تهدیداتی که درباره‏ ی نسبت دادن باران به محل‌های استقرار ماه آمده است(۶)

عبارت: (والاستسقاء بالنجوم) یعنی نسبت دادن باران به ستارگان و محل های اسقرار ماه. این چیزی است که پیامبر صلی الله علیه و سلم بر امتش بیم آن را داشت؛ همان طور که امام احمد و ابن جریر از جابر سُوائی[۱] روایت کرده‌اند که گوید: از رسول الله صلی الله علیه و سلم شنیدم که می‌فرمود: «أخاف علی أمتی ثلاثاً: استسقاء بالنجوم وحیف السلطان وتکذیباً بالقدر»[۲]: «بر امتم از سه چیز می‌ترسم: نسبت دادن باران به ستارگان، بی‌عدالتی حاکم و تکذیب قدر».

پس از روشن شدن این مطلب باید دانست که نسبت دادن باران به ستارگان دو نوع است:

اول اینکه انسان معتقد باشد نازل کننده‌ی باران، ستاره است. این اعتقاد کفر آشکار است؛ چون جز الله آفریننده‌ای وجود ندارد و مشرکان هم این عقیده را نداشته بلکه آنان می‌دانستند الله نازل کننده‌ی باران است؛ همان طور که خدای متعال می‌فرماید: ﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّن نَّزَّلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَحۡیَا بِهِ ٱلۡأَرۡضَ مِنۢ بَعۡدِ مَوۡتِهَا لَیَقُولُنَّ ٱللَّهُ﴾ [العنکبوت: ۶۳]. «اگر از آنان بپرسی چه کسی از آسمان آب بارانده است و زمین را به وسیله‌ی آن بعد از مردنش زنده گردانده است‌؟ قطعاً خواهند گفت: خدا!». حدیث مذکور هم این معنا را مدنظر ندارد؛ چون پیامبر صلی الله علیه و سلم خبر داده که عقیده‌ی نسبت دادن باران به ستارگان همواره در میان امتش وجود دارد در حالی که هرکس معتقد باشد که ستاره، باران را می‌باراند کافر است.

دوم اینکه شخص نازل کردن باران را به ستاره نسبت دهد در عین اینکه معتقد است فاعل حقیقی خود الله تعالی می‌باشد و او آن را نازل می‌کند اما منظورش این است که خدا عادتاً باران را هنگام پیدایش آن ستاره نازل می‌کند. ابن مفلح در مذهب احمد، دو قول مختلف در اینکه آیا این عقیده حرام است یا مکروه، را نقل کرده[۳]و اصحاب شافعی به جایز بودن آن تصریح کرده‌اند. اما صحیح این است که این عقیده حرام می‌باشد؛ چون این اعتقاد شرک خفی است و همان چیزی است که مورد نظر پیامبر صلی الله علیه و سلم بوده و خبر داده که این عقیده از امور جاهلیت می‌باشد و پیامبر صلی الله علیه و سلم آن را نفی و باطل نموده و همان چیزی است که مشرکان بدان معتقد بودند و تا به امروز پیوسته در میان این امت وجود داشته است. به علاوه، این فرموده‌ی پیامبر صلی الله علیه و سلم به خاطر حمایت از توحید و بستن بستر و راه‌های شرک می‌باشد هر چند با الفاظ و عبارات غیر صریحی باشد که اصلاً مقصود و مورد نظر انسان نبوده، مانند این فرموده‌ی پیامبر صلی الله علیه و سلم به شخصی که به او گفت: هر چه خدا بخواهد و تو بخواهی «أجعلتنی لله نداً؟! بل ما شاءالله وحده»[۴]: «آیا مرا شریک و همتای خدا قرار می‌دهی؟! بلکه هر چه خدا بخواهد».

در این حدیث هشدار به کارهایی که در برابر نسبت دادن باران به ستارگان، مهم تر و اولی است وجود دارد. کارهایی از جمله به فریاد خواندن مردگان، درخواست روزی، کمک و سلامتی و سایر درخواست‌ها از آنان؛ چون این اعمال شرک اکبر می‌باشند؛ یا خواه بگویند مردگان واسطه‌های ما نزد خدا هستند همان طور که مشرکان می‌گفتند: ﴿هَٰٓؤُلَآءِ شُفَعَٰٓؤُنَا عِندَ ٱللَّهِ﴾ [یونس: ۱۸]. «اینها میانجی‌های ما در نزد خدایند». و خواه معتقد باشند که مردگان خالق، روزی‌رسان و یاری‌کننده هستند؛ چون پیش خدا کرامت و احترام خاصی دارند همان طور که برخی از قبرپرستان در رساله‌ای که در این زمینه تألیف شده، اظهار داشته‌اند. چون وقتی پیامبر صلی الله علیه و سلم از نسبت دادن باران به ستارگان با وجود عدم قصد و عدم اعتقاد به اینکه ستارگان نازل کننده‌ی باران هستند منع کرده، پس به طریق اولی از به فریاد خواندن مردگان و روی آوردن به آنان در سختی‌ها و مشکلات با وجود اعتقاد به اینکه مردگان خالق و روزی‌رسان و یاری کننده هستند، منع می‌کند.

 

(برگرفته از کتاب محمد بن عبدالوهاب)

[۱]– جابر بن سمره بن جناده سُوائی صحابی و پسر صحابی بوده که ساکن کوفه بود و بعد از سال ۷۰ هجری در آنجا درگذشت. نگا: الإصابه فی تمییز أسماء الصحابه ۱/۴۳۱٫

[۲]– امام احمد در «المسند» ۵/۸۹، ابن ابی شیبه در مسندش- آن گونه که در «المطالب العالیه»، ۵/۱۲۶ آمده-؛ ابن ابی عاصم در «السنه»، ۱/۱۴۲؛ ابن جریر- آن گونه که در «الدر المنثور»، ۸/۳۱ آمده-؛ طبرانی در «المعجم الکبیر»، ۲/۲۰۸ و «المعجم الأوسط»، شماره‌ی ۱۸۵۲ و «المعجم الصغیر»، شماره‌ی ۱۱۲؛ ابویعلی در مسندش، ۱۳/۴۵۵ و دیگران روایتش کرده‌اند. هثیمی در «مجمع الزوائد» ۷/۲۰۳ می‌گوید: «در اسناد این حدیث، محمد بن قاسم اسدی وجود دارد که ابن معین او را ثقه دانسته و احمد او را دروغگو و بقیه‌ی امامان حدیث، او را ضعیف دانسته‌اند. تخریج بعضی از شواهد این حدیث در مبحث قبلی آورده شد. ونگا: السلسله الصحیحه ۳/۱۱۸».

[۳]– در «فتح المجید» ۲/۵۴۰ آمده است: «صحیح این است که نسبت دادن باران به ستاره حرام است. هر چند به طور مجازی باشد. ابن مفلح در «الفروع» ۲/۱۶۳ تصریح کرده که گفتن: «به وسیله‌ی فلان ستاره برای ما باران بارید» حرام است. مؤلف کتاب «الانصاف» در جلد ۲ ص ۴۶۱ به تحریم آن تصریح کرده و اختلاف نظر در این زمینه را ذکر نکرده است».

[۴]– حدیثی صحیح است. تخریج آن در باب «ترس از شرک» آورده شد.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …