اطاعت ولی امر واجب است ۱

سؤال: از جمله مسائل مورد بحث، قضیه­ی رابطه­ی بین مردم و حکومت و ضوابط شرعی آن است. جناب استاد، بعضی معتقدند در صورتی که حاکمان مرتکب معصیت و گناهان کبیره شوند خروج و قیام علیه آن­ها واجب می­گردد و لازم است برای تغییر دادنش تلاش شود هرچند این کار زیان­هایی را نیز برای مسلمین در بر داشته باشد و مسائل عدیده­ای را که جهان اسلام هم اکنون به آن مبتلا است، موجب شود. در این مورد رأی و نظر جناب­عالی چیست؟

جواب: بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله على رسول الله و على آله و أصحابه و من اهتدى بهداه أما بعد:

خداوند متعال می­فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِی ٱلۡأَمۡرِ مِنکُمۡۖ فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِی شَیۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن کُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ ذَٰلِکَ خَیۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِیلًا۵٩﴾ [النساء: ۵۹] «ای کسانی که ایمان آورده­اید از خداوند، رسول و صاحبان امر اطاعت کنید و اگر در چیزی اختلاف کردید اگر به خداوند و روز قیامت ایمان دارید آن را به خدا و رسولش بازگردانید این بهتر و نیکوترین تفسیر است».

بر اساس این آیه، اطاعت صاحبان امر که حاکمان و عالمان دینی هستند، ثابت می­گردد و سنت صحیح رسول الله  صلی الله علیه و سلم نیز لزوم این اطاعت را تبیین نموده و اعلام فرموده که این فرض بودن، به معروف برمی­گردد.

نصوص سنت این معنی را روشن کرده و اطاعت صاحبان امر را به معروف مقید نموده است چنان­که بر مسلمان اطاعت صاحبان امر را در معروف و امور پسندیده­ی شرعی واجب و در معصیت و نافرمانی نهی نموده است. بنابراین اگر حاکمی به معصیت و گناه دستور دهد از او اطاعت و فرمان­برداری نمی­شود اما تنها به سبب آن، خروج و قیام علیه او واجب نمی­گردد. چنانکه می‌فرماید: «أَلَا مَنْ وَلِیَ عَلَیْهِ وَالٍ فَرَآهُ یَأْتِی شَیْئًا مِنْ مَعْصِیَهِ اللَّهِ فَلْیَکْرَهْ مَا یَأْتِی مِنْ مَعْصِیَهِ اللَّهِ وَلَا یَنْزِعَنَّ یَدًا مِنْ طَاعَهٍ وَمَنْ خَرَجَ مِنْ الطَّاعَهِ وَفَارَقَ الْجَمَاعَهَ فَمَاتَ مَاتَ مِیتَهً جَاهِلِیَّهً»[۱]: «آگاه باشید هرکس معصیتی را از حاکم اسلامی مشاهده کرد آن را ناپسند بداند اما به سبب آن از اطاعت آن حاکم روی نگرداند چون هرکس از اطاعت حاکم اسلامی روی گرداند و از جماعت مسلمانان جدا گردد به مرگ جاهلیت مرده است.» رسول الله  صلی الله علیه و سلم می­فرماید: «عَلَى الْمَرْءِ السَّمْعُ وَالطَّاعَهُ فِیمَا أَحَبَّ وَکَرِهَ إِلَّا أَنْ یُؤْمَرَ بِمَعْصِیَه الله فَإِنْ أُمِرَ بِمَعْصِیَه الله فَلَا سَمْعَ وَلَا طَاعَهَ»: «بر هر فردی واجب است که در آنچه می­پسندد و نمی­پسندد، حرف حاکم اسلامی را بشنود و اطاعت کند مگر این­که او را به معصیت و گناهی دستور دهد که در آن صورت باید آن را نشنیده گرفته و اطاعت نکند.» هنگامی که رسول الله  صلی الله علیه و سلم فرمود: کسانی بر شما حکومت خواهند کرد که بعضی از مسائل­شان را شناخته و می­پسندید ولی بعضی را ناپسند می­دانید. صحابی­ای پرسید: ای رسول خدا در چنان وضعی به ما چه دستوری می­دهید؟ فرمود: «ادوا الیهم حقهم و اسألوا الله الذی لکم»: «حقوق آن­ها را بپردازید و از خداوند چیزی که نفع خودتان در آن است، درخواست کنید».

عبادهس می­گوید: ما با رسول الله  صلی الله علیه و سلم پیمان بستیم که با حاکمان اسلامی و صاحبان امر در آسایش و سختی، شادی و گرفتاری، نزاع ننماییم و پیامبر  صلی الله علیه و سلم فرمود: «إِلَّا أَنْ تَرَوْا کُفْرًا بَوَاحًا عِنْدَکُمْ مِنْ اللَّهِ فِیهِ بُرْهَانٌ»[۲]: «تنها در صورتی که کفر آشکاری را از آن­ها مشاهده کردید که بر آن از جانب خداوند دلیل محکم داشته باشید.» و این می­رساند که نزاع و درگیری با حاکمان و قیام کردن علیه آن­ها درست نیست و تنها در صورتی که مرتکب کفر آشکاری که بر آن مستند شرعی دارید، شده باشند؛ می­توانید از اطاعت­شان سرپیچی کرده و علیه آن­ها قیام کنید. و برای این از قیام کردن نهی شده؛ زیرا به سبب آن فساد و شر عظیمی ایجاد می­گردد و به موجب آن امنیت از بین می­رود و حقوق بسیاری ضایع و منع ظالم و یاری رساندن به مظلوم ناممکن شده و راه­ها ناامن می­شود و به طور کلی در نتیجه قیام علیه حاکمان، شر عظیم و فساد بزرگی برپا می­گردد. ولی در صورت ارتکاب کفر آشکار توسط حاکمان، قیام علیه آن­ها در صورت قدرت و توانایی اشکالی ندارد که در صورت عدم توانایی و یا در صورتی که ملاحظه شد خروج و قیام موجب شر و فساد بزرگتری خواهد شد بخاطر رعایت مصالح عمومی نباید قیام نمود.

یک قاعده­ی شرعی که بر آن اجماع شرعی وجود دارد این است که: نباید شر و فساد را با چیزی که موجب شر و فساد بیشتری می­شود زایل کرد بلکه واجب است شر و بدی را به وسیله­ی چیزی که بتواند آن را حذف و یا حداقل تخفیف دهد، از بین برد و به اجماع مسلمین از بین بردن شر و بدی به چیزی که موجب فساد بیشتر است، نادرست می­باشد. در صورتی که جماعتی بخواهد حکومتی را که مرتکب کفر آشکاری شده، حذف کند و توانایی لازم برای انجام آن را هم داشته باشد و بتواند حکومت صالح و پاکی را جایگزین آن نماید ولی تحقق آن موجب فساد بیشتر و رواج ناامنی و ظلم بر مردم و کشتن بی­گناهان و گرفتاری­ها و مصائب دیگر شود، درست نیست؛ بلکه واجب است صبر نماید و در امورات پسندیده و معروف اطاعت و فرمان­برداری شود و صاحبان امر و حاکمان را نصیحت و دعوت به خیر نماید و در کم کردن شر و بدی و تکثیر و افزایش خیر، بکوشد و این همان راه درستی است که واجب است پیموده شود چون موجب حفظ مصالح عمومی مسلمانان و تقلیل شر و افزایش خیر می­گردد و همچنین امنیت را حفظ و مسلمانان را از در افتادن به شر و بدی بیشتر محفاظت می­نماید. برای همگی از خداوند متعال خواهان توفیق و هدایت هستیم.

[۱]– به روایت مسلم

[۲]– به روایت بخاری و مسلم.

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …