از ابن عمر به طور مرفوع روایت است که آن حضرت صلی الله علیه و سلم فرمود: «تعملوا من النجوم ما تهتدونَ به فی ظُلمات البر والبحر ثم انتهوا»[۱]: «از علم نجوم آن مقدار را فرا گیرید که در تاریکی های خشکی و دریا بهوسیلهی آن راه یابید و سپس دست بکشید».
از ابوهریره روایت است که گوید: «رسول الله صلی الله علیه و سلم از فراگیری علم نجوم نهی فرمودند»[۲]. ابن مردویه و خطیب روایتش کردهاند.
از سمره بن جندب نقل است که او خطبه خواند و حدیثی را از رسول الله صلی الله علیه و سلم بیان کرد که آن حضرت صلی الله علیه و سلم فرمودند: «أما بعد: فإن ناساً یزعمون أن کسوف هذه الشمس وکسوف هذا القمر وزوال هذه النجوم عن مواضِعِها لموتِ رجال عُظماءَ مِن أهل الأرض وإنهم قد کذبوا ولکنها آیاتٌ من آیاتِ الله یَعتبِرُ بها عبادهُ لینظُرَ مَن یُحدثُ له منهم توبهً»[۳]: «اما بعد؛ همانا افرادی تصور میکنند که گرفتگی خورشید، ماه و ناپدید شدن ستارگان از جاهای خودشان به خاطر مرگ انسانهای بزرگ روی زمین است. اینان اشتباه میکنند بلکه این کارها نشانههایی از نشانههای خداست که بندگان خدا از آنها پند و عبرت میگیرند و تا خدا ببیند چه کسی (از کردار ناپسند خود) توبه میکند».
[روایت ابو داود].
در این باب احادیث و آثاری غیر از آنچه که بیان کردیم آمده است. بدین صورت روشن گردید که استدلال به آیهی مذکور جهت اثبات درستی احکام نجوم از فاسدترین انواع استدلال است.
یکی دیگر از آیاتی که ستاره شناسان جهت اثبات صحت علم ستاره شناسی بدان استدلال نموده اند این فرمودهی خدا دربارهی ابراهیم علیه السلام است: ﴿فَنَظَرَ نَظۡرَهٗ فِی ٱلنُّجُومِ٨٨ فَقَالَ إِنِّی سَقِیمٞ٨٩﴾ [الصافات: ۸۸-۸۹]. «ابراهیم نگاهی به ستارگان انداخت (و خوب اندیشید). آنگاه گفت: من بیمارم».
در جواب باید گفت: بطلان استدلال به این آیه جهت اثبات درستی علم ستاره شناسی از جنس بطلان استدلال به آیهی قبلی است. در کجای این آیه دلیلی بر درستی احکام ستاره شناسی وجود دارد؟!.
آیا اگر انسانی به ستارگان نگریست دلیلی بر درستی علم نجوم است؟!.
همهی مردم به ستارگان نگاه میکنند و این بر صحت علم احکام نجوم دلالت نمیکند. گویی این اشاره دارد به اینکه ابراهیم علیه السلام به سوی ستاره پرستان مبعوث شد تا اعتقاد آنان را باطل نماید و جهت ابطال اعتقادشان با آنان مناظره نمود.
اگر گفته شود: پس نگاه کردن حضرت ابراهیم علیه السلام به ستارگان چه فایده ای دارد؟ در جواب گفته میشود: نگاه کردن حضرت ابراهیم علیه السلام به ستارگان نوعی کنایه است تا به وسیلهی آن به هدفش که همان شکستن بتهاست برسد؛ همان طور که خودش میگوید: ﴿قَالَ بَلۡ فَعَلَهُۥ کَبِیرُهُمۡ﴾ [الأنبیاء: ۶۳]. «شاید این بت بزرگ چنین کاری را کرده باشد!».
پس هرکس گمان میکند که نگاه کردن ابراهیم علیه السلام به ستارگان بدین خاطر بود تا علم احکام نجوم را استنباط نماید و دانست که این فال نامبارک و نحس است، در گمراهی آشکار است. به همین خاطر در حدیث صحیح راجع به شفاعت آمده که ابراهیم علیه السلام میگوید: «شفاعت کار من نیست» و سه دروغی که گفته بود را میگوید[۴] که علماء سه دروغ ابراهیم علیه السلام را چنین برشمردهاند: ﴿إِنِّی سَقِیمٞ﴾ [الصافات: ۸۹]. «من بیمار هستم». ﴿بَلۡ فَعَلَهُۥ کَبِیرُهُمۡ هَٰذَا﴾ [الأنبیاء: ۶۳].
«شاید این بت بزرگ چنین کاری را کرده باشد!» و (هی أختی): «او خواهرم است».
پس اگر عبارت: ﴿إِنِّی سَقِیمٞ﴾ را از علم نجوم گرفته دیگر برای آن عذر نمیآورد. این کار فقط نوعی کنایه است. به همین دلیل از گفتن عبارت مذکور عذر آورد، همان طور که از گفتن عبارت: ﴿بَلۡ فَعَلَهُۥ کَبِیرُهُمۡ هَٰذَا﴾ عذر آورد. ابن قیم این را اظهار داشته[۵] است. ولی عبارت مؤلف که گفته: «و علما این سه دروغ را چنین برشمردهاند» نشان میدهد که دربارهی حدیث وارده در این زمینه حضور ذهن نداشته است.
(برگرفته از کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)
[۱]-ابونعیم در«روض المتعلمین» آنگونه که در«الأحکام الوسطی» اثر عبدالحق ۲/۶۶ آمده – و ابن مردویه و خطیب در کتاب «النجوم »- آنگونه که در «الجامع الصغیر» (۳/۲۵۶ـ مع الفیض) آمده – آن را روایت کردهاند و عبدالحق و ابن قطان در «بیان الوهم و الإیهام » ۳/۳۰۵ – ۳۰۶ اسناد آن را ضعیف دانستهاند. این حدیث شاهدی از روایت ابوهریره رضی الله عنه دارد که بیهقی در «شعب الإیمان» ش۱۷۲۳ روایتش کرده و اسنادش ضعیف است. هناد در «الزهد» شمارهی ۹۹۷، ابن أبی شیبه در مصنفش ش۲۵۶۴۹، سمعانی در «الأنساب»۱/۲۳ و دیگران از طرقی از عمر رضی الله عنه روایت کردهاند که گفت: «از علم نجوم آن مقدار را فرا گیرید که به وسیلهی آن راه یابید و از علم انساب آن مقدار را فرا گیرید که به وسیلهی آن صلهی رحم را به جا آورید. این حدیث از عمر رضی الله عنه صحیح است.
[۲]– طبرانی در «المعجم الأوسط» ش۸۱۸۲، عقیلی در «الضعفاء»۳/۳۵۳، ابن عدی در «الکامل فی الضعفاء» ۵/۲۷۸، ابن حبان در «المجروحین» ۲/۱۹۹، بیهقی در «شعب الإیمان» ۵۱۹۸، خطیب در کتاب «النجوم» ص ۱۷۷ و دیگران از ابوهریره روایت کردهاند. در اسناد آن عقبه بن عبدالله اصم وجود دارد که ضعیف است. این حدیث دو شاهد ضعیف از طریق روایت علی و ابن عباس دارد. صحیح ترین حدیثی که در این باب وارد شده حدیثی است که عبدالرزاق در مصنف خود ش ۲۰۰۰۷ و امام احمد در «المسند» ۵/۲۹۹ و دیگران از محمد بن سیرین روایت کردهاند که گوید: ما همراه ابو قتاده روی پشت بام مان بودیم. ستارهای پرتاب شد. به آن نگاه کردیم. ابوقتاده گفت: «ما نهی شدهایم از اینکه به ستاره موقع پرتاب شدن نگاه کنیم». اسناد آن صحیح است آن گونه که حاکم در المستدرک ش۷۷۷۳ و ابن مفلح در الآداب الشرعیه ۳/۴۱۸ اظهار داشتهاند.
[۳]– امام احمد در «المسند» ۵/۱۶-۱۷، ابو داود در سنن خود ش۱۱۸۴، نسائی در سنن خود ش۱۴۸۴، ابن ماجه در سنن خود ش۱۲۶۴، ابن خزیمه در صحیح خود ش۱۳۹۷، ابن حبان در صحیح خود ش۲۸۵۶، طبرانی در «المعجم الکبیر» ش۶۷۹۴، حاکم ۱/۳۳۰ و دیگران- برخی به طور مختصر و برخی به طور طولانی- آن را روایت کردهاند و ترمذی، ابن خزیمه، ابن حبان و حاکم آن را صحیح دانستهاند با وجودی که در سند آن ثعلبه بن عباد وجود دارد که علی بن مدینی، عجلی و ابن حزم دربارهاش گفتهاند که مجهول و ناشناخته است.
[۴]– بخاری در صحیح خود ش۷۴۱۰ و مسلم در صحیح خود ش۱۹۳ از انس رضی الله عنه روایتش کردهاند.
[۵]– مفتاح دار السعاده ۲/۱۹۸٫