هرچند چنین به ذهن میرسد که إتّباع با تقلید یکی است، ولی دانشمندان برجستۀ اصولی تفاوتهایی را بین این دو قائل شدهاند از جمله: فقیه مالکی محمّد بن أحمد بن عبدالله بن خویز منداد- همانگونه که حافظ ابن عبدالبر و غیره از او نقل میکنند- و نیز حافظ أبوعمر، یوسف بن عبدالبر([۱]) و ابنقیم جوزیه آن را از ابن خویز منداد نقل میکند.([۲]) و همچنین حافظ ابراهیم بن موسی بن محمّد غرناطبی.([۳])
امام احمد نیز بین تقلید و إتّباع فرق قائل است و ابوداود گفته است که از او شنیدم که گفت: إتّباع این است که انسان از پیامبر صلی الله علیه و سلم یا أصحابش و بعد از آنها از تابعین، تبعیت و پیروی کند؛ پس عمل به وحی إتّباع است نه تقلید و این امری قطعی است و آیات قرآن در وجه تسمیهاش به إتّباع بسیار زیادند. پس بعد از بیان بعضی از آیات کریمه به گفتهاش ادامه داده و گفت: هیچ شک و تردیدی در این نیست که إتّباع و پیروی از وحی، مأمورٌبه است و اجتهادی که از جهاتی با آن مخالف باشد، صحیح نیست و تقلید در چیزی که مخالفش باشد، جایز نیست. با بیان این تفاوت فرق بین إتّباع وتقلید آشکار میشود و إتّباع، محلی برای اجتهاد و تقلید ندارد.([۴])
برخی دیگر مطابقت از دلیل را نیز تقلید نامیدهاند و دلیل آنها استنباط از تعریف تقلید است به آیۀ ۱۷۰ سورۀ مبارکۀ بقره نیز احتجاج میکنند و از این جهت مقلّدین را مُتبِع نامیدهاند. ([۵]) و برخی نیز گفتهاند که قرآن، تقلید مذموم را اتباع نامیده است. مثل فرمودۀ ﴿وَلَا تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِیَآءَۗ قَلِیلٗا مَّا تَذَکَّرُونَ٣﴾([۶]) «و جز خدا از اولیاء و سرپرستان دیگری پیروی مکنید. کمتر متوجّه (اوامر و نواهی خدا) هستید.» و خداوند در جایی دیگر میفرماید: ﴿إِذۡ تَبَرَّأَ ٱلَّذِینَ ٱتُّبِعُواْ مِنَ ٱلَّذِینَ ٱتَّبَعُواْ وَرَأَوُاْ ٱلۡعَذَابَ﴾ ([۷]) «در آن هنگام که (رستاخیز فرا میرسد و پیروان سرگشته از رهبران گمراهکننده میخواهند که رستگارشان سازند و) رهبران از پیروان خود بیزاری میجویند و عذاب را مشاهده مینمایند.» البته تفاوت اصلی تقلید و اتباع در قبول قول بدون دلیل – که اصطلاحا تقلید نام دارد- و یا با دلیل – که اصطلاحا اتّباع نام دارد- میباشد و لامشاحه فی الاصطلاح. (واللهُُ العلیمُ أعلمُ بالصواب)
ابن خویز منداد بصری مالکی گفته است: معنای تقلید در شرع، رجوع به قولی است که حجتی برای قائلش نیست و این از جهت شرع ممنوع است، ولی إتّباع، آن است که حجت دارد و بر آن اثبات شده و از جهت دینی مشروع و صحیح است.([۸])
بنابراین تقلید، گرفتن قول دیگران بدون دلیل است ولی إتّباع رفتن و پیمودن سلوک و راه و روش دیگران است که تابع مطابق با شیوۀ متبوع خود میپیماید و حکم را از دلیل و راهی که متبوعش گرفته است، أخذ میکند.([۹]) و این أخذ حکم از دلیل از طرف مجتهد نیست؛ بلکه مُتبع به وسیلۀ مجتهد ارشاد و راهنمایی میشود،([۱۰]) که این عمل از لحاظ شرعی، ممدوح و جایز است و به آن توصیه میشود.
([۱])ابن عبدالبر قرطبی، جامع بیان العلم و فضله، ۲/۹۹۳٫
([۲])ابنقیم جوزیه، إعلام الموقّعین، ج ۲، ص ۱۸۸٫
([۳])شاطبی، الاعتصام، ۱۴۶-۱۶۰٫
([۴])شنقیطی، التحقیق فی بطلان التلفیق، ص ۸۶ به نقل از( أضواء البیان، ۷/۵۴۸ و۵۴۹٫)
([۸])ابنقیم جوزیه، اعلام الموقعین، ۲/۵۲۷ به نقل از( جامع بیان العلم و فضله، ص ۱۸۹۵٫)
([۹])زحیلی، اصولالفقه الاسلامی، ۲/۱۱۴۹٫/- نک: سیوطی، الرّد علی من أخلد الی الأرض ،ص۴۴٫
([۱۰])عبدالمجید محمّد سوسوه، دراسات فی الأجتهاد و فهم النص، ص ۹۱ به نقل از (حاشیه العطار علی جمع الجوامع، ۲/۳۹۴٫)