سيره نبوى

حجه الوداع

در ذی القعده‌ی سال ۱۰ هجری بین مردم ندا داده شد که پیامبرج امسال قصد حج دارند. مردم بسیاری به مدینه آمدند و همگی می‌خواستند به پیامبر ج اقتدا کنند. جابرس می‌گوید: کسی باقی نماند که توانایی داشته باشد و نیامده باشد. این حج به حجه الوداع نامگذاری شد زیرا پیامبر ج در آن با مردم خدا حافظی کردند و …

بیشتر بخوانید »

وفات ابراهیم پسر پیامبر صلی الله علیه وسلم

در ربیع الأول سال ۱۰ هجری ابراهیم پسر پیامبر ص در حالیکه یک سال و چهار ماه داشت از دنیا رفت. پیامبر ص بر او وارد شدند در حالیکه چشمانشان اشک آلود بود. رسول الله ص فرمودند: “همانا ابراهیم پسر من است و همانا او در سن شیرخوارگی وفات یافت، و او در بهشت دو دایه دارد که مدت شیرخوارگی‌اش …

بیشتر بخوانید »

حج ابو بکر رضی الله عنه با مردم

در اواخر ماه ذی القعده‌ی سال ۹ هجری رسول الله ص ابو بکر رض را مسؤول برپایی حج برای مسلمانان قرار دادند. رسول الله ص به ابو بکر دستور دادند تا مواردی را در حج اعلام نماید که عبارت بودند از: بعد از امسال هیچ مشرکی اجازه حج کردن ندارد. و هیچ کس برهنه طواف کعبه را ننماید. و اینکه …

بیشتر بخوانید »

غزوه تَبوک ۱۳

رسول الله ص دستور قطع رابطه با هر کسی که بدون عذر در غزوه‌ی تبوک شرکت نکرده بود را دادند، و پیامبر ج و مؤمنین از آنان رویگردانی کردند. بادیه نشینان نزد پیامبر ج آمدند و با عذرهای پوچ، شرکت نکردنشان را در غزوه‌ی تبوک توجیه می‌کردند. و پیامبر ج نیز عذر آن‌ها را می‌پذیرفتند و درونشان را به الله …

بیشتر بخوانید »

غزوه تَبوک ۱۲

خبر آمدن رسول الله ص بین مردم پخش شد. آن‌ها با خوشحالی و شادمانی در ثَنِیَّه الوَداع به استقبال ایشان رفتند. سائب بن یزید می‌گوید: به یاد دارم که وقت برگشت رسول الله ص از غزوه‌ی تبوک، من با کودکان به ثنیه الوداع برای استقبال ایشان رفتم. (روایت بخاری) مردم در غزوه‌ی تبوک به ۴ دسته تقسیم می‌شدند:  ۱- کسانی …

بیشتر بخوانید »

غزوه تَبوک ۱۱

پیامبر ج بعد از اقامتی ۲۰ روزه در تبوک به مدینه بازگشتند، و هیچ نیزنگی را در طول آن مدت از دشمن ندیدند. وقتی پیامبر ج به وادی القری رسیدند به اصحابشان فرمودند: “من به سوی مدینه می‌شتابم هر کس از شما خواست با من همراهی کند، پس عجله کند”. (متفق علیه) وقتی رسول الله ص به منطقه ذی اَوان …

بیشتر بخوانید »

غزوه تَبوک ۱۰

سپس رسول الله ص دِحْیَه کَلْبی را با نامه‌ای به سوی قیصر پادشاه روم فرستاد و آن را به ۳ چیز دعوت داد: پذیرش اسلام، یا پرداخت جزیه، و یا جنگ. قیصر فرماندهانش را جمع کرد و نامه‌ی پیامبر ج را برای آنان خواند. آن‌ها گفتند: به خدا قسم نه به دینش وارد می‌شویم و نه جزیه پرداخت می‌کنیم و …

بیشتر بخوانید »

غزوه تَبوک ۹

برای رسول الله ص خیمه‌ای بر پا شد. پیامبر ج ۲۰ روز را در تبوک ماندند. در این مدت هیچ خیانت ونیرنگی را ندیدند و با هیچ دشمنی مواجه نشدند. سپس رسول الله ص سریه‌هایی را به سوی قبایل اطراف شام، و نامه‌ای را به قیصر پادشاه روم فرستاد. پیامبر ج با مردم أَیْلَه و یهود جَرباء و أَذْرُح صلح …

بیشتر بخوانید »

غزوه تَبوک ۸

رسول الله ص در ادامه راه به سوی تبوک به اصحابشان فرمودند: “همانا شما فردا إن شاء الله به چشمه‌ی تبوک خواهید رسید، هر کس به آن رسید به آب آن دست نزند تا من بیایم”. (روایت مسلم) وقتی مسلمانان به تبوک رسیدند متوجه شدند که چشمه‌اش آب اندکی دارد، و دو تن از منافقین از آب آن برداشته‌اند در …

بیشتر بخوانید »

غزوه تَبوک ۷

رسول الله ص راهشان را به سوی تبوک ادامه دادند، و نمازها را نیز جمع می‌خواندند، ظهر و عصر را با هم و مغرب و عشا را نیز نیز همچنین با هم جمع می‌کردند. مردم تشنه بودند و نیازشان به آب بسیار زیاد شده بود، و از این امر نزد رسول الله ص شکایت کردند. رسول الله ص دعای باران …

بیشتر بخوانید »

غزوه تَبوک ۶

رسول الله ص در مسیر تبوک از حِجر، سرزمین ثمود قوم صالح گذشتند و شترشان را به سرعت از آنجا راندند. رسول الله ص در نزدیکی سرزمین ثمود فرود آمدند ولی وارد آنجا نشدند. ومردم از چاه که در حِجر ثمود آب برداشتند، و آرد خود را خمیر کردند. وقتی پیامبر ج فهمیدند فرمودند: “بر این قوم که عذاب داده …

بیشتر بخوانید »

غزوه تَبوک ۵

تعدادی از صحابه‌ی راستین بدون عذر از شرکت در غزوه‌ی تبوک سرباز زدند، آن‌ها اشخاصی صادق بودند که در اسلامشان خدشه‌ای وجود نداشت. از جمله کسانی که بدون عذر شرکت نکردند: کَعْب بن مالک، هِلال بن أُمَیِّه و مُرَارَه بن رَبیع و ابو لُبابه بن عبد المُنذر رضی الله عنهم و غیره بودند. رسول الله ص با لشکر عظیم خود …

بیشتر بخوانید »

غزوه تَبوک ۴ (انفاق صحابه و استهزای منافقین)

وقتی منافقین این انفاق صحابه را می‌دیدند آن‌ها را مسخره می‌کردند. وقتی ثروتمندی انفاق می‌کرد می‌گفتند او برای ریا اینکار را می‌کند. و وقتی فقیری با مقداری اندک انفاق می‌کرد می‌گفتند: الله از صدقه این شخص بی نیاز است. عکس العمل منافقین این‌چنین بود. الله در وصف این منافقین آیاتی نازل فرمودند: ﴿ٱلَّذِینَ یَلۡمِزُونَ ٱلۡمُطَّوِّعِینَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ فِی ٱلصَّدَقَٰتِ وَٱلَّذِینَ …

بیشتر بخوانید »

غزوه تَبوک ۳

عثمان بن عفانس انفاق بسیار بزرگی را بر سپاه نمود که مانندی نداشت. وقتی پیامبر ج این انفاق بزرگ را از عثمان دیدند، بسیار خوشحال شدند وفرمودند: “عثمان از این پس هر کاری کند به او ضرری نمی‌رساند”. (روایت احمد، واسناد آن حسن است) عبد الرحمن بن عوف نیز ۸ هزار درهم انفاق نمود، و صحابه رضی الله عنهم پی …

بیشتر بخوانید »

غزوه تَبوک ۱

در رجب سال ۹ هجری آخرین غزوه‌ی پیامبر ج یعنی تبوک اتفاق افتاد. تبوک تقریبًا ۷۰۰ کیلومتر از مدینه فاصله دارد. و این غزوه در برابر روم که بزرگترین دولت جهان در آن زمان به شمار می‌رفت، بود. رسول الله ص به یارانشان دستور دادند تا برای جنگ با روم آماده شوند. به دلیل شرایط سختی همچون گرمای شدید و …

بیشتر بخوانید »

وفات نجاشی

در رجب سال ۹ هجری نجاشی أَصحَمَه پادشاه حبشه وفات یافت، و رسول الله ص بر او نماز غایب خواند. جابر بن عبد اللهب می‌گوید: رسول الله ص فرمودند: “امروز مردی صالح از دنیا رفت، برخیزید و بر برادرتان أَصحَمَه نماز بخوانید”. (متفق علیه) و ابو هریرهس می‌گوید: روزی که نجاشی پادشاه حبشه وفات یافت، رسول الله ص این خبر …

بیشتر بخوانید »

آغاز سال نهم هجری (عام الوُفود)

سال ۹ هجری آغاز شد. سالی که سیرت نویسان و علمای سیرت آن را عام الوفود –یعنی سال گروه‌ها- می‌نامند. رسول الله ص در طول سال ۹ هجری در مدینه ماند و از هیأت‌ها وگروه‌ها استقبال می‌کرد. تعداد گروه‌هایی که برای مسلمان شدن به مدینه می‌آمدند -وغالبًا هم رؤسای قبایل بودند- بیش از ۶۰ گروه بود. بدین ترتیب سال ۹ …

بیشتر بخوانید »

تولد ابراهیم فرزند رسول الله ص

در ذی قعده‌ی سال ۸ هجری ابراهیم پسر پیامبر ص در منطقه‌ی عالیه به دنیا آمد، جایی که رسول الله ص مادر ابراهیم یعنی ماریه قبطیه را سکنی داده بود. ماریه قبطیه کنیز پیامبر ص بود که مقوقس پادشاه قبطیان به ایشان هدیه داده بود و رسول الله ص به عنوان کنیز خود با او نزدیکی می‌کردند و همسر ایشان …

بیشتر بخوانید »

عمره‌ی جِعْرانه

بعد از اینکه پیامبر ص از توزیع غنایم حنین در جعرانه فارغ شدند، شبانه برای ادای عمره احرام بستند، و این عمره به عمره‌ی جِعرانه معروف شد. سپس رسول الله ص پیروزمندانه و تأیید شده از طرف الله در ذی قعده‌ی سال ۸ هجری به مدینه بازگشت.

بیشتر بخوانید »

غزوه‌ی حُنَیْن ۱۲ (توزیع غنایم واعتراض انصار)

انصار در بین خودشان به این کار رسول الله ص اعتراض کردند، و رئیس انصار سعد بن عُبادهس نزد رسول الله ص آمد و گفت: ای رسول الله ص همانا انصار به خاطر تقسیم غنایم ناراحتند. رسول الله ص به سعد گفتند: “انصار را فرابخوان”. سعد رفت و انصار را گرد آورد، سپس به پیامبر ص خبر داد و ایشان …

بیشتر بخوانید »

غزوه‌ی حُنَیْن ۱۱ (توزیع غنایم)

نبی گرامی ج به جِعرانه رسیدند و به توزیع غنایم حنین پرداختند و به رؤسای عرب همچون ابو سفیان و عُیینه بن حِصن ۱۰۰ شتر دادند. ایشان به رؤسای عرب این هدیه بزرگ را دادند تا دل‌هایشان را به دست آوردند، و اسلام در دل‌هایشان محکم‌تر گردد، زیرا هنوز در اسلامشان ضعف وجود داشت. پیامبر اکرم ج غنایم را بین …

بیشتر بخوانید »

غزوه‌ی حُنَیْن ۱۰ (غزوه‌ی طائف)

غزوه‌ی طائف در حقیقت ادامه‌ی غزوه‌ی حنین بود، زیرا بیشتر فراریان هَوازِن که از حنین فرار کرده بودند به طائف پناه برده بودند. رسول الله ص به طائف آمدند و آن را محاصره کردند؛ و محاصره شدت گرفت ولی به خاطر استحکام قلعه‌های طائف امیدی برای فتح طائف نبود. رسول الله ص در خواب دیدند که به ایشان اجازه‌ی فتح …

بیشتر بخوانید »

غزوه‌ی حُنَیْن ۹

همه‌ی غنایم کفار که غنیمت زیادی هم بود، به دست مسلمانان افتاد: ۲۴هزار شتر، ۴۰ هزار گوسفند، ۴ هزار اوقیه نقره. رسول الله ص دستور دادند به غیر از زنان و کودکان غنایم در منطقه جِعْرانه جمع کنند و نگهبانانی بر آن قرار دادند. ایشان غنایم را تقسیم نکردند بلکه دستور دادند که کفاری که به سوی طائف فرار کرده …

بیشتر بخوانید »

) غزوه‌ی حُنَیْن ۸

وقتی فرشتگان نازل شدند کفار پا به فرار گذاشتند. رسول الله ص حال خالد بن الولید را جویا شدند، او را در حالی یافتند که زخمی شده وبر اسبش تکیه زده بود و نمی‌توانست حرکت کند. رسول الله ص نزد او آمدند، و بر روی زخمش می‌دمیدند، و با دست مبارکشان زخمش را مسح می‌کردند، تا اینکه خالدس از زخمش …

بیشتر بخوانید »

غزوه‌ی حُنَیْن۷

سپس رسول الله ص فرمودند: “به پروردگار کعبه قسم شکست خوردند، به پروردگار کعبه قسم شکست خوردند”. سپس الله عزوجل پیامبرش و مؤمنین را با نزول فرشتگان یاری فرمود. الله عزوجل می‌فرماید: ﴿لَقَدۡ نَصَرَکُمُ ٱللَّهُ فِی مَوَاطِنَ کَثِیرَهٖ وَیَوۡمَ حُنَیۡنٍ إِذۡ أَعۡجَبَتۡکُمۡ کَثۡرَتُکُمۡ فَلَمۡ تُغۡنِ عَنکُمۡ شَیۡ‍ٔٗا وَضَاقَتۡ عَلَیۡکُمُ ٱلۡأَرۡضُ بِمَا رَحُبَتۡ ثُمَّ وَلَّیۡتُم مُّدۡبِرِینَ٢۵ ثُمَّ أَنزَلَ ٱللَّهُ سَکِینَتَهُۥ عَلَىٰ …

بیشتر بخوانید »

غزوه‌ی حُنَیْن ۶

آنگاه رسول الله ص به عمویشان عباس که صدایی بلند داشت فرمودند: “ای عباس، اصحاب درخت سَمُرَه را صدا کن”. عباسس نیز صحابه‌ای که در بیعت رضوان زیر درخت بیعت کرده بودند را ندا زد. وقتی آن‌ها صدایش را شنیدند به میدان مبارزه روی آوردند. آنان لبیک گویان به طرف عباس می‌رفتند، حتى شخصی شترش را می‌زد که حرکت کند. …

بیشتر بخوانید »

غزوه‌ی حُنَیْن ۵

رسول الله ص از اسب خویش پایین آمدند، و از پروردگار طلب پیروزی کردند، و اینگونه به درگاه او دعا نمودند: “یا الله پیروزی‌ات را نازل فرما، یا الله اگر اراده کنی، بعد از امروز عبادت نخواهی شد”. رسول الله ص به طرف دشمن یورش بردند وصحابه‌ای که با ایشان مانده بودند نیز ایشان را همراهی کردن، صحابه به خاطر …

بیشتر بخوانید »

غزوه‌ی حُنَیْن ۴

سوارکاران بنی سُلیم که عقب نشینی کردند، و عفو شدگان اهل مکه نیز به دنبال آنان عقب نشینی کردند. و بدین ترتیب فرار مسلمانان از هر جهت آغاز شد. بَرَاء بن عازِب می‌گوید: مسلمانان با گروهی تیر انداز مواجه شدند که یک تیر از نیزه‌هایشان هم به خطا نمی‌رفت. رسول الله ص به سمت راست میدان رفتند. عده‌ی اندکی از …

بیشتر بخوانید »

غزوه‌ی حُنَیْن ۳

رسول الله ص در سحرگاه روزی که به دره‌ی حنین رسید، سپاهشان را تنظیم کردند، و پرچم‌ها را برافراشتند. ایشان خالد بن الولید را فرمانده سواره نظام قرار دادند، و یارانشان وعده دادند که به شرط صبر و استقامت پیروز خواهند شد. بعضی از مسلمانان عفو شده که تعداد زیادشان آنان را به شگفت آورده بود گفتند: به خدا قسم …

بیشتر بخوانید »

غزوه‌ی حُنَیْن ۲

رسول الله ص به همراه ۱۲ هزار نفر که شامل ۱۰ هزار نفر که از مدینه برای فتح مکه ایشان را همراهی کرده بودند، و ۲ هزار نفر از اهل مکه که در هنگام فتح عفو شده بودند، به سوی آنان حرکت کردند. رسول الله ص بعد از خروج از مکه عَتّاب بن أسیدس را حاکم آن قرار دادند. بدین …

بیشتر بخوانید »

) غزوه‌ی حُنَیْن ۱

رسول الله ص بعد از فتح مکه، ۱۹ روز در آنجا اقامت گزیدند، و در روز شنبه ۶ شوال سال ۸ هجری به سوی حُنین که سرزمینی نزدیک طائف بود، روانه شدند. علت رفتن به حُنَین این بود که وقتی رسول الله ص در مکه بودند به ایشان خبر رسید که قبیله هَوازِن اهل طائف، گروه‌های بسیاری را برای جنگ …

بیشتر بخوانید »

غزوه‌ی فتح مکه

در ۱۰ رمضان سال ۸ هجری بزرگترین فتح اسلام رخ داد؛ یعنی فتح مکه، فتح مکه یک روز تاریخی بود که الله عزوجل با آن دین و پیامبرش را عزت داد. سبب این فتح بزرگ، خیانت بنی بَکْر و قریش به قبیله‌ی خُزَاعه بود که در صلح حُدَیْبِیَه با رسول الله ص هم پیمان شده بودند و ۲۰ نفر از …

بیشتر بخوانید »

سَرِیّه ذات السَّلاسِل

در جمادی الآخر سال ۸ هجری رسول الله ص به عَمرو بن عاص س فرمودند: “می‌خواهم تو را فرمانده‌ی لشکری کنم، الله تو را به سلامتی به آن برساند، و غنیمت نصیبت کند”. عَمرو بن العاصس در جواب گفت: “ای رسول الله من به خاطر مال مسلمان نشده‌ام بلکه به خاطر جهاد و بودن در رکاب تو مسلمان شده‌ام. رسول …

بیشتر بخوانید »

غزوه‌ی مُؤْتَه

در جمادی الأول سال ۸ هجری غزوه‌ی بزرگ مُؤته بین مسلمانان و غساسنه اتفاق افتاد. با وجود اینکه رسول الله ص خودشان در این جنگ شرکت نکردند اما به غزوه معروف شد. چون الله عزوجل اتفاقات این غزوه را به ایشان در حالیکه که در مدینه بودند نشان دادند. و سبب این غزوه کشته شدن حارث بن عُمَیرس فرستاده‌ی رسول …

بیشتر بخوانید »

وفات زینبل دختر پیامبر ص

در اوایل سال ۸ هجری، زینب دختر پیامبر ص که بزرگترین دختر ایشان است، وفات نمود، و در بقیع دفن گردید. در صفر سال ۸ هجری خالد بن الولید، عمرو بن العاص، و عثمان بن طلحه رضی الله عنهم در حالیکه اسلام آورده بودند به مدینه نزد رسول الله ص آمدند. رسول الله ص از دیدن آن‌ها بسیار خوشحال شدند، …

بیشتر بخوانید »

عمره القَضاء ۲

رسول گرامی اسلام ج به مکه رسیدند، و بعد از فراقی ۷ ساله، از در بنی شَیْبَه به مسجد الحرام وارد شدند، به همین سبب رسول الله ص از این عمره بسیار خوشحال بودند. رسول الله ص با سپرشان حجر الأسود را لمس کردند، ودوش راستش را از احرام بیرون آورد، سپس هفت بار طواف نمودند، و هنگامی که از …

بیشتر بخوانید »

) عمره القَضاء ۱

در ذی القعده‌ی سال ۷ هجری رسول الله ص برای عمره خارج شدند. همانگونه که در بندهای صلح حُدَیْبِیَه اتفاق کرده بودند، و یک سال کامل از صلح حُدَیْبِیَه گذشته بود. این عمره به عمره القَضَاء یا عمره القَضِیَّه نامگذاری شد. زیرا رسول الله ص در صلح حُدَیْبِیَه با قریش بر ادای عمره در سال آینده به توافق رسیده بود. …

بیشتر بخوانید »

غزوه‌ی ذات الرِّقَاع

غزوه‌ی ذات الرِّقَاع بعد از غزوه‌ی خیبر رخ داد، و بدین نام نامیده شد چون به خاطر نداشتن کفش، به دور پاهایشان پارچه پیچیده بودند. سبب این غزوه این بود که به رسول الله ص خبر رسید که گروه‌هایی از غَطَفان قصد حمله به مدینه را دارند، و رسول الله ص با ۴۰۰ نفر از یارانشان به سوی آنان حرکت …

بیشتر بخوانید »

غزوه خَیْبر ۹ (پایان خیبر وبازگشت به مدینه)

رسول الله ص یهود را از خیبر بیرون نکردند، به شرط اینکه رسیدگی به نخلستان‌های آنجا را به عهده بگیرند و نیمی از ثمر آن را برای خود بردارند و نیمی دیگر برای مسلمانان باشد. آنان تا دوران خلافت عمر بن الخطابس در آنجا ماندند تا اینکه یکی از مسلمانان را کشتند. عمرس از آنان خواست که قاتل را تحویل …

بیشتر بخوانید »

غزوه خَیْبر ۸ (دسیسه‌ی یک زن یهودی)

وقتی رسول الله ص کارشان در خیبربه پایان رسید، زینب بنت حارث یهودی گوسفندی کباب شده ومسموم را برای رسول الله ص آورد. رسول الله ص به یارانش فرمودند که از خوردن این گوشت دست بکشید زیرا مسموم است، واین وقتی بود که عده‌ای از آن‌ها از آن خورده بودند. به خاطر این سم بِشْر بن بَرَاء بن مَعْرورس از …

بیشتر بخوانید »

غزوه خَیْبر ۷ (ازدواج رسول الله ص با صفیه)

قبل از تسلیم شدن خیبر و صلح طرفین، صَفِیّه بنت حُیَیّ بن اَخْطَب ودیگران اسیر شدند، رسول الله ص اسلام را بر صَفِیّه عرضه کردند و مسلمان شد. وقتی صَفِیّهل مسلمان شد رسول الله ص او را آزاد کردند و با او ازدواج نمودند، و مهریه‌ی ایشان را آزادیشان قرار دادند. و بدین صورت صَفِیّهل جزو امهات المؤمنین گردید.

بیشتر بخوانید »

غزوه خَیْبر ۶ (بازگشت مهاجران حبشه)

رسول الله ص در خیبر بودند که مهاجرین حبشه و در رأس آنان جعفر بن أبی طالبس از راه رسیدند، و رسول الله ص با آمدن آنان بسیار خوشحال شدند. رسول الله ص فرمودند: “نمی‌دانم به کدامیک بیشتر خوشحال شوم. به فتح خیبر یابه آمدن جعفر”. (روایت حاکم، وحدیث حسن است) همچنین وقتی ایشان ج در خیبر بودند اشعریها که …

بیشتر بخوانید »

غزوه خَیْبر ۵ (گشایش بر مسلمانان با فتح خیبر)

مسلمانان با فتح خیبر ثروتمند شدند، عبد الله بن عمرب می‌گوید: “سیر نشدیم تا اینکه خیبر را فتح کردیم”. (روایت بخاری) امام بخاری از عایشهل روایت می‌کند که: “وقتی خیبر فتح شد گفتیم: اکنون از خرما سیر می‌شویم”.

بیشتر بخوانید »