اطاعت ولی امر واجب است ۳

سؤال: در صورتی که خروج کردن و قیام جماعتی از حرکت­ها و گروه­ها را شرعی بدانیم آیا این امر کشتن همکاران آن حاکم و یا هرکس که در آن حکومت مشغول به کار می­باشد چون پلیس و نیروهای امنیتی و غیره را توجیه می­کند؟

جواب: من قبلاً گفتم که قیام علیه حکومت تنها با دو شرط جایز است:

شرط اول این است که: آن حاکم مرتکب کفر آشکاری شده باشد و بر آن دلیل قاطعی از جانب شرع موجود باشد.

شرط دوم این است که: قدرت از بین بردن حاکم موجود باشد طوری که شر و فساد بزرگ­تری بر آن مترتب نگردد. که در غیر این صورت قیام کردن جایز نیست.

سؤال: بعضی از جوانان گمان می­کنند که تجاوز و ظلم به کافران که در ممالک اسلامی زندگی می­کنند و یا نمایندگان و سفرای دولت­های کفر، مشروع است و به همین سبب بعضی کشتن و نابود کردن­شان را در صورتی که مرتکب امورات منکر و ناپسند شوند جایز و حلال می­دانند؟

جواب: کشتن کافری که با اجازه و امنیت از طرف دولت وارد کشور اسلامی شود، جایز نیست و همچنین کشتن کسانی که مرتکب گناهی شوند نیز نامشروع می­باشد و تعدی کردن به آن­ها جایز نیست بلکه باید آن­ها را به محاکم شرعی حواله نمود و در مورد این مسائل باید شریعت حکم کند.

سؤال: اگر محاکم شرعی موجود نبودند؟

جواب: در صورت نبود محاکم شرعی فقط باید نصیحت کرد. رهبران و سرپرستان امور را باید نصیحت و به خیر تشویق و با آن­ها همکاری نمود تا شرع خداوند حاکم گردد و از اقدام عملی و دست به ضرب و شتم زدن و قتل باید خودداری نمود بلکه باید با سرپرستان امور تا آن­جا که شرع می­پسندد، همکاری نمود تا این­که شرع خداوند در بین بندگانش حاکم گردد. در غیر این صورت تنها نصیحت، تشویق و ترغیب و انکار کردن منکرات به شیوه­ی پسندیده بر او واجب است چنان­که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ مَا ٱسۡتَطَعۡتُمۡ﴾ [التغابن: ۱۶] «هر اندازه در توان دارید تقوای خدا داشته باشید.» چون اقدامات عملی با دست و زدن و کشتن و غیره شر و فساد بزرگ­تر را به دنبال می­آورد. هرکس این مسائل را آزموده باشد این موارد را درک می­کند و به آن آگاه خواهد شد اما آزمودن را باز آزمودن خطاست.

سؤال: آیا امر به معروف و نهی از منکر و به طور کلی ایجاد تغییر و تحول عملی، حق همگی است یا این­که مشروط به وجود اجازه­ی ولی امر مسلمانان و یا فردی که او تعیین کرده، می‌باشد؟

جواب: تغییرات و اصلاحات وظیفه­ی همه است؛ رسول الله می‌فرماید: «مَنْ رَأَى مِنْکُمْ مُنْکَرًا فَلْیُغَیِّرْهُ بِیَدِهِ فَإِنْ لَمْ یَسْتَطِعْ فَبِلِسَانِهِ فَإِنْ لَمْ یَسْتَطِعْ فَبِقَلْبِهِ وَذَلِکَ أَضْعَفُ الْإِیمَانِ»[۱]: «هرکس از شما منکری را دید آن را با دست تغییر دهد اگر نتوانست با زبان در غیر این صورت با قلب از آن اعلام بیزاری کند که آن ضعیف­ترین درجه­ی ایمان است.» اما تغییر عملی با دست باید همراه با قدرت باشد و شر و فساد بزرگ­تری را به دنبال نداشته باشد؛ در جاهایی که صلاحیت تغییر با دست را دارد می­تواند اقدام کند؛ مثلا در خانه در مورد فرزندان، زن، خدمتکار و یا یک کارگاه اختصاصی که چنان حقی را برای او قائلند. در مورد کارکنانش جهت اصلاح، دست به اقدامات عملی بزند ولی در غیر این صورت چیزی را که در صلاحیت او نیست هیچ اقدام عملی در موردش انجام نمی­دهد؛ چون موجب فساد بیشتری خواهد شد و بین او و مردم و یا رابطه­ی بین او و دولت بهم می‌خورد و شر بزرگ­تری ایجاد می­شود که در این صورت با زبانش باید در صدد تغییر برآید؛ مثلاً بگوید: ای فلانی از خدا بترس این کار جایز نیست بلکه حرام است و این کار بر شما واجب است و با دلایل شرعی برایش اثبات کنید. ولی اقدام عملی را تنها در جایی بکار برد که قادر به تنفیذ آن است؛ چنان­که در خانه و در مورد کسانی که تحت ولایت او هستند و یا در هیئت‌های امر به معروف که ایشان سمت سرپرستی آن را بر عهده دارد، در چارچوب توانایی­های موجود و به همان شیوه­ی شرعی که مورد رضای پروردگار می­باشد، اقدام نماید و چیزی هم بر آن نیافزاید.

سؤال: بعضی فکر می­کنند حق تمرد و سرکشی را نسبت به نیروهای انتظامی و نیروهایی که حاکم جامعه­ی اسلامی آن­ها را برای نظارت بر عبور و مرور و یا گمرک و حفظ امنیت و… بکار گمارده است، دارند و به همین دلیل آن را این­گونه بیان می­دارند که آن­ها بر اساس شرع بنا نهاده نشده­اند نظر شما چیست ؟

جواب: این سخنی نادرست و باطل است قبلاً ذکر شد که خروج و قیام و اقدامات عملی جایز نیست بلکه در مسائلی که فاقد هرگونه امور ناپسندی است، سمع و طاعت لازم است. و این نهادها را حکومت برای مصالح عمومی مسلمانان ایجاد کرده است و در چنین مواردی باید اطاعت کرد؛ چون این کارها از جمله مسائل معروف و پسندیده­ای است که به مسلمانان نفع می‌رساند. اما در مسائلی که ناپسند و منکر است چنان­که مالیات­هایی را که فکر می­کنید نادرست است باید آن­ها را با رؤسای دولت در میان نهید و آن‌ها را نصیحت و به رعایت تقوای خداوند و مصالح عمومی دعوت کنید و در این کار باید از اقدامات عملی­ای چون زدن، کشتن و ریختن خون، عقاب و زجر بدون حجت و برهان شرعی پرهیز نمائید چون این کار احتیاج به قدرت و سلطه و حکومت دارد و در صورت عدم توانایی، نصیحت و توجیه کافی است و اقدامات عملی را تنها باید در جایی که قدرت و حکومت دارد به منظور رعایت مصالح زیردستان انجام دهد.

سوال: کسانی هستند که از دعا کردن برای صاحبان امر ممانعت می‌کنند؟

ج: این کار نشانه­ی جهل و عدم بصیرت است؛ چون دعا کردن برای سرپرستان امور از جمله بزرگ­ترین عبادات و بندگی است و از جمله نصیحت برای خدا و بندگانش می­باشد. رسول الله  صلی الله علیه و سلم هنگامی که خبر نافرمانی دوس را به او دادند برایش دعا کرد و فرمود: «اللَّهُمَّ اهْدِ دَوْسًا وَأْتِ بِهِمْ»[۲].

دعا کردن برای مردم جزو نیکی­هاست و در این رابطه حاکم شایسته­تر برای دعا کردن است چون اصلاحش موجب اصلاح امت می­گردد. بنابراین از جمله مهمترین دعاهاست و از جمله مهمترین نصایح، درخواست توفیق و طلب کمک و یاری پروردگار برای صاحبان امر است که از شر نفس و همنشینان فاسد محفوظ بمانند.

محمد جمیل زینو می­گوید: امام احمد برای خلیفه­ی وقت و کسان دیگری که او را زدند و زندانی کردند، دعا کرده و برای­شان از خداوند طلب مغفرت نموده است.[۳]

[۱]– به روایت مسلم.

[۲]– متفق علیه. «خدایا! دوس را هدایت کن و مشرف به اسلام گردان».

[۳]– نگاه کنید به مجموع الفتاوی، ابن تیمیه (۱۲/۴۸۹).

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …