ابن قیم گوید: «خدا در این آیه، توکل به خدا را شرط ایمان دانسته و این نشان میدهد که در صورت نبودن توکل به خدا، ایمان هم وجود ندارد. در آیهی دیگری میفرماید: ﴿وَقَالَ مُوسَىٰ یَٰقَوۡمِ إِن کُنتُمۡ ءَامَنتُم بِٱللَّهِ فَعَلَیۡهِ تَوَکَّلُوٓاْ إِن کُنتُم مُّسۡلِمِینَ٨۴﴾ [یونس: ۸۴]. «موسی (برای دلداری و تشجیع مؤمنان) گفت: ای قوم من! اگر واقعاً به خدا ایمان دارید بر او توکل کنید (و باید بر او توکل کنید) اگر خود را بدو تسلیم کردهاید». در این آیه هم توکل را نشان دهندهی صحت و درستی اسلام دانسته است. در جایی دیگر اظهار میدارد: ﴿وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ﴾ [إبراهیم: ۱۱]. «و مؤمنان باید به خدا توکل کنند و بس (و ما هم در برابر دشمنی شما بدو توکل میکنیم)». اینکه خدا در اینجا از میان سایر صفات مؤمنان، تنها اسم ایمان را آورده، نشاندهندهی این مطلب است که ایمان، توکل به خدا را به سوی خود میکشاند و قوت و ضعف توکل به تناسب قوت و ضعف ایمان است، هر اندازه ایمان انسان قوی باشد، به همان اندازه توکل وی قویتر است و به هر اندازه ایمان انسان ضعیف باشد، توکلش نیز ضعیف میشود و وقتی توکل، ضعیف باشد، قطعاً نشان دهندهی ضعف ایمان است.
الله تعالی در آیات قرآن توکل و عبادت، توکل و ایمان، توکل و تقوا، توکل و اسلام و توکل و هدایت را با هم آورده است. پس روشن شد که توکل به خدا، اصل و اساس تمامی درجات ایمان، احسان، تمامی کردار و اعمال اسلام است و توکل به نسبت ایمان به منزلهی جسم است برای سر، همان گونه که سر باید روی جسم باشد و بدون آن جسم حیات ندارد، به همان صورت ایمان، درجات و اعمال ایمان باید روی ساق توکل باشد و بدون توکل معنایی ندارند»[۱].
میگویم: آیهای که در عنوان باب آمده، نشان میدهد که توکل به خدا عبادت بوده و فرض است و وقتی چنین است، پس توکل به غیر خدا شرک میباشد.
شیخ الاسلام ابن تیمیه میگوید: «هرکس از مخلوقی امید داشته باشد و یا به او توکل کند، آرزویش بر باد رفته و مشرک است: ﴿وَمَن یُشۡرِکۡ بِٱللَّهِ فَکَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ ٱلسَّمَآءِ فَتَخۡطَفُهُ ٱلطَّیۡرُ أَوۡ تَهۡوِی بِهِ ٱلرِّیحُ فِی مَکَانٖ سَحِیقٖ﴾ [الحج: ۳۱]. «زیرا کسی که برای خدا انبازی قرار دهد، انگار (به خاطر سقوط از اوج ایمان به حضیض کفر) از آسمان فرو افتاده است (و به بدترین شکل جان داده است) و پرندگان (تکههای بدن) او را میربایند، یا این که تندباد او را به مکان بسیار دوری (و درهی ژرفی) پرتاب میکند (و وی را آن چنان بر زمین میکوبد که بدنش متلاشی و هر قطعهای از آن به نقطهای پرت میشود)»[۲].
[۱]– طریق الهجرتین، صفحات: ۳۲۷- ۳۳۰٫
[۲]– الفتاوی الکبری ۲/۳۱۶ و مجموع الفتاوی ۱۰/۲۵۷٫