ابوبکر صدیق رضی الله عنه (۲)

«حَدَّثَنِى أَحْمَدُ بْنُ أَبِى الطَّیِّبِ حَدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ بْنُ مُجَالِدٍ حَدَّثَنَا بَیَانُ بْنُ بِشْرٍ عَنْ وَبَرَهَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ هَمَّامٍ قَالَ سَمِعْتُ عَمَّارًا یَقُولُ رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ  صلی الله علیه و سلم وَمَا مَعَهُ إِلاَّ خَمْسَهُ أَعْبُدٍ وَامْرَأَتَانِ وَأَبُو بَکْرٍ». [صحیح البخاری لأبی عبد الله محمد بن إسماعیل البخاری، کتاب الـمناقب، باب قول النبی  صلی الله علیه و سلم: لو کنت متخذا خلیلا].

«از عمار روایت شده که گفت: رسول الله صلی الله علیه و سلم را زمانی دیدم که با او جز پنج مرد و دو زن و ابوبکر کس دیگری نبود».

«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ کَثِیرٍ أَخْبَرَنَا سُفْیَانُ حَدَّثَنَا جَامِعُ بْنُ أَبِى رَاشِدٍ حَدَّثَنَا أَبُو یَعْلَى عَنْ مُحَمَّدِ ابْنِ الْحَنَفِیَّهِ قَالَ قُلْتُ لأَبِى أَىُّ النَّاسِ خَیْرٌ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ  صلی الله علیه و سلم قَالَ أَبُو بَکْرٍ. قُلْتُ ثُمَّ مَنْ قَالَ ثُمَّ عُمَرُ. وَخَشِیتُ أَنْ یَقُولَ عُثْمَانُ قُلْتُ ثُمَّ أَنْتَ قَالَ: مَا أَنَا إِلاَّ رَجُلٌ مِنَ الْمُسْلِمِینَ». [صحیح البخاری لأبی عبد الله محمد بن إسماعیل البخاری، کتاب الـمناقب، باب قول النبی  صلی الله علیه و سلم: لو کنت متخذا خلیلا].

«از محمد بن الحنفیه (پسر علی بن ابی طالب) روایت شده که گفت: به پدرم (علی بن ابی طالب) گفتم: بهترین مردم بعد از رسول الله صلی الله علیه و سلم چه کسی است؟ او گفت: ابوبکر. گفتم: بعد چه کسی است؟ او گفت: عمر. و ترسیدم که بعد از او عثمان را بگوید پس گفتم: بعد از عمر شما هستید؟ او گفت: خیر، من کسی نیستم مگر یکی از مسلمانان».

«حَدَّثَنِى هِشَامُ بْنُ عَمَّارٍ حَدَّثَنَا صَدَقَهُ بْنُ خَالِدٍ حَدَّثَنَا زَیْدُ بْنُ وَاقِدٍ عَنْ بُسْرِ بْنِ عُبَیْدِ اللَّهِ عَنْ عَائِذِ اللَّهِ أَبِى إِدْرِیسَ عَنْ أَبِى الدَّرْدَاءِ رضی الله عنه قَالَ کُنْتُ جَالِسًا عِنْدَ النَّبِىِّ رضی الله عنه إِذْ أَقْبَلَ أَبُو بَکْرٍ آخِذًا بِطَرَفِ ثَوْبِهِ حَتَّى أَبْدَى عَنْ رُکْبَتِهِ، فَقَالَ النَّبِىُّ  صلی الله علیه و سلم: أَمَّا صَاحِبُکُمْ فَقَدْ غَامَرَ. فَسَلَّمَ، وَقَالَ: إِنِّى کَانَ بَیْنِى وَبَیْنَ ابْنِ الْخَطَّابِ شَىْءٌ فَأَسْرَعْتُ إِلَیْهِ ثُمَّ نَدِمْتُ، فَسَأَلْتُهُ أَنْ یَغْفِرَ لِى فَأَبَى عَلَىَّ، فَأَقْبَلْتُ إِلَیْکَ فَقَالَ: یَغْفِرُ اللَّهُ لَکَ یَا أَبَا بَکْرٍ. ثَلاَثًا، ثُمَّ إِنَّ عُمَرَ نَدِمَ فَأَتَى مَنْزِلَ أَبِى بَکْرٍ فَسَأَلَ أَثَمَّ أَبُو بَکْرٍ فَقَالُوا لاَ. فَأَتَى إِلَى النَّبِىِّ  صلی الله علیه و سلم، فَسَلَّمَ فَجَعَلَ وَجْهُ النَّبِىِّ صلی الله علیه و سلم یَتَمَعَّرُ حَتَّى أَشْفَقَ أَبُو بَکْرٍ، فَجَثَا عَلَى رُکْبَتَیْهِ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ، وَاللَّهِ أَنَا کُنْتُ أَظْلَمَ مَرَّتَیْنِ. فَقَالَ النَّبِىُّ  صلی الله علیه و سلم: إِنَّ اللَّهَ بَعَثَنِى إِلَیْکُمْ فَقُلْتُمْ کَذَبْتَ. وَقَالَ أَبُو بَکْرٍ: صَدَقَ. وَوَاسَانِى بِنَفْسِهِ وَمَالِهِ، فَهَلْ أَنْتُمْ تَارِکُو لِى صَاحِبِى. مَرَّتَیْنِ فَمَا أُوذِىَ بَعْدَهَا». [صحیح البخاری لأبی عبد الله محمد بن إسماعیل البخاری، کتاب الـمناقب، باب قول النبی  صلی الله علیه و سلم: لو کنت متخذا خلیلا].

«از ابی درداء رضی الله عنه روایت شده که گفت: نزد نبی صلی الله علیه و سلم جلوس کرده بودیم که ابوبکر آمد در حالی که یک طرف لباسش را گرفته بود و زانویش معلوم بود. نبی صلی الله علیه و سلم گفت: هم صحبت شما مخاصمه کرده است. او سلام کرد و گفت: بین من و ابن خطاب مسأله‌ای بوجود آمد و بر او غضبناک شدم و از او تقاضای عفو نمودم ولی قبول نکرد پس نزد تو آمدم. رسول الله صلی الله علیه و سلم گفت: الله تو را مغفرت کرده یا ابابکر. و این جمله را سه مرتبه تکرار کرد. بعد عمر نادم شد و به منزل ابی بکر رفت و سؤال کرد که آیا ابوبکر در خانه هست؟ گفتند: نه. پس نزد نبی صلی الله علیه و سلم آمد و سلام کرد. رنگ نبی صلی الله علیه و سلم تغییر کرد بطوریکه ابوبکر شفقت ورزید. پس زانوهایش را خم کرد و گفت: یا رسول الله! من ظلم کرده‌ام و این را دو مرتبه گفت. نبی صلی الله علیه و سلم گفت: الله مرا بر شما مبعوث کرد و گفتید: دروغ می‌گوید ولی ابوبکر گفت: راست می‌گوید و بر من در نفس و مالش مواسات ورزید. آیا هم صحبت مرا برای من ترک می‌کنید؟ و این را دو مرتبه تکرار کرد. و ابوبکر بعد از آن اذیت نشد».

مقاله پیشنهادی

فضیلت مهاجران و انصار

الله متعال می‌فرماید: ﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِینَ ٱلَّذِینَ أُخۡرِجُواْ مِن دِیَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا …