ابن انباری میگوید: «پیامبر صلی الله علیه و سلم در حدیث مذکور، مسلمانان را امر کرده که به مخلوق سلام کنند؛ چون آنان به سلامتی نیاز دارند»[۱].
دیگران میگویند: «همهی اینها به خاطر حمایت پیامبر صلی الله علیه و سلم از محدودهی توحید میباشد تا اینکه اسماء و صفات و انواع عبادات که خدا استحقاقش را دارد، برای خدا به کار برده شوند».[۲]
در گفتهی: (السلام على فلان وفلان) دانشمندان اسلامی در خصوص معنای سلام که هنگام تحیت و درود مورد نظر است، دو قول دارند:
اول- معنایش این است که اسم سلام بر شما باد! سلام در اینجا همان الله تعالی است. در این صورت معنای «السلام علیکم» این است که: برکت اسم «سلام» بر شما نازل شود و شامل حالتان شود! پس در سلام کردن، از میان اسماء خدا، اسم «السلام» انتخاب شده است. فرمودهی پیامبر صلی الله علیه و سلم در اواخر حدیث مذکور بر آن دلالت دارد؛ آنجا که میفرماید: «فإن الله هو السلام»: «چون الله، سلام است». این فرموده به صراحت بیان میکند که «السلام» اسمی از اسماء خداست. پس وقتی مسلمان به دیگری میگوید: السلام علیکم؛ معنایش این است که اسم سلام بر شما! حدیثی که ابوداود از این عمر روایت کرده، بر این مطلب دلالت دارد؛ آنجا که میگوید: مردی بر پیامبر صلی الله علیه و سلم سلام کرد. آن حضرت صلی الله علیه و سلم جوابش را نداد تا اینکه رو به دیوار کرد و سپس تیمم کرد، آنگاه جواب سلامش را داد و فرمود: «إنی کرهت أن أذکر الله إلا على طهر»[۳]: «همانا من دوست نداشتم که خدا را جز با حالت پاکی و وضو یاد کنم». این حدیث بیان میدارد که «سلام» ذکر و یاد الله است و چیزی تنها زمانی ذکر و یاد خداست که دربردارندهی اسمی از اسماء الله باشد.
دوم- گروه دیگری معتقدند که در سلام کردن، «سلام» مصدر و به معنای سلامتی است. این معنا موقع سلام و درود، مورد نظر است؛ چون کلمهی «السلام»، میتواند به صورت نکره و بدون «الف و لام» بیاید. یعنی جایز است مسلمان به دیگری بگوید: سلام علیکم. اگر سلام یکی از اسماء خدا بود، به صورت نکره به کار برده نمیشد، بلکه به صورت معرفه برای خدا به کار برده میشود همان طور که سایر اسماء حسنی به صورت معرفه برای خدا به کار برده میشود. پس گفته میشود: السلام و المؤمن، المهیمن. چون اسم نکره بر معنا و چیز معینی دلالت ندارد صرف نظر از اینکه برای خدای یکتا به کار برده شود، برخلاف اسم معرفه که بر معنای معینی دلالت دارد و اگر اسم «السلام» به صورت معرفه بیاید میتواند یکی از اسماء حُسنی خدا باشد.
آنچه بر این مطلب دلالت دارد، معطوف کردن رحمت و برکت بر سلام در عبارت: «سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته» میباشد. چون اگر «سلام» اسمی از اسماء خدا بود، کلام معنای درستی نداشت مگر با آوردن ضمیر و این هم خلاف اصل بوده و دلیل ندارد.
به علاوه، هدف از سلام کردن، این معنا نیست، بلکه هدف از سلام کردن بر کسی، دعای سلامتی برای آن شخص است.
(برگرفته از شرح تیسیر العزیز کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)
[۱]– نگا: فتح الباری، ۲/۳۶۴٫
[۲]– نگا: فتح الباری، ۲/۳۶۴٫
[۳]– طیالسی در مسندش، شمارهی ۱۸۵۱؛ ابوداود در سننش، شمارهی ۳۳۰؛ نسائی در سننش، ۱/۳۵- ۳۶ و بیهقی در «السنن الکبری»، ۱/۲۰۶ این حدیث را روایت کردهاند. در اسناد آن، محمد بن ثابت عبدی، استاد طیالسی وجود دارد که ضعیف است. این حدیث، حدیثی حسن است؛ چون شاهدی از طریق حدیث مهاجر بن قنفذ دارد که ابوداود در سننش، شمارهی ۱۷؛ نسائی در سننش، ۱/۳۷؛ ابن ماجه در سننش، شمارهی ۳۵۰؛ ابن خزیمه در صحیحش، شمارهی ۲۰۶؛ حاکم در «المستدرک علی الصحیحین»، ۱/۱۶۷ و دیگران روایتش کردهاند و اسنادش صحیح است.