ابوداود از ابوهریره به طور مرفوع روایت کرده که آن حضرت صلی الله علیه و سلم فرمودند: «إن الله قد أذهب عنکم عُبیه الجاهلیه وفخرها بالآباء، مؤمن التقی، أو فاجر شقی، الناس بنو آدم وآدم من تراب لیدعن رجال فخرهم بأقوام إنما هم فحم جهنم، أو لیکونن أهون على الله من الجعلان التی تدفع بأنفها النتن»[۱]: «همانا خدا خوی و روش جاهلیت و افتخار مردم دوران جاهلیت به پدران را چه مؤمن باتقوا باشند و چه گناهکار تیره بخت باشند، از شما دور کرده است. مردم، فرزندان آدماند و آدم هم از خاک است. باید اشخاصی که به پیشینیان افتخار میکنند از این کار دست بردارند یا اینکه از حشرهی خوره خاکی که با بینی اش پلیدی را به پیش میاندازد، در نزد خدا پستتر است». أحساب جمع «حسب» است و «حسب» شجاعت، فصاحت، جوانمردی و مانند آن است که انسان برای خودش و پدرانش به شمار میآورد.
عبارت: (والطعن فی الأنساب) یعنی نکوهش و عیبجویی از نسب دیگران. یا اینکه کسی به نسب کسی دیگر عیب جویی کند و بگوید: او از نسل فلانی نیست. یا به وسیلهی عیب و نقصهایی که در پدرانش است از او عیب جویی کند. به همین دلیل وقتی ابوذر رضی الله عنه مردی را به وسیلهی مادرش مورد عیبجویی قرار داد، پیامبر صلی الله علیه و سلم به ابوذر گفت: «أعیّرته بأمه؟! إنک امرؤ فیک جاهلیه»: «آیا او را به وسیلهی مادرش مورد عیبجویی قرار دادی؟! به راستی تو شخصی هستی که خصلتی از خصال جاهلیت در تو هست».[روایت بخاری و مسلم[۲]].
این حدیث نشان میدهد که عیب جویی کردن از نسب دیگران، جزو خصلتهای جاهلیت بوده و انسان با وجود بزرگی، علم و دیانتش ممکن است برخی از خصلتهای موسوم به جاهلیت، یهودیت و نصرانیت در او باشد اما این امر موجب کفر و فسق او نیست. شیخ الاسلام ابن تیمیه این را گفته است[۳].
(برگرفته از کتاب محمد بن عبدالوهاب)
[۱]– امام احمد در «المسند» ۲/۳۶۱ و ۵۲۳، ابوداود در سننش به ش ۵۱۱۶ و ترمذی در سنن خود به ش ۳۹۵۶ و ۳۹۵۵ آن را روایت کردهاند و ترمذی دربارهی این حدیث میگوید: حسن غریب است. همچنین بیهقی در «السنن الکبری» ۱۰/۲۳۲ و دیگران روایتش کردهاند و اسنادش حسن است. و نگا: صحیح سنن ابی داود شمارهی ۴۲۶۹٫
[۲]– بخاری در صحیح خود به شمارهی ۳۰ و مسلم در صحیح خود به شمارهی ۱۶۶۱ روایتش کردهاند و لفظ حدیث از آن بخاری است.
[۳]– نگا: اقتضاء الصراط المستقیم ص۷۵٫