راجع به عبارت مؤلف: (وفی روایه: «لایجد أحد …») باید گفت که بخاری در صحیحش در مبحث «الأدب[۱]» این روایت را آورده و لفظش چنین است: «لا یجد أحد حلاوه الإیمان حتی یحب المرء لا یحبه إلا لله، وحتی أن یقذف فی النار أحب الیه من أن یرجع إلی الکفر، بعد إذ أنقذه الله منه، وحتی یکون الله ورسوله أحب إلیه مما سواهما»[۲]: «هیچکس شیرینی ایمان را احساس نمیکند تا اینکه شخصی را که دوست میدارد، صرفاً به خاطر خدا دوست بدارد، و تا اینکه انداخته شدن به دوزخ در نظرش دوست داشتنی تر از بازگشت به کفر باشد پس از آنکه خدا از کفر نجاتش داده است، و تا اینکه خدا و پیامبر صلی الله علیه و سلم در نظرش محبوبتر از هر چیز و هرکس دیگری باشند».
مؤلف گوید: (وعن ابن عباس قال: «من أحب فی الله وأبغض فی الله، ووالی فی الله، وعادی فی الله، فإنما تنال ولایه الله بذلک. ولن یجد عبد طعم الإیمان وإن کثرت صلاته وصومه، حتی یکون کذلک. قد صارت عامه مؤاخاه الناس على أمرالدنیا، وذلک لایُجدى على أهله شیئاً» رواه ابن جریر).
(از ابن عباس روایت است که وی گفت: «هرکس به خاطر خدا به کسی محبت ورزد و به خاطر خدا از کسی بدش آید و به خاطر خدا با کسی دوستی کند و به خاطر خدا با کسی دشمنی کند، وی به سبب این کار، به دوستی خدا دست مییابد. هیچ بندهای مزهی ایمان را نمیچشد هر چند نماز و روزهاش زیاد باشد تا اینکه چنین باشد. اغلب رابطهی دوستی مردم به خاطر امور دنیوی است در حالی که این امر، هیچ نفعی به خانوادهاش نمیرساند». [روایت ابن جریر].
همان طور که مؤلف گفته، ابن جریر این روایت را آورده است. ابن ابی شیبه و ابن ابی حاتم، فقط جملهی اول این روایت را آوردهاند[۳].
عبارت: (من أحب فی الله) یعنی هر کس مسلمانان و مؤمنان را به خاطر خدا دوست بدارد.
فرمودهی: (وأبغض فی الله) یعنی از کفار و فاسقان به خاطر خدا بدش آید، چون با پروردگارشان مخالفت نمودهاند هر چند اینان نزدیکترین افراد به او باشند؛ همان طور که خدای متعال در جایی دیگر میفرماید: ﴿لَّا تَجِدُ قَوۡمٗا یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ یُوَآدُّونَ مَنۡ حَآدَّ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَوۡ کَانُوٓاْ ءَابَآءَهُمۡ أَوۡ أَبۡنَآءَهُمۡ أَوۡ إِخۡوَٰنَهُمۡ أَوۡ عَشِیرَتَهُمۡۚ أُوْلَٰٓئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ ٱلۡإِیمَٰنَ وَأَیَّدَهُم بِرُوحٖ مِّنۡهُۖ وَیُدۡخِلُهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ رَضِیَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُۚ أُوْلَٰٓئِکَ حِزۡبُ ٱللَّهِۚ أَلَآ إِنَّ حِزۡبَ ٱللَّهِ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ٢٢﴾ [المجادله: ۲۲]. «مردمانی را نخواهی یافت که به خدا و روز قیامت ایمان داشته باشند، ولی کسانی را به دوستی بگیرند که با خدا و پیغمبرش دشمنی ورزیده باشند، هرچند که آنان پدران، یا پسران، یا برادران، و یا قوم و قبیلهی ایشان باشند. چرا که مؤمنان، خدا بر دلهایشان رقم ایمان زده است، و با نفخهی ربانی خود یاریشان داده است و تقویتشان کرده است، و ایشان را به باغهای بهشتی داخل میگرداند که از زیر (کاخها و درختان) آنها رودبارها روان است، و جاودانه در آنجا میمانند. خدا از آنان خوشنود و ایشان هم از خدا خوشنودند. اینان حزب الله میباشند. هان! حزب الله قطعاً پیروز و رستگار است».
عبارت: (ووالی فی الله) بیان کنندهی چیزی است که ملازم محبت به خاطر خداست و آن هم رابطهی دوستی میباشد. این عبارت اشاره میکند که صرف محبت نسبت به محبوبان خدا کافی نیست بلکه باید با محبوبان خدا رابطهی دوستی داشته باشد که ملازم محبت است. موالات به معنای یاری، بزرگداشت و احترام به محبوبان خدا و همراهی با آنان در ظاهر و پنهان میباشد.
(برگرفته ارکتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)
[۱]– یعنی کتاب (ادب) از صحیح بخاری
[۲]-صحیح بخاری شمارهی ۵۶۹۴٫
[۳]– ابن مبارک در «الزهد»، ص۱۲۰؛ ابن جریر در تفسیرش – آن گونه که در «جامع العلوم و الحکم »۱/۱۰۲، شرح حدیث جبرئیل آمده است- عدنی در کتاب «الإیمان » شمارهی ۵۶ و محمد بن نصر در«تعظیم قدر الصلاه»، ۱/۴۰۶ این روایت را به طور کامل آوردهاند. ابن ابی دنیا در «الإخوان» ص ۶۹ ابن ابی شیبه در «المصنف» ۷/۱۳۴ و لالکائی در «شرح أصول إعتقاد أهل السنه»، ۵/۹۳۶ قسمتی از روایت مذکور را از طریق لیث بن أبی سلیم از مجاهد از ابن عباس آوردهاند. لیث، ضعیف است و اقوال محدثان دربارهاش گوناگون و ضد و نقیض است. طبرانی در «المعجم الکبیر» ۱۲/۴۱۷ و ابونعیم در «حلیه الأولیاء»۱/۳۱۲ از طریق سفیان ثوری از لیث از مجاهد از ابن عمر از پیامبر صلی الله علیه و سلم آن را روایت کردهاند و عباراتی بیشتر از روایت قبلی در آن آمده است.