ابوبکر صدیق رضی الله عنه (۳)

«حَدَّثَنَا قُتَیْبَهُ بْنُ سَعِیدٍ عَنْ مَالِکٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَائِشَهَ رضی الله عنها أَنَّهَا قَالَتْ: خَرَجْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ  صلی الله علیه و سلم فِى بَعْضِ أَسْفَارِهِ، حَتَّى إِذَا کُنَّا بِالْبَیْدَاءِ أَوْ بِذَاتِ الْجَیْشِ انْقَطَعَ عِقْدٌ لِى، فَأَقَامَ رَسُولُ اللَّهِ  صلی الله علیه و سلم عَلَى الْتِمَاسِهِ، وَأَقَامَ النَّاسُ مَعَهُ، وَلَیْسُوا عَلَى مَاءٍ وَلَیْسَ مَعَهُمْ مَاءٌ، فَأَتَى النَّاسُ أَبَا بَکْرٍ، فَقَالُوا: أَلاَ تَرَى مَا صَنَعَتْ عَائِشَهُ أَقَامَتْ بِرَسُولِ اللَّهِ  صلی الله علیه و سلم وَبِالنَّاسِ مَعَهُ، وَلَیْسُوا عَلَى مَاءٍ وَلَیْسَ مَعَهُمْ مَاءٌ، فَجَاءَ أَبُو بَکْرٍ وَرَسُولُ اللَّهِ  صلی الله علیه و سلم وَاضِعٌ رَأْسَهُ عَلَى فَخِذِى قَدْ نَامَ، فَقَالَ: حَبَسْتِ رَسُولَ اللَّهِ  صلی الله علیه و سلم وَالنَّاسَ، وَلَیْسُوا عَلَى مَاءٍ وَلَیْسَ مَعَهُمْ مَاءٌ قَالَتْ فَعَاتَبَنِى، وَقَالَ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ یَقُولَ، وَجَعَلَ یَطْعُنُنِى بِیَدِهِ فِى خَاصِرَتِى، فَلاَ یَمْنَعُنِى مِنَ التَّحَرُّکِ إِلاَّ مَکَانُ رَسُولِ اللَّهِ  صلی الله علیه و سلم عَلَى فَخِذِى، فَنَامَ رَسُولُ اللَّهِ  صلی الله علیه و سلم حَتَّى أَصْبَحَ عَلَى غَیْرِ مَاءٍ فَأَنْزَلَ اللَّهُ آیَهَ التَّیَمُّمِ، فَتَیَمَّمُوا، فَقَالَ أُسَیْدُ بْنُ الْحُضَیْرِ مَا هِىَ بِأَوَّلِ بَرَکَتِکُمْ یَا آلَ أَبِى بَکْرٍ. فَقَالَتْ عَائِشَهُ فَبَعَثْنَا الْبَعِیرَ الَّذِى کُنْتُ عَلَیْهِ فَوَجَدْنَا الْعِقْدَ تَحْتَهُ».[صحیح البخاری لأبی عبدالله محمد بن إسماعیل البخاری، کتاب الـمناقب، باب قول النبی  صلی الله علیه و سلم: لو کنت متخذا خلیلا].

«از عائشه رضی الله عنها روایت شده که گفت: در بعضی از اسفار رسول الله صلی الله علیه و سلم خارج شدیم تا اینکه به بیداء یا به ذات الجیش رسیدیم که گردنبند من گم شد. رسول الله صلی الله علیه و سلم و مردم در طلب آن برآمدند در حالی که بر آبی (برکه یا چاهی) نبودند و همراهشان آب هم نبود. مردم نزد ابابکر آمدند و گفتند: آیا می‌بینی که عائشه چه می‌کند؟ رسول الله صلی الله علیه و سلم و مردم را نگاه داشته در حالی که بر آبی نیستند و آبی هم ندارند. ابوبکر آمد در حالی که رسول الله صلی الله علیه و سلم سرش را بر ران من گذاشته و خوابیده بود. ابوبکر گفت: رسول الله صلی الله علیه و سلم و مردم را حبس کرده‌ای در حالی که بر آبی نیستند و آبی هم ندارند. او مرا معاتبه کرد و آنچه را الله خواست گفت و بر خاصره من زد. چیزی مرا از تحرک باز نداشت الا مکان رسول الله صلی الله علیه و سلم که سرش بر ران من بود. رسول الله صلی الله علیه و سلم خوابید تا اینکه صبح شد و آبی هم نبود پس الله آیه تیمم را نازل کرد. أسید بن حضیر گفت: یا آل ابی بکر! این اولین برکت شما نبوده است. ما شتر را بلند کردیم و گردنبند را در زیر آن یافتیم».

مقاله پیشنهادی

فضیلت مهاجران و انصار

الله متعال می‌فرماید: ﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِینَ ٱلَّذِینَ أُخۡرِجُواْ مِن دِیَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا …