از پیامبر صلی الله علیه و سلم روایت می‎کند که فرمود: «چیزی به چیزی سرایت نمی‎کند». سه بار این جمله را تکرار فرمود آنگاه بادیه‎نشینی گفت: می‎بینم که پلک شتری گَر گرفته یا در قسمت دم آن به مقدار کوچکی گَرگرفتگی وجود دارد آنگاه تمام شتران را این بیماری فرا می‎گیرد. پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «اولی را چه کسی دچار گَری کرده است؟! تسرّی بیماری و نحوست ماه صفر حقیقت ندارد، خداوند هر چیزی را آفریده، زندگی و مصیبت‎هایی که به آن گرفتار می‎شود و روزی آن را نوشته و مقدر کرده است[۱]. پس پیامبر صلی الله علیه و سلم خبر داد همه این امور با تقدیر و قضای الهی انجام می‎یابد، چنان‎که خداوند متعال می‎فرماید: ﴿مَآ أَصَابَ مِن مُّصِیبَهٖ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِیٓ أَنفُسِکُمۡ إِلَّا فِی کِتَٰبٖ مِّن قَبۡلِ أَن نَّبۡرَأَهَآ﴾ [الحدید: ۲۲]. «‏هیچ مصیبتی در زمین و جان‌هایتان(به شما) نمی‌رسد، مگر پیش از آنکه پدیدش بیاوریم، در کتابی ثبت شده است. بی‌گمان این امر بر الله آسان است».

اما اینکه فرمان داده که از فرد جذام گرفته دوری شود و از نزدیک شدن فرد سالم به فرد بیمار نهی کرده است و از ورود به جایی که بیماری طاعون شیوع یافته باز داشته است؛ این از باب دوری کردن از اسبابی است که خداوند آن را آفریده و آن را سبب هلاک و آسیب قرار داده است و بنده موظف است که از اسباب شرّ و بیماری دوری گزیند، پس همان‎طور که انسان نباید خودش را به آب یا آتش بیفکند چون سبب هلاکت می‎شود، همچنین نباید به فرد جذام گرفته نزدیک شود و به جایی برود که طاعون شیوع یافته است، چون همه‌ی اینها سبب بیماری، هلاکت و نابودی می‎گردد و خداوند اسباب و آنچه معلول آن است را آفریده، آفریننده و تقدیر کننده‎ای جز او نیست.

اما اگر توکل بر خداوند، ایمان به تقدیر و قضای الهی قوی باشد در نتیجه نفس انسان در نزدیک شدن به این اسباب قوت می‎گیرد و با اعتماد بر خداوند و امید به او که هیچ زیانی به او نمی‎رسد، در چنین صورتی نزدیک‌شدن او به فرد بیمار و غیر بیمار جایز است به خصوص اگر در آن مصلحتی عام یا خاص باشد و حدیثی که ابوداود و ترمذی روایت کرده‎اند که پیامبر صلی الله علیه و سلم دست فرد جذام گرفته‎ای را گرفت و در کاسه‎اش داخل کرد و فرمود: «بخور به نام خدا، با اعتماد و توکل بر خدا»[۲]. بر همین حمل می‎شود و امام احمد این حدیث را مستمسک خود قرار داده است.

و این از سیدنا عمر‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎[۳]، فرزندش[۴] و سلمان[۵] ش روایت شده است.

ابن رجب[۶] می‌گوید: آنچه از خالدبن ولید روایت شده که سم خورد[۷]. و همچنین حرکت کردن سعد بن ابی وقاص و ابی مسلم خولانی همراه لشکر روی دریا[۸] مانند همین است.

 

[۱]– مسند امام احمد۱/۴۴۰، ترمذی۲۱۴۳، مسند ابویعلی ش۵۱۸۲، طحاوی در شرح معانی الآثار۴/۳۰۸ از ابن مسعود روایت کرده و حدیث با شواهدش صحیح است.

[۲]– مصنف ابن ابی شیبه۲۴۵۳۶، مسند عبدبن حُمید۱۰۹۲، سنن ابوداود۳۹۲۵، سنن ترمذی۱۸۱۷ و نسائی در عمل الیوم والیله ش۴۶۳، سنن ابن ماجه۳۵۴۲، مسند ابی یعلی۱۸۲۲، تهذیب الآثار ابن جریر ش۸۴، صحیح ابن حبان۶۱۲۰، مستدرک حاکم۴/۱۳۶- ۱۳۷ و غیره… و بخاری، ترمذی، عقیلی، ابن عدی، بغوی، ابن جوزی، ابن قیم و ابن مفلح آن را معلول شمرده‎اند و ابن خزیمه، ابن حبان و حاکم آن را صحیح شمرده است و حافظ و مناوی در التیسیر۲/۲۲۰ آن را حسن قرار داده‎اند.

[۳]– ابن جریر تهذیب الآثار ش۷۵ و اسنادش صحیح است.

[۴]– مصنف ابن ابی شیبه۲۴۵۳۴ و تهذیب الآثار ابن جریر۸۱  که اسنادش ضعیف است.

[۵]– مصنف ابن ابی شیبه ۲۴۵۳۴، عقیلی در الضعفاء۴/۲۴۲، تهذیب الآثار ابن جریر۷۸ و غیره روایت کرده‎اند و اسنادش صحیح است.

[۶]– لطائف المعارف، ص۶۹٫

[۷]– امام احمد در فضائل الصحابه۱۴۸۲ که اسنادش صحیح است و در سیر اعلام النبلاء۱/۳۷۶ نیز آمده است.

[۸]– آنچه مربوط به أبی مسلم خولانی بود در باب «یاری طلبیدن از غیر خدا شرک است» بیان شد اما در مورد سعد بن وقاص؛ أبی أبو نعیم در دلائل النبوه ش۵۲۲ روایت کرده است و در اسنادش سیف بن عمر  تمیمی قرار دارد که متهم به جعل حدیث است.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …