- از جناب شیخ صالح فوزان سؤال میشود: آیا بدون ضوابط شرعی قیام علیه حاکمان جایز است؟ منهج و روش ما در تعامل با حاکم مسلمان و غیر مسلمان باید چگونه باشد؟
جواب: راه و روش ما در تعامل با حاکم مسلمان، شنیدن و اطاعت کردن است چنانکه خداوند متعال میفرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِی ٱلۡأَمۡرِ مِنکُمۡۖ فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِی شَیۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن کُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ ذَٰلِکَ خَیۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِیلًا۵٩﴾ [النساء: ۵۹] «ای کسانی که ایمان آوردهاید از الله، رسول و صاحبان امر اطاعت کنید اگر در چیزی دچار اختلاف شدید آن را به خدا و رسولش بازگردانید؛ اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید. این کار خوب و بهترین سرانجام است.» و رسول الله صلی الله علیه و سلم میفرماید: «أُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَالسَّمْعِ وَالطَّاعَهِ وَإِنْ عَبْدًا حَبَشِیًّا فَإِنَّهُ مَنْ یَعِشْ مِنْکُمْ بَعْدِی فَسَیَرَى اخْتِلَافًا کَثِیرًا فَعَلَیْکُمْ بِسُنَّتِی وَسُنَّهِ الْخُلَفَاءِ عالْمَهْدِیِّینَ الرَّاشِدِینَ»[۱]: «شما را به تقوای پروردگار و شنیدن و اطاعت کردن هر چند غلامی حبشی سرپرست شما باشد، توصیه میکنم. هرکس از شما زندگیش طولانی گردد اختلافات زیادی را مشاهده خواهد کرد در آن حال بر شما لازم است به سنت من و جانشینان هدایت یافته (بعد از من) تمسک جویید.» این حدیث از هر جهت با آیهی قبل مطابقت دارد. و باز رسول الله میفرماید: «مَنْ أَطَاعَ الْأَمِیرَ فَقَدْ أَطَاعَنِی وَمَنْ عَصَى الْأَمِیرَ فَقَدْ عَصَانِی»[۲]: «هرکس امیر و حاکم جامعهی خویش را اطاعت کند مرا اطاعت کرده و هرکس از دستورات او سرپیچی نماید مرا معصیت و نافرمانی کرده است» احادیث در این زمینه که مردم را تشویق به اطاعت و فرمانبری مینماید، بسیارند که از آن جمله پیامبر صلی الله علیه و سلم میفرماید: «اسْمَعْ وَأَطِعْ وَإِنْ ضُرِبَ ظَهْرُکَ وَأُخِذَ مَالُکَ»[۳]: «بشنو و اطاعت کن هرچند پشتت را زده و مالت را گرفته باشد.» سرپرست امور مسلمین در بندگی و اطاعت خداوند، فرمانبریش واجب است و در صورت دستور دادن به گناه و معصیت نباید در گناه و نافرمانی خداوند او را اطاعت و فرمانبری نمود فقط در غیر موارد معصیت، فرمانبریش جایز میباشد ولی در مورد تعامل و همزیستی با حاکم کافر در شرایط و احوال مختلف فرق میکند. در صورتی که توانایی کافی در بین مسلمانان باشد و قدرت جنگیدن با او و سرنگون کردنش و حاکم کردن یک مسلمان را داشته باشند چنین کاری بر آنها واجب و اقدام به چنین امری جزو جهاد فی سبیل الله میباشد ولی در صورت عدم توانایی برای حذف حاکم کافر درست نیست که متعرض حاکم کافر و ظالم شوند چون ضرر و فساد ناشی از آنگونه اقدامات به خود مسلمین برمیگردد. رسول الله صلی الله علیه و سلم سیزده سال در مکه زندگی کرد در حالی که حاکمیت در دست کفار بود، در حالی که در همان زمان جماعتی از اصحاب نیز با او بودند ولی علیه کافران اقدام عملی در جهت کسب حاکمیت ننمودند بلکه حتی در آن محیط از جنگیدن با آنها نیز منع شده بودند و دستور جنگیدن صادر نشد تا زمانی که رسول الله صلی الله علیه و سلم هجرت نمود و به تشکیل دولت اقدام کرد و جماعتی را بنیان نهاد که توانایی مقابله با کافران را داشتند و این منهج اسلام میباشد.
پس هرگاه مسلمانان تحت حاکمیت کافران باشند و توانایی نابودی آن حاکم را نداشتند در چنین وضعیتی به اسلام و اعتقادات خویش تمسک میجویند و از درگیری با کافران پرهیز مینمایند؛ چون ضرر آن به خودشان برمیگردد و موجب انسداد راه دعوت میگردد. و هرگاه توانایی داشتند در راه خداوند متعال بر اساس ضوابط شرعی و شناخته شده جهاد میکنند.[۴]
شیخ ابن جبرین در مورد آنچه که بر مسلمانان در رابطه با حاکمان جامعه اسلامی واجب است، میگوید: هرچند حاکمان مسلمان مرتکب ظلم هم شوند شنیدن کلامشان و اطاعت امرشان بر مردم واجب است و متقابلاً باید آنها را نصیحت کرد، به خیر و نیکی راهنمایی و از شر و بدی برحذر داشت و در دعوت کردن برای فرمانبری و اطاعت امر خداوند متعال و امر به معروف و نهی از منکر باید آنها را کمک و یاری نمود و خیر و خوبی را دوست داشته باشد و برای اصلاح و پایداریشان در راه خیر دعا کند و خوبیهایشان را اظهار نماید و آنها را از عذاب پروردگار بترساند و به نزدیکی با برگزیدگان و اهل علم و فضل و صلاح، دعوتشان نماید و برای پروردگار و امام مسلمانان ناصح و خیرخواه باشد و آنها را از اشرار و منافقین و اهل بدعت و فاسقانی که لباس خیر را به تن کردهاند و دلهایشان دلهای گرگ میباشد، برحذر دارد. خلاصه دوستدار خیر و راهنما به آن و مبغض شر و تحذیر کننده از آن باشد.[۵]
[۱]– صحیح است، ابوداود روایت کرده است.
[۲]– متفق علیه.
[۳]– به روایت مسلم.
[۴]– مراجعات فی فقه الواقع السیاسی والفکری علی ضوء الکتاب والسنه.
[۵]– انتشارات شیخ عبدالله بن جبرین.