اطاعت ولی امر واجب است ۲

سؤال: پدر گرامی، می­دانیم که این سخن، اصلی از اصول اهل سنت و جماعت می­باشد اما متأسفانه از فرزندان اهل سنت و جماعت کسانی هستند این برداشت را دارند که این باعث ذلت و خواری می­گردد و صاحبش را گریزان و ترسو بار می­آورد و به همین دلیل جوانان را دعوت می­نمایند که بنای عمل خویش را جهت تغییر وضع موجود بر اقدامات سخت­گیرانه و خشن قرار دهند. نظر شما چیست؟

جواب: این سخنی نادرست و نشانه­ی کم فهمی است و می­رساند که گوینده،­ آن­گونه که شایسته است سنت را درک نکرده و نفهمیده است و تنها احساسات و روحیه­ی جنگی برای از بین بردن منکرات، آن­ها را واداشته که دچار مخالفت با شرع شوند همان­گونه که خوارج و معتزله دچار آن شدند. یاری‌کردن حق و دفاع از آن، آن­ها را به جرگه­ی باطل در انداخت تا آن­جا که به خاطر معاصی، مسلمانان را تکفیر و یا به خاطر ارتکاب گناه، حکم جهنمی بودن­شان را برای همیشه صادر کردند. خوارج به واسطه­ی معصیت، مسلمانان را تکفیر کردند و معتقد بودند که گناه­کار برای همیشه در جهنم می­ماند و معتزله نیز همین عقیده را دارند اما به حالت میانه در بین ایمان و کفر (منزله بین المنزلتین) حکم کردند. این­ها همگی باطلند و حق آن چیزی است که اهل سنت بر آن می­باشند که می­گویند: گناه­کار تا زمانی که به حلال بودن گناهش معتقد نباشد به واسطه­ی ارتکاب آن کافر نمی­شود پس اگر زنا و دزدی نمود و شراب خورد، کافر نمی­شود ولی چنین فرد گناه­کاری دارای ایمانی ضعیف است و فاسقی است که حد بر او جاری می­شود و تا زمانی که معصیت را حلال نداند، به واسطه­ی انجام آن کافر نمی­شود و هر آنچه خوارج در این زمینه می­گویند، باطل است و حکم کردن­شان به تکفیر مردم نیز نادرست و باطل می­باشد و به همین دلیل است که رسول الله  صلی الله علیه و سلم در موردشان می­فرماید: «انهم یَمْرُقُونَ مِنْ الْإِسْلَامِ ثُمَّ لَا یَعُودُونَ الیه یَقْتُلُونَ أَهْلَ الْإِسْلَامِ وَیَدَعُونَ أَهْلَ الْأَوْثَانِ»: «آن­ها از اسلام خارج می­شوند سپس به سویش برنمی­گردند با اهل اسلام می­جنگند و بت­پرستان را رها می­کنند.» این حال و وضع خوارج است و علت آن نیز افراط، جهل و گمراهی­شان می­باشد. بنابراین برای جوانان شایسته نیست از خوارج و معتزله تقلید کنند بلکه واجب است بر راه اهل سنت و جماعت که مقتضی دلایل شرعی است، باشند و بر آن حرکت کنند؛ همان­طور که نصوص وارد شده بیان کرده آن را قبول و بر آن توقف نمایند و به خاطر ارتکاب معصیت و گناهان واقع شده نباید علیه امراء قیام کنند بلکه بر آن­ها واجب است به وسیله­ی نامه و گفتگو و یا راه­های حکیمانۀ دیگر آن­ها را نصیحت نمایند و به صورت نیکو با آن­ها مجادله کنند تا زمانی که موفق شوند و شر و بدی تخفیف و خیر و نیکی افزایش یابد. نصوص وارد شده از رسول الله  صلی الله علیه و سلم نیز بدین گونه می­باشد. خداوند متعال می­فرماید: ﴿فَبِمَا رَحۡمَهٖ مِّنَ ٱللَّهِ لِنتَ لَهُمۡۖ وَلَوۡ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ ٱلۡقَلۡبِ لَٱنفَضُّواْ مِنۡ حَوۡلِکَ﴾ [آل عمران: ۱۵۹] «به واسطه­ی رحمت پروردگارت نسبت به ایشان نرم­خو هستی که اگر درشت­خو و سنگ­دل بودی از اطرافت پراکنده می­شدند.» بر افراد شجاع و حماسی و دعوت­گران به سوی هدایت لازم است که به خاطر خداوند به حدود شرع ملتزم باشند و کسانی را که خداوند ولایت و سرپرستی آن­ها را به او واگذار کرده با کلام زیبا و سخنان پاک و خوشایند و حکمت آمیز مورد خطاب قرار دهند و نصیحت کنند تا این­که خیر و نیکی افزایش و شر و بدی تقلیل یابد و دعوت­گران به سوی الله زیاد شوند و در دعوت­شان به شیوه­ی نیکو و احسن شادمان باشند و از شیوه­هایی که در آن سختگیری و شدت عمل وجود دارد، پرهیز کنند و حاکمان را به شیوه­های گوناگون و پاک و پسندیده، نصیحت و خیرخواهی کنند و پشت سرشان برای آن­ها دعا نمایند که خداوند آن­ها را هدایت و موفق بدارد تا بر انجام کار خیر کمک­شان کند و بر ترک گناه و معصیت و اقامه­ی حق آنها را موفق بدارد و بدین صورت از خداوند بخواهد و به درگاهش تضرع نماید که صاحبان امر را هدایت و آنها را بر انجام حق کمک نماید و علاوه بر آن بر ترک باطل و برپا داشتن حق به شیوه­های نیکو آن­ها را کمک و یاری کند. همچنین باید برادران حماسی خویش را نصیحت و موعظه کند و آن­ها را تذکر دهد که در دعوت، بنای کار خویش را بر اسلوب و روش­های نیکو قرار دهند و از سختگیری و شدت عمل در کار بپرهیزند که با این عمل، خیر فراوان می­شود و شر و بدی تقلیل می­یابد که اگر خداوند صاحبان امر را برای انجام خیر هدایت بدارد و بر آن توفیق استقامت دهد سرانجام همگی نیکو خواهد شد.

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …