آنچه که دربارهی فرمودهی: ﴿وَلَئِنۡ أَذَقۡنَٰهُ رَحۡمَهٗ مِّنَّا مِنۢ بَعۡدِ ضَرَّآءَ مَسَّتۡهُ لَیَقُولَنَّ هَٰذَا لِی ﴾
«و اگر پس از سختی و رنجی که به او رسیده، از سوی خویش نعمت و بخشایشی به او بچشانیم، بهطور قطع میگوید: این نعمت و خوشی، حق من است». آمده است.
هدف والله اعلم از عنوان این باب، هشدار نسبت به این مطلب است که نعمتها و امکاناتی که نصیب انسان میشود، فقط از روی لطف و احسان خداست و انسان استحقاق آنها را ندارد. فقط خدای متعال لطف، بخشش و احسان خویش را شامل حالش کرده و این نعمتها را نصیباش کرده است؛ پس نباید انسان احساس کند که اهلیت و استحقاق آن را داشته است؛ چون وقتی انسان خودش را بشناسد و به ضعف و ناچیزی و فقر و نیازمندیش به آفریینده و معبودش پی ببرد؛ ذاتی که هیچ موجودی یک لحظه هم از او بینیاز نیست و همهی نعمتها از جانب اوست که به فضل، لطف، منت و کرم خود نصیب انسان کرده است و بداند که اگر به حال خودش واگذاشته شود، حتی نمیتواند یک جرعه آب هم بخورد، به این مطلب پی میبرد. ولی متأسفانه انسان به دلیل ظلم و جهلش اینها را نمیداند و خدا با رحمت و مهربانی خویش به دادش میرسد.
اگر هم به طور کلی اینها را بداند، جزئیات آنها را نمیداند همان طور که برای بسیاری از مردم پیش آمده که موقع دستیابی به یک نعمت، گمان میکنند که با زحمت و تلاش خود به این نعمت رسیده، از این رو آن نعمت را به خودش نسبت میدهد و استکبار میورزد و آفریننده و مولای حقش را فراموش میکنند؛ همان طور که خدای متعال میفرماید: ﴿وَإِذَآ أَنۡعَمۡنَا عَلَى ٱلۡإِنسَٰنِ أَعۡرَضَ وَنََٔا بِجَانِبِهِ﴾ [الإسراء: ۸۳]: «(از جمله اخلاق فرد بیایمان، یکی این است که) هنگامی که به انسان (بیایمان) نعمت میبخشیم (و او را از ثروت، قدرت، سلامت و امنیت برخوردار میسازیم، مسرور و مغرور میگردد و از طاعت و عبادت و شکر نعمت) روگردان میشود (و در وقت رسیدن به نوا) خویشتن را (از بندگی ما) به دور میدارد و تکبّر میورزد».
هرگاه انسان به اینها پی ببرد، به نتایج بزرگی میرسد؛ از جمله محبت و دوستداشتن پروردگار به خاطر لطف، احسان، بخشش و کرمش؛ حقیر و ناچیز شمردن نفس، تواضع و فروتنی برای مولای برحقش، موقع دستیابی به نعمت ها؛ پرهیز از ناسپاسی نعمتها و پرهیز از نسبت دادن نعمتها به رنج، تلاش و کسب خودش، همان طور که فرد جذامی و تاس این کار را کردند.
اما تفسیر آیه: الله تعالی از انسان خبر میدهد که هرگاه بنا به رحمت و لطف خدا نعمتی از جانب خدا همچون دارایی و فرزند و دیگر نعمتها نصیبش شود، ﴿لَیَقُولَنَّ هَٰذَا لِی﴾ [فصلت: ۵۰]: «گستاخانه خواهد گفت: این (ثروت و صحّت) حق من است (و آن را در سایه تلاش و کوشش و علم و دانش خود به دست آوردهام)». یعنی با تلاش و زحمت خودم این نعمت را به دست آوردهام. او این نعمت را به خودش نسبت میدهد و به پروردگارش نسبت نمیدهد. معنای این گفتهی مجاهد: «هذا بعلمی وأنا محقوقٌ به»[۱] که مؤلف آورده، همین است. یعنی این مال و ثروت را با تلاش و زحمت خودم از راه تجارت، کسابت، آشناییام با راهها و اسباب سودآور به دست آوردهام. «وأنا محقوقٌ به» یعنی من مستحق این مال و دارایی هستم. ظاهر کلام مجاهد این است که گویندهی این سخن، بخشیدن و دادن نعمت را به پروردگار نسبت داده و سبب جمع آوری مال و دارایی را تلاش و زحمت خودش دانسته و معتقد است که بخشنده و دهندهی نعمت، الله است ولی معتقد است که خدا این مال را فقط به خاطر اینکه او را گرامی میدارد، به او داده است. به همین دلیل در ادامه میگوید: ﴿وَمَآ أَظُنُّ ٱلسَّاعَهَ قَآئِمَهٗ وَلَئِن رُّجِعۡتُ إِلَىٰ رَبِّیٓ إِنَّ لِی عِندَهُۥ لَلۡحُسۡنَىٰ﴾ [فصلت: ۵۰]: «و اصلاً گمان نمیبرم که قیامتی در کار باشد . اگر (به فرض، قیامتی هم در کار باشد و) من به سوی پروردگارم برگردم، حتماً در پیشگاه او دارای مقام و منزلت خوبی هستم (چرا که ذاتاً محترمم، و همان گونه که در دنیا خدا گرامیم داشته است و به من قدرت و نعمت داده است، در آخرت نیز گرامیم میدارد و به من عزّت و حرمت میبخشد)».
(برگرفته از کتاب شرح تیسیر العزیز کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)
[۱]– صاحب کتاب «إبطال التندید» در این کتاب، صفحه ۲۴۲- به گمانم او این عبارت را از نسخهاش از کتاب «التیسیر»، نقل کرده است – میگوید: «عبد بن حمید و ابن جریر مانند آن را روایت کردهاند». بخاری در صحیح خود، (۴/۱۸۱۷- البغا) این روایت را به طور معلق آورده و ابن جریر در تفسیرش، ۲۵/۳ آن را به طور موصول آورده است. اسناد این روایت، صحیح میباشد.