علت، اساس و مرکزِ ثقل و رکن عظیم قیاس است و براساس شناخت آن و تحقق وجود آن در فرع است که قیاس انجام گرفته، ثمرهاش آشکار میشود و آنگاه، برای مجتهد روشن میشود که حکم وارده در نص، تنها محدود به جایی نیست که نص در آن وارد شده است، بلکه در واقع، این حکمی است مربوط به همهی …
بیشتر بخوانید »فقه
شرایط فرع در قیاس (۲)
۲- علتِ اصل در فرع هم وجود داشته باشد، زیرا شرط تسری یافتنِ حکم به فرع، تعدی علّت است؛ پس باید علّت موجود در فرع همان علّت موجود در اصل باشد که حکم مبتنی بر آن شده است، چون که فرع اگر در علّت مساوی اصل نباشد، برابر ساختن آن با اصل در حکم مقدور نخواهد بود، زیرا این مساوی …
بیشتر بخوانید »شرایط فرع در قیاس (۱)
۱- فرع دارای حکم منصوص نباشد، زیرا برای اثبات حکم، وقتی به قیاس رجوع میشود که در مسأله نصی وجود نداشته باشد و یکی از اصول مقرر در نزد اصولیون هم این است که: در جایی که نص هست، دیگر اجتهادی وجود ندارد و بر این اساس، اگر نصی وجود داشته باشد، قیاس بیمعنا خواهد بود و بنابراین، اگر کسی …
بیشتر بخوانید »شرایط حکم اصل قیاس (۴)
۴- حکم اصل مختص به اصل نباشد، زیرا اختصاص حکم به اصل مانع از تسریِ آن به فرع میشود و اگر ترسی ممتنع شود، قیاس هم به طور قطع ممتنع است، زیرا در این حالت، قیاس مناقض دلیلی است که بر اختصاص حکم به اصل دلالت دارد و قیاسی که مغایر و مناقض دلیل شرعی باشد هم، باطل است؛ مانندِ …
بیشتر بخوانید »شرایط حکم اصل قیاس (۳)
۳- علتی داشته باشد که تحقیق آن در فرع ممکن باشد؛ چرا که اگر علّت منحصر به اصل باشد و تحقق آن در غیر اصل ممکن نباشد، قیاس ممتنع خواهد بود، زیرا قیاس مستلزم اشتراک فرع و اصل در علّت حکم است و بنابراین، اگر وجود علّت حکم در غیرِ اصل متصور نباشد، اشتراک اصل و فرع در علّت هم …
بیشتر بخوانید »شرایط حکم اصل قیاس (۲)
۲- حکم دارای معنایی معقول باشد، یعنی مبتنی بر علتی باشد که عقل توان ادراک آن را داشته باشد، زیرا اساس قیاس، ادراک علّت حکم و ادراک تحقق آن در فرع است تا بدین طریق بتوان -به علّت اشتراک اصل و فرع در علت- حکم اصل را به فرع هم تسری داد و اگر امکان ادراک علّت با عقل متعذر …
بیشتر بخوانید »شرایط حکم اصل قیاس (۱)
شرایط قیاس[۱] عملیات قیاس، فقط وقتی صحیح است که شرایط خاص آن وجود داشته باشد که برخی از این شرایط به اصل و برخی دیگر به سایر ارکان قیاس تعلّق دارد. شرط اصل این است که فرعِ اصلِ دیگری نباشد، یعنی حکم آن با نص یا اجماع ثابت شده باشد؛ اما شرایط ارکان دیگر، خصوصاً شرایط علّت، به مقداری تفصیل …
بیشتر بخوانید »مثالهایی در مورد قیاس (۴)
۴- انجامدادن بیع در وقت اذان نماز جمعه، منهیٌ عنه است، زیرا خدای متعال در نصِّ آیه در مورد حکم آن میفرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا نُودِیَ لِلصَّلَوٰهِ مِن یَوۡمِ ٱلۡجُمُعَهِ فَٱسۡعَوۡاْ إِلَىٰ ذِکۡرِ ٱللَّهِ وَذَرُواْ ٱلۡبَیۡعَۚ ذَٰلِکُمۡ خَیۡرٞ لَّکُمۡ إِن کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ٩﴾ [الجمعه: ۹]، «ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که در روز جمعه برای نمازِ جمعه اذان گفته …
بیشتر بخوانید »مثالهایی در مورد قیاس (۳)
۳- انجام بیع بر بیع دیگری یا خواستگاری بر خواستگاری دیگری جایز نیست، زیرا در نص از آن نهی شده است و رسول خدا صلی الله علیه وسلم در حدیثی میفرماید: «المؤْمِنُ أخُو المؤمِنُ، فَلا یَحِلُّ لِلمؤمنِ أنْ یَبْتاعَ على بَیعِ أخِیهِ، ولا یَخطُبَ على خِطْبهِ أخِیهِ حتى یَذَرَ»، «مؤمن برادر مؤمن است، پس برای وی حلال نیست که بر خواستگاریِ …
بیشتر بخوانید »مثالهایی در مورد قیاس (۲)
۲- قتل مورث به دست وارث، اصلی است که نص در مورد حکم آن وارد شده است و حکم، محرومشدن وارث از ارث است؛ نص مذکور هم این حدیث است که میفرماید: «لَا یَرِثُ الْقَاتِلُ»، «قاتل ارث نمیبرد». علّت حکم نیز به کار بردن قتل عمد عدوانی به عنوان وسیلهای برای زودتر رسیدن به ارث قبل از رسیدن زمان آن …
بیشتر بخوانید »مثالهایی در مورد قیاس (۱)
۱- در مورد تحریم خمر، نص -در قرآن- وارد شده است که میفرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡخَمۡرُ وَٱلۡمَیۡسِرُ وَٱلۡأَنصَابُ وَٱلۡأَزۡلَٰمُ رِجۡسٞ مِّنۡ عَمَلِ ٱلشَّیۡطَٰنِ فَٱجۡتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ٩٠﴾ [المائده: ۹۰]، «ای کسانی که ایمان آوردهاید، میخوارگی و قماربازی و بتان و تیرهای بختآزمایی پلیدند و عمل شیطان میباشند؛ پس از پلیدی دوری کنید تا رستگار شوید». و «خمر» در نزد …
بیشتر بخوانید »ارکان قیاس
از تعریف اصطلاحیِ قیاس، روشن میشود که قیاس چهار رکن دارد: ۱- اصل: که مقیس علیه هم نامیده میشود و آن چیزی است که حکم منصوص دارد. ۲- حکم اصل: که حکم شرعیای است که نص در مورد اصل آورده و با قیاس، قصد تسری دادنِ آن به فرع میشود. ۳- فرع: که مقیس هم نامیده میشود و آن چیزی …
بیشتر بخوانید »تعریف قیاس
قیاس در لغت، به معنی اندازهگرفتن یک چیز با چیز دیگر است، مثلاً وقتی که گفته میشود: «قستُ الأرضَ بالمتر» این بدین معنی است که زمین را با متر اندازهگیری کردم. نیز، قیاس بر مقایسهی یک چیز با چیز دیگر جهت شناخت ارزش هرکدام نسبت به دیگری هم اطلاق میشود. معنی اولیهی قیاس این بوده و سپس، استعمالِ قیاس در …
بیشتر بخوانید »اهمیت اجماع در زمان حاضر و امکان انعقاد آن
اجماع یکی از مصادر مهم فقه اسلامی و دلیلی از ادلّهی احکام است که در مورد صحت و اعتبار آن دلیل وجود دارد. پس میتوان در شناخت حکم شرعیِ وقایع جدید -که در عصر حاضر زیاد هستند- از آن استفاده نمود، اما این استفاده فقط وقتی انجام میپذیرد که فقها گرد آیند و مسایل بر آنان عرضه شود و آرای …
بیشتر بخوانید »لزوم تفصیل دادن در اختلاف در اجماع (۲)
رأی ما در این اختلاف، وجوب تفصیل است؛ پس نه قول جمهور را به صورت مطلق قبول میکنیم و نه قول مخالفان را به صورت مطلق رد میکنیم و تفصیل مورد نظر هم مستلزم مناقشه و نقد ادلّهی مخالفان است، پس میگوییم: ۲- این که استدلال کردهاند به آن که به علّت پراکندگی مجتهدان در شهرهای مختلف امکان شناخت شخص …
بیشتر بخوانید »لزوم تفصیل دادن در اختلاف در اجماع
رأی ما در این اختلاف، وجوب تفصیل است؛ پس نه قول جمهور را به صورت مطلق قبول میکنیم و نه قول مخالفان را به صورت مطلق رد میکنیم و تفصیل مورد نظر هم مستلزم مناقشه و نقد ادلّهی مخالفان است، پس میگوییم: ۱- این که مخالفان استدلال کردهاند به این که: اگر مستند اجماع قطعی باشد، از مردم پنهان نمیماند …
بیشتر بخوانید »امکان انعقاد اجماع و اختلاف در آن
جمهور علما قایل به امکان انعقاد اجماع و وقوعِ عَملی آن هستند و برخی، چون نظام از معتزله هم، قایل به این هستند که انعقاد اجماع ممکن نبوده و اصلاً واقع نشده است. استدلال این گروه به آن است که شناخت شخص مجتهدان کار دشوار یا محالی است، زیرا ضابطهای برای تمییز مجتهد از غیر مجتهد وجود ندارد، تا جایی …
بیشتر بخوانید »مستند اجماع
اجماع باید دارای مستندی شرعی باشد، زیرا اظهار نظر در امور دینی بدون علم و بدون دلیل، اظهار نظر براساس هوا و هوس است و قطعاً خطا میباشد و چنین امری جایز نیست و واقع نمیشود، زیرا امت، بنا به دلالت احادیثی که قبلاً ذکر شد، از خطا معصوم است. سند اجماع گاهی از قرآن و گاهی از سنّت است، …
بیشتر بخوانید »قول راجح از میان اقوال درباره اختلاف مجتهدین در یک مسأله بر دو قول
قول سوم راجح است، زیرا به حقیقت اجماع مینگرد و حتی اگر اجماع را در یکی از جزئیاتِ مسألهی مورد اختلاف بیابد، ایجادِ قول سومِ معارض با آن را جایز نمیداند؛ اما اگر این اجماع را نیابد، دیگر مانعی در ایجاد قول سوم نمیبیند، زیرا امرِ ممنوع قول سومی است که ناقضِ یک اجماع سابق باشد و -چنان که اصحاب …
بیشتر بخوانید »اختلاف مجتهدین در یک مسأله بر دو قول
اگر مجتهدان در یکی از اعصار در مورد حکم یک مسأله بر دو قول اختلافنظر یافتند، آیا ایجاد قول سوم در آن مسأله جایز است، یا نه؟ در این باب، علما بر چند قول اختلاف کردهاند؛ منع و جواز و توضیح؛ بدین شرح: ۱- ایجاد قول سوم جایز نیست، زیرا محصور شدن اختلاف در دو قول، اجماعِ ضمنی یا -چنان …
بیشتر بخوانید »علما، در مورد حکمِ اجماع سکوتی و میزان اعتبار آن، بر سه قول اختلاف کردهاند:
۱- عدهای چون امام شافعی و مالکیه معتقدند که: این اجماع، نیست و حتی حجّت ظنی نیز به حساب نمیآید. استدلال این گروه هم آن است که به فرد ساکت قولی منسوب نمیشود، زیرا نمیتوان از جانب خود برای کسی حرفی درآورد که وی نگفته است، همانطور که نمیتوان سکوت را به صورت جزمی حمل بر موافقت هم نمود، زیرا …
بیشتر بخوانید »اجماع سکوتی
انواع اجماع ب. اجماع سکوتی این اجماع بدین شکل است که مجتهد رأی خود را در مسأله اظهار دارد و این رأی مطرح و مشهور گردد و به دیگر مجتهدان برسد، اما آنان در مورد آن سکوت کنند و به صورت صریح آن را انکار نکنند و به صورت صریح هم با رأی وی موافقت نکنند و مانعی نیز برای …
بیشتر بخوانید »اجماع صریح
انواع اجماع الف. اجماع صریح اجماعی است که در آن مجتهدان آرای خود را به صورت صریح بیان میکنند و بعد بر یک رأی به توافق میرسند، مانند این که اگر مسألهای بر مجتهدان در حالی عرضه شد که همهی آنان در یک مکان باهم جمع شده بودند، هرکدام از آنان رأی خود را بیان کند و سپس، بر یک …
بیشتر بخوانید »حجیت اجماع
هرگاه اجماع با شرایطش منعقد شود، دلیلی قطعی بر حکم مسأله مجمع علیه (محلِّ اجماع) میشود و این اجماع حجّتی قطعی و لازم برای مسلمانان شده، مخالفت با آن و یا نقض آن جایز نیست[۱]. جمهور اعظم علما هم، در مورد حجیت اجماع، به ادلّهی زیادی استدلال کردهاند که در این جا به برخی از آنها اشاره میشود: ۱- خدای …
بیشتر بخوانید »اجماع وقتی معتبر است که بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه وسلم صورت گرفته باشد
اجماع وقتی معتبر است که بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه وسلم صورت گرفته باشد. بسیاری از اصولیون این قید را در تعاریف خود ذکر کردهاند و ما نیز آن را برگزیدهایم؛ برخی از اصولیون میگویند: این امر شرط نیست، چون که درست و جایز هم هست که در عصر رسول خدا صلی الله علیه وسلم بر حکم مسألهای …
بیشتر بخوانید »اتفاق مجتهدین باید تنها بر یک حکمِ شرعی باشد
اتفاق مجتهدین باید بر یک حکمِ شرعی، مانندِ وجوب و حرمت و ندب و مانند آنها باشد و اجماعها بر مسایل غیر شرعی، مانند مسایلِ ریاضی یا پزشکی و یا لغوی، اجماعِ شرعیِ مورد نظر نیست
بیشتر بخوانید »اتفاق مجتهدین باید در لحظهی اجتماع آنان بر حکم مسأله محقق شود
اتفاق مجتهدین باید در لحظهی اجتماع آنان بر حکم مسأله محقق شود و بنابراین، انقراض عصر شرط نیست، یعنی شرط این نیست که مجتهدانی که اجماع با آنها حاصل شده است، در حالی بمیرند که بر همین رأی خود مصر باشند و بنابراین، نه رجوع برخی از آنها از رأی خود و نه ظهور مجتهدی دیگر که در وقت اجماع …
بیشتر بخوانید »شرط مجتهدین آن است که باید مسلمان باشند
شرط مجتهدین آن است که باید مسلمان باشند، زیرا ادلّهی دال بر حجّت اجماع بیانگر این هستند که واجب است اجماعکنندگان از امّت اسلامی باشند، علاوه بر آن که موضوعِ اجماع اموری شرعی است که مبتنی بر عقیده و یا متصل و مربوط به عقیده و یا متفرع از آن است
بیشتر بخوانید »منظور از اتفاق مجتهدین، توافق همهی مجتهدین است
منظور از اتفاق مجتهدین، توافق همهی مجتهدین است و بنابراین، اجماع مردم مدینه یا اهل حرمین، مکه و مدینه، یا اجماع یک گروه معین کفایت نمیکند[۱] و هیچیک از این اجماعات، اجماعِ اصطلاحی مورد نظر به حساب نمیآید. جمهور اصولیون معتقدند که: مخالفت یک نفر از مجتهدان هم به اجماع زیان میزند و سبب عدم انعقاد اجماع میشود؛ اما برخی …
بیشتر بخوانید »به اتفاقنظرِ غیر مجتهدین توجّه نمیشود.
و «مجتهد» کسی است که کلمهی استنباط احکام از ادلّهی تفصیلی آنها در او پدید آمده است. مجتهد را گاهی «فقیه» هم مینامند، همانطور که مجتهدین را اهل حل و عقد و اهل رأی و اجتهاد و علمای امّت نیز مینامند[۱]. غیرِ مجتهد، کسی است که قدرت استنباط احکام را ندارند، مانند عامی یا کسی که گرچه به یک فن …
بیشتر بخوانید »تعریف اجماع
اجماع، در لغت به معنی عزم و تصمیم بر یک چیز است، مانند این حدیث که میفرماید: «لَا صِیَامَ لِمَنْ لَمْ یُجْمِعِ الصِّیَامَ مِنَ اللَّیْلِ»، «کسی که شب تصمیم به انجام روزه نگیرد و نیت آن را نکند، روزهاش صحیح نیست». وقتی گفته میشود: «أَجْمَعَ فُلَانٌ عَلَى الْأَمْرِ» بدین معناست که بر آن عزم کرده و بدان تصمیم گرفته است. …
بیشتر بخوانید »دلالت سنّت بر احکام
در مباحث قبلی ذکر شد که سنت، از جهت ورود آن، گاهی قطعی است، مانند سنّت متواتر و گاهی ظنی است، مانند سنّت مشهور و آحاد. همچنین، سنّت از لحاظ دلالتش بر احکام هم، به مانند قرآن، گاهی قطعی است و گاهی ظنی، دلالت سنّت وقتی ظنی است که لفظ محتملِ بیشتر از یک معنی، محتمل تأویل باشد. از جمله …
بیشتر بخوانید »احکامی که سنّت آورده است
نوع اول: احکامی که موافق احکام قرآن و تأکید کننده بر آنها هستند، مانند نهی از نافرمانی از والیدن و آزار دادنشان، نهی از شهادت دروغ، قتل نفس و امثال آنها. نوع دوم: احکامی که مفسرِ معانی قرآن و تفصیلدهندهی مجملاتِ قرآن هستند، مانند سنتهایی که به بیان مناسک حج، حد نصاب اموال زکوی و مقدار آن، مقدار مالی که …
بیشتر بخوانید »قول راجح در قبول خبر آحاد
گرچه قبول داریم که احناف و مالکیه این شرایط را فقط برای این گذاشتهاند تا به صحت سنّت و انتساب آن به رسول خدا ج اطمینان حاصل کنند، لکن قول آنان مرجوح است و قول دیگران راجح است، زیرا اگر روایت سنّت صحیح باشد، یعنی راویانِ عادل، ثقه و اهل حفظ و دقت آن را روایت کرده باشند، اتباع آن و …
بیشتر بخوانید »شرایط احناف برای قبول خبر آحاد
۱- سنّت متعلّق به اموری نباشد که زیاد واقع میشوند، زیرا چیزی که زیاد واقع میشود، لازم است که به طریق تواتر یا شهرت نقل شود، زیرا داعیههای نقل آن به طریق تواتر و شهرت فراهم است و بنابراین، اگر به این صورت نقل نشد و به طریق آحاد نقل گردید، این امر بر عدم صحتِ آن سنّت دلالت دارد، …
بیشتر بخوانید »شرایط مالکیه برای قبول خبر آحاد
شرط مالکیه برای قبول خبرِ آحاد، عدم مخالفت آن با عملِ اهل مدینه است و دلیل آنها هم این است که عمل اهل مدینه به مثابهی سنّت متواتر است، زیرا آنها عمل را از طریق پیشینیان خود از رسول خدا صلی الله علیه وسلم به ارث بردهاند و به همین دلیل، عمل آنان به منزلهی روایت و سند متواتر است …
بیشتر بخوانید »شرایط عمل به سنّت آحاد
مسلمانان اجماع دارند که سنّت احاد بر همه حجّت است و تبعیت از آن لازم میباشد و از مصادر تشریع است، لکن در مورد شرایط لازم برای آن، یعنی شرایط وجوب عمل به آن و استنباط احکام از آن، باهم اختلاف دارند که میتوان اختلاف آنها را در دو قول گرد آورد. قول اول: سنتی که فرد عادل و ثقه …
بیشتر بخوانید »سنت آحاد، واجبُ الاتباع و مصدری از مصادرِ تشریع
مسلمانان همه اتفاقنظر دارند که سنّت آحاد در وجوب عمل به آن و تقید به احکام آن و قرار دادن آن به عنوان یکی از ادلّهی احکام، بر مسلمانان حجّت است و دلیلِ این امر، موارد زیادی است، از جمله: ۱- خدای متعال میفرماید: ﴿فَلَوۡلَا نَفَرَ مِن کُلِّ فِرۡقَهٖ مِّنۡهُمۡ طَآئِفَهٞ لِّیَتَفَقَّهُواْ فِی ٱلدِّینِ وَلِیُنذِرُواْ قَوۡمَهُمۡ إِذَا رَجَعُوٓاْ إِلَیۡهِمۡ لَعَلَّهُمۡ …
بیشتر بخوانید »سنّت آحاد
سنتی است که تعدادی که به حد تواتر نمیرسند، آن را در عصر تابعین یا تبع تابعین از رسول خدا صلی الله علیه وسلم روایت کردهاند. پس، از دیدگاه احناف، این سنت، سنتی است که نه متواتر است و نه مشهور؛ اما از دیدگاه دیگران، آن است که متواتر نیست[۱]. این سنّت از دیدگاه جمهور مفید ظن راجح به صحت …
بیشتر بخوانید »سنّت مشهور
آن است که یک یا دو نفر، یعنی تعدادی که به حد تواتر نرسیدهاند، آن را از رسول خدا صلی الله علیه وسلم روایت کردهاند و سپس در عصر تابعین یا تبع تابعین به تواتر رسیده است، یعنی راویان آن (در عصر تابعین یا تبع تابعین) جمعهای زیادی هستند که توهّم تبانیِ آنان بر دروغ نمیرود[۱]؛ پس سنّت مشهور آن …
بیشتر بخوانید »انواع سنّت متواتر
سنّت متواتر، گاهی قولی است و گاهی عملی. سنّت متواترِ قولی اندک است، اما سنّت متواتر عملی زیاد است. اینک، به صورتی بسیار مختصر در مورد این دو بحث میشود. سنت متواترِ قولی دو نوع است: لفظی و معنوی. ۱- متواتر لفظی آن است که لفظش متواتر است، مانند این حدیث که میفرماید: «مَنْ کَذَبَ عَلَیَّ مُتَعَمِّدًا فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنِ …
بیشتر بخوانید »سنّت مُتَواتِر
در تعریف سنّت متواتر، میتوان گفت که: سنتی است که آن را تعداد کثیری که عادتاً تبانیِ آنها بر دروغ یا وقوعِ دروغ از جانب آنان بدون قصدِ تبانی محال است، از گروهی مثل خود روایت کردهاند و این سلسله تا زمانی که سنّت منقول به رسول خدا میرسد، به همین شکل ادامه مییابد و مستند علم آنان به این …
بیشتر بخوانید »انواع سنّت از جهتِ رسیدنِ آن به ما
سنت، از حیثِ راههای رسیدنِ آن به ما -یعنی روایتِ آن که همان چیزی است که از آن به «سندِ حدیث» تعبیر میشود- بنابر دیدگاه احناف، به سنّت متواتر، سنّت مشهور و سنّت آحاد تقسیم میشود؛ اما جمهور معتقدند که: به دو قسمتِ سنّت متواتر و سنّت آحاد تقسیم میگردد و جمهور سنّت مشهور را هم نوعی از سنّت آحاد …
بیشتر بخوانید »سنّت تقریری
سنت تقریری، سکوتِ رسول خدا صلی الله علیه وسلم و رد و انکار نکردنِ ایشان در مورد قول یا فعلی است که در حضور ایشان صادر شده است، یا این که در غیاب ایشان صادر شده و ایشان بعداً به آن علم یافتهاند. این سکوت بر جواز و مباح بودنِ فعل دلالت دارد، زیرا رسول خدا صلی الله علیه وسلم …
بیشتر بخوانید »سنّت عملی (۵)
هـ. آنچه که رسول خدا صلی الله علیه وسلم آن را انجام دادهاند، اما صفت شرعی آن معلوم نیست، لکن میدانیم که در آن قصدِ تقرب وجود دارد، مانند انجام برخی از عبادات از جانب ایشان بدون مواظبت بر انجام آن. انجام این نوع از افعال برای امّت مستحب است؛ اما اگر قصد تقرب در آن دیده نشد، فعل ایشان …
بیشتر بخوانید »