آنچه که درباره‏ ی علم نجوم و ستاره‌شناسی آمده است(۴)

از عبدالله بن مُحیریز، تابعی جلیل القدر نقل شده که سلیمان بن عبدالملک او را صدا زد و گفت: «اگر علم نجوم را یاد می‌گرفتی به علمت اضافه می‌شد». وی در جواب گفت: رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: «إن أخوف ما أخاف على أمتی ثلاث: حَیفُ الأَئمهِ وتکذیبٌ بالقدر، وإیمانٌ بالنجوم»[۱]: «همانا چیزهایی که درباره‌ی امتم بیش از همه چیز بیم دارم سه چیز است: بی‌عدالتی حاکمان و پیشوایان، تکذیب قدر و باور داشتن به علم نجوم».

از رجاء بن حیوه روایت شده که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: «مما أخاف على أمتی: التصدیقُ بالنجوم والتکذیبُ بالقدر وحَیفُ الأئمه»[۲]: «از جمله چیزهایی که نسبت به امتم بیم دارم باور داشتن به علم نجوم، تکذیب قدر و بی‌عدالتی ائمه می‌باشد». عبد بن حمید این دو حدیث را روایت کرده است. این دو حدیث مرسل که از این دو طریق مختلف وارد شده‌اند ، بر ثبوت و صحت این حدیث دلالت دارند به ویژه اینکه کسانی که این حدیث مرسل را روایت کرده‌اند بدان استناد نموده‌اند.

از ابومحجن به طور مرفوع روایت شده که آن حضرت صلی الله علیه و سلم فرمودند: «أخاف على أمتی من بعدی ثلاثاً: حَیفَ الأئمهِ وایماناً بالنجوم وتکذیباً بالقَدَر»: «بعد از خودم نسبت به امتم از سه چیز بیم دارم: بی‌عدالتی ائمه، باور داشتن به علم نجوم و تکذیب قدر». ابن عساکر روایتش کرده و سیوطی آن را حسن دانسته است[۳].

از انس به طور مرفوع روایت شده که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: «أخاف علی أمتی بعدی خصلتین: تکذیباً بالقدر و ایماناً بالنجوم»: «بعد از خودم نسبت به امتم از دو چیز ترس دارم: تکذیب قدر و باور داشتن به علم نجوم».

ابویعلی، ابن عدی و خطیب در کتاب «النجوم» آن را روایت کرده‌اند[۴]. و سیوطی نیز آن را حسن دانسته است.

 امام احمد و بخاری از ابن عمر به طور مرفوع روایت کرده‌اند که آن حضرت صلی الله علیه و سلم فرمود: «مفاتیح الغیب خمس لا یعلمها إلا الله: لا یعلم ما فی غَدٍ إلا الله ولا یعلم ما تَغیضُ الأرحامُ إلا الله ولا یعلمُ متی یأتی المَطرُ أحدٌ إلا الله ولا تدری نفس بأی أرض تموت ولا یعلم متی تقوم الساعه إلا الله»[۵]: «کلیدهای غیب پنج تا هستند که جز خدا کسی آنها را نمی‌داند: جز خدا کسی نمی‌داند که فردا چه اتفاقی می‌افتد، جز خدا کسی نمی‌داند که در رحم زن چه چیزی است، جز خدا احدی نمی‌داند که چه وقت باران می‌بارد، هیچ کس نمی‌داند در کدام سرزمین می‌میرد و جز خدا کسی نمی‌داند چه وقت قیامت بر پا می‌شود». لفظ حدیث از آن بخاری است.

از عباس بن عبدالمطلب روایت است که گوید: رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: «لقد طهر الله هذه الجزیره من الشرک ما لم تُضِلُهُم النجوم»: «خدا این جزیره (شبه جزیره‌ی عرب) را از شرک پاک کرده مادامی که علم نجوم آنان را گمراه نکند». ابن مردویه روایتش کرده است[۶].

(برگرفته از کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)

[۱]– عبد بن حمید – آن گونه که در الدرالمنثور ۸/۳۱ آمده – و ابن عبدالبر در «جامع بیان العلم و فضله »۲/۳۹ و ابن بطه در «الإبانه» ش ۱۵۳۳ و ثعلبی در تفسیرش ش ۹/۲۲۳ آن را روایت کرده‌اند و اسناد آن به ابن محیریز حسن است و با شواهدش حدیثی صحیح می‌باشد.

[۲]– عبدبن حمید – آن گونه که در الدر المنثور ۸/۳۱ آمده – و بخاری در کتاب «التاریخ الکبیر» ۱/۱۴۸، ابن بطه در «الإبانه» ش۱۵۲۹ از یحیی بن ابی کثیر از رجاء روایتش کرده‌اند و بخاری اظهار داشته که این حدیث عله دارد و با شواهدش حدیثی صحیح است.

[۳]– ابو احمد حاکم در کتاب «الکُنی»- آن گونه که در «الإصابه» ۷/۳۶۱ آمده – و رافعی در «أخبار قزوین» ۲/۳۹۰ و ابن عساکر در «تاریخ دمشق» ۵۸/۴۰ آن را روایت کرده‌اند و در اسناد آن علی صدایی و ابوسعد بقال وجود دارند که هر دو ضعیف‌اند و عراقی در «المغنی عن حمل الأسفار» ۱/۲۵ آن را ضعیف دانسته است.

[۴]– ابو یعلی در مسند خود ش۴۱۳۵ و ابن عدی در «الکامل فی الضعفاء» ۴/۳۴ و ابن عساکر در «تاریخ دمشق» ۵/۲۵۱ و خطیب در کتاب «النجوم» ص ۱۶۳ و ابن مردویه – آن‌گونه که در «الدر المنثور »۳/۳۳۰ آمده – و دیگران آن را روایت کرده‌اند و در اسناد آن یزید رقاشی وجود دارد که ضعیف است.

[۵]– بخاری در صحیح خود ش ۴۴۲۰ – البغا و امام احمد در مسند خود ۲/۵۲ و دیگران روایتش کرده‌اند.

[۶]– ابویعلی در مسندش شماره‌های ۶۷۰۹ و ۶۷۱۴، بزار در مسندش شماره‌های ۱۳۰۳و۱۳۰۴، طبرانی در المعجم الأوسط ش ۵۷۶، ابن عبد البر در الجامع۲/۳۹، ابن مردویه – آن گونه که در الدر المنثور۳/۳۳۱ آمده – و دیگران آن را روایت کرده‌اند که اسناد آن ضعیف است. برخی از راویان این حدیث در آن دچار پریشان گویی شده‌اند و گاهی با لفظ «الجزیره» و گاهی با لفظ «المدینه» و گاهی با لفظ «القریه» آن را روایت کرده‌اند.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …