سؤال: در صورتی که خروج کردن و قیام جماعتی از حرکتها و گروهها را شرعی بدانیم آیا این امر کشتن همکاران آن حاکم و یا هرکس که در آن حکومت مشغول به کار میباشد چون پلیس و نیروهای امنیتی و غیره را توجیه میکند؟
جواب: من قبلاً گفتم که قیام علیه حکومت تنها با دو شرط جایز است:
شرط اول این است که: آن حاکم مرتکب کفر آشکاری شده باشد و بر آن دلیل قاطعی از جانب شرع موجود باشد.
شرط دوم این است که: قدرت از بین بردن حاکم موجود باشد طوری که شر و فساد بزرگتری بر آن مترتب نگردد. که در غیر این صورت قیام کردن جایز نیست.
سؤال: بعضی از جوانان گمان میکنند که تجاوز و ظلم به کافران که در ممالک اسلامی زندگی میکنند و یا نمایندگان و سفرای دولتهای کفر، مشروع است و به همین سبب بعضی کشتن و نابود کردنشان را در صورتی که مرتکب امورات منکر و ناپسند شوند جایز و حلال میدانند؟
جواب: کشتن کافری که با اجازه و امنیت از طرف دولت وارد کشور اسلامی شود، جایز نیست و همچنین کشتن کسانی که مرتکب گناهی شوند نیز نامشروع میباشد و تعدی کردن به آنها جایز نیست بلکه باید آنها را به محاکم شرعی حواله نمود و در مورد این مسائل باید شریعت حکم کند.
سؤال: اگر محاکم شرعی موجود نبودند؟
جواب: در صورت نبود محاکم شرعی فقط باید نصیحت کرد. رهبران و سرپرستان امور را باید نصیحت و به خیر تشویق و با آنها همکاری نمود تا شرع خداوند حاکم گردد و از اقدام عملی و دست به ضرب و شتم زدن و قتل باید خودداری نمود بلکه باید با سرپرستان امور تا آنجا که شرع میپسندد، همکاری نمود تا اینکه شرع خداوند در بین بندگانش حاکم گردد. در غیر این صورت تنها نصیحت، تشویق و ترغیب و انکار کردن منکرات به شیوهی پسندیده بر او واجب است چنانکه خداوند متعال میفرماید: ﴿فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ مَا ٱسۡتَطَعۡتُمۡ﴾ [التغابن: ۱۶] «هر اندازه در توان دارید تقوای خدا داشته باشید.» چون اقدامات عملی با دست و زدن و کشتن و غیره شر و فساد بزرگتر را به دنبال میآورد. هرکس این مسائل را آزموده باشد این موارد را درک میکند و به آن آگاه خواهد شد اما آزمودن را باز آزمودن خطاست.
سؤال: آیا امر به معروف و نهی از منکر و به طور کلی ایجاد تغییر و تحول عملی، حق همگی است یا اینکه مشروط به وجود اجازهی ولی امر مسلمانان و یا فردی که او تعیین کرده، میباشد؟
جواب: تغییرات و اصلاحات وظیفهی همه است؛ رسول الله میفرماید: «مَنْ رَأَى مِنْکُمْ مُنْکَرًا فَلْیُغَیِّرْهُ بِیَدِهِ فَإِنْ لَمْ یَسْتَطِعْ فَبِلِسَانِهِ فَإِنْ لَمْ یَسْتَطِعْ فَبِقَلْبِهِ وَذَلِکَ أَضْعَفُ الْإِیمَانِ»[۱]: «هرکس از شما منکری را دید آن را با دست تغییر دهد اگر نتوانست با زبان در غیر این صورت با قلب از آن اعلام بیزاری کند که آن ضعیفترین درجهی ایمان است.» اما تغییر عملی با دست باید همراه با قدرت باشد و شر و فساد بزرگتری را به دنبال نداشته باشد؛ در جاهایی که صلاحیت تغییر با دست را دارد میتواند اقدام کند؛ مثلا در خانه در مورد فرزندان، زن، خدمتکار و یا یک کارگاه اختصاصی که چنان حقی را برای او قائلند. در مورد کارکنانش جهت اصلاح، دست به اقدامات عملی بزند ولی در غیر این صورت چیزی را که در صلاحیت او نیست هیچ اقدام عملی در موردش انجام نمیدهد؛ چون موجب فساد بیشتری خواهد شد و بین او و مردم و یا رابطهی بین او و دولت بهم میخورد و شر بزرگتری ایجاد میشود که در این صورت با زبانش باید در صدد تغییر برآید؛ مثلاً بگوید: ای فلانی از خدا بترس این کار جایز نیست بلکه حرام است و این کار بر شما واجب است و با دلایل شرعی برایش اثبات کنید. ولی اقدام عملی را تنها در جایی بکار برد که قادر به تنفیذ آن است؛ چنانکه در خانه و در مورد کسانی که تحت ولایت او هستند و یا در هیئتهای امر به معروف که ایشان سمت سرپرستی آن را بر عهده دارد، در چارچوب تواناییهای موجود و به همان شیوهی شرعی که مورد رضای پروردگار میباشد، اقدام نماید و چیزی هم بر آن نیافزاید.
سؤال: بعضی فکر میکنند حق تمرد و سرکشی را نسبت به نیروهای انتظامی و نیروهایی که حاکم جامعهی اسلامی آنها را برای نظارت بر عبور و مرور و یا گمرک و حفظ امنیت و… بکار گمارده است، دارند و به همین دلیل آن را اینگونه بیان میدارند که آنها بر اساس شرع بنا نهاده نشدهاند نظر شما چیست ؟
جواب: این سخنی نادرست و باطل است قبلاً ذکر شد که خروج و قیام و اقدامات عملی جایز نیست بلکه در مسائلی که فاقد هرگونه امور ناپسندی است، سمع و طاعت لازم است. و این نهادها را حکومت برای مصالح عمومی مسلمانان ایجاد کرده است و در چنین مواردی باید اطاعت کرد؛ چون این کارها از جمله مسائل معروف و پسندیدهای است که به مسلمانان نفع میرساند. اما در مسائلی که ناپسند و منکر است چنانکه مالیاتهایی را که فکر میکنید نادرست است باید آنها را با رؤسای دولت در میان نهید و آنها را نصیحت و به رعایت تقوای خداوند و مصالح عمومی دعوت کنید و در این کار باید از اقدامات عملیای چون زدن، کشتن و ریختن خون، عقاب و زجر بدون حجت و برهان شرعی پرهیز نمائید چون این کار احتیاج به قدرت و سلطه و حکومت دارد و در صورت عدم توانایی، نصیحت و توجیه کافی است و اقدامات عملی را تنها باید در جایی که قدرت و حکومت دارد به منظور رعایت مصالح زیردستان انجام دهد.
سوال: کسانی هستند که از دعا کردن برای صاحبان امر ممانعت میکنند؟
ج: این کار نشانهی جهل و عدم بصیرت است؛ چون دعا کردن برای سرپرستان امور از جمله بزرگترین عبادات و بندگی است و از جمله نصیحت برای خدا و بندگانش میباشد. رسول الله صلی الله علیه و سلم هنگامی که خبر نافرمانی دوس را به او دادند برایش دعا کرد و فرمود: «اللَّهُمَّ اهْدِ دَوْسًا وَأْتِ بِهِمْ»[۲].
دعا کردن برای مردم جزو نیکیهاست و در این رابطه حاکم شایستهتر برای دعا کردن است چون اصلاحش موجب اصلاح امت میگردد. بنابراین از جمله مهمترین دعاهاست و از جمله مهمترین نصایح، درخواست توفیق و طلب کمک و یاری پروردگار برای صاحبان امر است که از شر نفس و همنشینان فاسد محفوظ بمانند.
محمد جمیل زینو میگوید: امام احمد برای خلیفهی وقت و کسان دیگری که او را زدند و زندانی کردند، دعا کرده و برایشان از خداوند طلب مغفرت نموده است.[۳]
[۱]– به روایت مسلم.
[۲]– متفق علیه. «خدایا! دوس را هدایت کن و مشرف به اسلام گردان».
[۳]– نگاه کنید به مجموع الفتاوی، ابن تیمیه (۱۲/۴۸۹).