محبت دو نوع است: محبتی که میان همهی موجودات مشترک است و محبتی که خاص الله است. محبت مشترک سه نوع میباشد:
اول- محبت طبیعی، مانند محبت شخص گرسنه نسبت به غذا و شخص تشنه نسبت به آب و مانند آن. این محبت مستلزم بزرگداشت و تعظیم غذا و آب نیست.
دوم – محبت مهر و شفقت، مانند محبت پدر نسبت به کودکش، این نوع از محبت نیز مستلزم بزرگداشت و تعظیم نیست.
سوم – محبت انس و الفت. مانند محبت کسانی که در یک صنعت یا علم یا تجارت یا سفری شراکت دارند و نسبت به همدیگر محبت دارند. یا مانند محبت برادران نسبت به یکدیگر.
این سه نوع از محبت، برای مخلوقات نسبت به یکدیگر جایز است و وجود این محبتها، شرک در محبت خدا نیست. به همین خاطر رسول الله صلی الله علیه و سلم حلوا و عسل را دوست داشت.[۱] زنانش را به خصوص حضرت عایشه را دوست داشت. یارانش به ویژه ابوبکر صدیق رضی الله عنه را دوست داشت.[۲]
نوع دوم – محبت خاصی که فقط برای خدا جایز است. هر وقت انسان این نوع محبت را نسبت به غیر خدا داشته باشد، برای خدا شریک قائل شده و خدا او را نمیبخشاید. این محبت، محبت عبودیت و بندگی است که مستلزم خضوع و فروتنی برای خدا و تعظیم و بزرگداشت خدا و کمال اطاعت او و ترجیح دادن خدا بر غیر خداست. این نوع از محبت برای غیر الله به هیچ وجه جایز نیست همان طور که ابن قیم این را اظهار داشته است.[۳] این نوع محبت بود که مشرکان، خدایان شان را در آن شریک الله قرار میدادند؛ همان طور که خدای متعال در آیهای که مؤلف ذکرش کرده، میفرماید: ﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَندَادٗا﴾ [البقره: ۱۶۵]. «برخی از مردم هستند که غیر از خدا، خدا گونههایی برمیگزینند». ابن کثیر میگوید: «خدای متعال در این آیه حال و وضع مشرکان در دنیا و نیز عذاب و شکنجهی آنان در آخرت را بیان میکند؛ چرا که آنان همتایانی را شریک خدا میکردند و مانند خدا آنها را دوست میداشتند و همراه الله آنها را میپرستیدند. در حالی که الله ذاتی است که هیچ معبود برحقی جز او وجود ندارد و همتا، مثل و شریکی ندارد».[۴]
فرمودهی: ﴿یُحِبُّونَهُمۡ کَحُبِّ ٱللَّهِ﴾ یعنی بتها و خدایان را در محبت و تعظیم با الله مساوی میدانستند. به همین خاطر وقتی که در دوزخ بروند به خدایانشان میگویند: ﴿تَٱللَّهِ إِن کُنَّا لَفِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍ٩٧ إِذۡ نُسَوِّیکُم بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٩٨﴾ [الشعراء: ۹۷-۹۸]. «به خدا سوگند ما در گمراهی آشکاری بودهایم. آن زمان که ما شما (معبودان دروغین) را با پروردگار جهانیان (در عبادت و طاعت) برابر میدانستیم». این نوع محبت، برابر دانستن بتها با پروردگار جهانیان توسط مشرکان است و همان عدلی است که در این آیه آمده است: ﴿ثُمَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِرَبِّهِمۡ یَعۡدِلُونَ﴾ [الأنعام: ۱]. «ولی با این وصف، کسانی که منکر وجود پروردگار خویشند (برای آفریدگار خود بتان را) انباز میکنند». اما دربارهی آفرینش و روزی و تدبیر امور، هیچ یک از مشرکان در این زمینه بتهایشان را با الله برابر نمیدانستند. شیخ الاسلام ابن تیمیه این رأی را راجح دانسته است[۵].
الله تعالی در آیهی:[ ﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَندَادٗا یُحِبُّونَهُمۡ کَحُبِّ ٱللَّهِۖ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَشَدُّ حُبّٗا لِّلَّهِۗ وَلَوۡ یَرَى ٱلَّذِینَ ظَلَمُوٓاْ إِذۡ یَرَوۡنَ ٱلۡعَذَابَ أَنَّ ٱلۡقُوَّهَ لِلَّهِ جَمِیعٗا وَأَنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعَذَابِ١۶۵﴾ [البقره: ۱۶۵]. «بعضی از مردم، معبودانی غیر از الله بر میگزینند که آنها را همانند الله دوست میدارند؛ ولی مؤمنان، الله را بیشتر دوست دارند. البته کسانی که ستم کردند و معبودانی غیر از الله برگزیدند، هنگامِ مشاهدهی عذاب الهی، خواهند فهمید که تمام قدرت از آنِ الله است و عذاب الله، بس سخت و دشوار». (البقره: ١۶۵)] اظهار میدارد که مشرکان خدایانشان را دوست میداشتند همان طور که مؤمنان الله را دوست میدارند. سپس بیان کرده که محبت مؤمنان نسبت به الله بیشتر از محبت مشرکان نسبت به بتها و خدایان شان است. شیخ الإسلام ابن تیمیه میگوید: «این متناقض و باطل است به راستی مشرکان بتها را به اندازهی محبت مؤمنان نسبت به الله دوست نمیدارند».آیهی فوق الذکر نشان میدهد که هرکس چیزی را به اندازهی الله دوست بدارد، آن چیز را شریک و همتای خدا کرده و این شرک اکبر میباشد. مؤلف این را گفته است.
وقتی واجب است که محبت خاص – که هدف نهایی توحید الوهیت است و بلکه آفرینش و فرمان دادن دربارهی امور هستی و پاداش و مجازات تنها از محبت نشأت گرفته – را فقط نسبت به الله داشت، پس این محبت حقی است که آسمان و زمین بر اساس آن آفریده شده و حقی است که در بردارندهی امر و نهی میباشد. محبت خاص نسبت به الله راز الوهیت و یکتاپرستی الله یعنی شهادت «لاإله إلاالله» است. و آن گونه نیست که منکران گمان میکردند که إله همان پروردگار خالق است؛ چون منکران اعتراف و اقرار میکردند که جز الله پروردگار و آفرینندهای وجود ندارد. آنان به توحید الوهیت که همان حقیقت «لاإله إلاالله» است، اقرار و اعتراف نمیکردند؛ چون «إله» ذاتی است که دلها از نظر محبت، فروتنی، ذلت، ترس، امید، تعظیم، بزرگداشت و اطاعت به او وابستهاند. «إله» به معنای «مألوه» یعنی محبوب و معبود میباشد. اصل «إله» از تأله آمده که به معنای تعبدی است که آخرین درجهی محبت میباشد. پس محبت، حقیقت عبودیت و بندگی الله است.
آیهی مذکور همچنین نشان میدهد که مشرکان الله را میشناختند و او را دوست میداشتند و تنها چیزی که سبب کفر آنان شده، برابر دانستن بتها با الله در محبت بود. حالا چگونه است که کسی بتها و خدایان را بیشتر از الله دوست داشته باشد؟! و چگونه است که کسی اصلاً الله را دوست نداشته باشد و فقط همتا و شریک الله را دوست بدارد. الله المستعان.
(برگرفته ارکتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)
[۱]– بخاری در صحیحش، شمارهی ۵۱۱۵ و مسلم در صحیحش شمارهی ۱۴۷۴ آن را از طریق عایشهل روایت کردهاند.
[۲]– بخاری در صحیحش، شمارهی: ۴۱۰۰ و مسلم در صحیحش، شمارهی ۲۳۸۴ از طریق حدیث عمرو بن عاص رضی الله عنه روایتش کرده اند.
[۳]– نگا: طریق الهجرتین، صفحات: ۴۸۶-۴۸۹٫
[۴]– تفسیر ابن کثیر، ۱/۲۰۳
[۵]– مجموع الفتاوی ۷/۱۸۸٫