ابن قیم میگوید: واجب است گنبدهایی که بر قبرها ساخته شدهاند منهدم شوند، چون این گنبدها بر اساس نافرمانی از پیامبر صلی الله علیه و سلم ساخته شدهاند. و ابوحفص[۱] میگوید: حجره ساختن حرام است بلکه باید تخریب شود. پس وقتی او در مورد حجره چنین میگوید، گنبد چگونه خواهد بود؟.
و شافعی میگوید: اینکه مخلوقی چنان تعظیم شود که قبرش مسجد قرار داده شود را مکروه میدانم، چون او و کسانی که بعد از وی میآیند به فتنه دچار خواهند شد.
و همچنین میگوید: قبرها باید مسطح باشند و ساخته نشوند و بلند نباشند و باید با زمین برابر باشند. و گروهی از شافعیان به منهدم کردن بناهایی که در قرافه بر قبور بود فتوا دادند، که برخی از آن عبارتند از ابنُ، جمّیزی،[۲] ظهیر، تزمَنْتی[۳] و دیگران.[۴]
قاضی ابن کجّ[۵] میگوید: «جایز نیست که قبر گچکاری شود یا بر آن گنبد و غیره ساخته شود و اگر کسی به این چیز وصیت کرد، وصیت او باطل است».
و اذرعی میگوید: در باطل بودن وصیت به ساختن گنبد و بناهای عظیم بر قبرها و خرج مبالغ زیاد برای آنها شکی نیست و در حرمت آن تردیدی وجود ندارد.
میگویم: نووی در شرح المهذّب[۶] میگوید: ساخت و ساز بر قبرها مطلقاً حرام است. و در شرح مسلم نیز همین را گفته است.[۷]
قرطبی در حدیث جابر که پیامبر صلی الله علیه و سلم از گچکاری و ساختن بر قبر نهی فرموده است میگوید: و مالک به ظاهر آنچه این حدیث میگوید فتوا داده و ساختن بر قبرها و گچکاری آن را مکروه دانسته است و بعضی آن را جایز دانستهاند، اما این حدیث دلیلی است علیه آنان و علت نهی از ساختن و گچکاری قبرها این است که این کار مباهات و به کار بردن زینت در اولین منازل آخرت است و اختیار مشابهت با قبرپرستان است. با توجه به این مفاهیم و بر اساس ظاهر نص باید گفت که ساخت و ساز بر قبرها حرام است، چنانکه بعضی از اهل علم گفتهاند[۸].
و ابن رشد میگوید: امام مالک ساختن بر قبرها را مکروه دانسته است و سنگ نوشتههایی که بر قبرها گذاشته میشود را از بدعتهای ثروتمندان قرار داده که آن را به قصد مباهات و شهرت طلبی انجام میدهند و در این اختلافی نیست[۹].
زیلعی در شرح کنز میگوید: ساختن بر قبرها مکروه است.[۱۰]
و در «الخلاصه» آمده است: «قبر گچکاری و گلکاری نشود و بر آن بنایی ساخته نشود»[۱۱].
همچنین قاضی خان میگوید: نباید قبر گچکاری شود و همچنین نباید بر آن ساخت و ساز شود، زیرا از پیامبر صلی الله علیه و سلم روایت است که ایشان از گچکاری قبرها و از ساختن بر آن نهی کرده است[۱۲].
و منظور از کراهت نزد احناف کراهت تحریمی است که در مقابل ترک واجب میآید و ابن نجیم در شرح کنز این را گفته است.[۱۳] و نظیر این در سخنان علمایی که از ائمهی چهارگانه پیروی میکنند زیاد آمده است. مقصود این است که کلام علما موافق با چیزی است که در سنت صحیح از پیامبر صلی الله علیه و سلم در مورد نهی از ساختن بر قبرها آمده است.
به خاطر داشته باشید که به سبب ساختن قبرها مفاسد زیادی پدید آمده که تفاصیل آن را فقط خداوند میداند و هر کسی که اندک ایمانی داشته باشد به خاطر پدید آمدن این مفاسد ناراحت میشود؛ چنانکه ابن قیم و غیره به این گوشزد کردهاند. [۱۴]
برخی از این مفاسد عبارتند از:
– رفتن به این قبرها برای نماز خواندن کنار آن و حال آنکه پیامبر صلی الله علیه و سلم از این کار نهی کرده است.
– دعا کردن نزد آن و میگویند: هر کسی کنار قبر فلانی دعا کند خداوند دعایش را اجابت مینماید و میگویند: قبر فلانی نوشدارویِ امتحان شده است و این بدعت منکری است.
– گمان میبرند که این قبرها دارای خصوصیتهایی هستند که بلا را دور و نعمت را فراهم میآورند و میگویند: بلاها از اهالی شهرها به خاطر قبور صالحانی که آن جا واقع شدهاند دور میشود تردیدی نیست که این باور مخالف قرآن، سنت و اجماع است. در بیت المقدس تعداد زیادی از انبیا و صالحان دفن هستند، اما وقتی اهالی بیتالمقدس از فرامین پیامبر صلی الله علیه و سلم سرپیچی کردند و با آنچه خداوند آنان را بدان امر نموده بود مخالفت کردند خداوند کسانی را بر آنها مسلط کرد که از آنان انتقام گرفت؛ همچینن وقتی اهالی مدینه مقداری تغییر کردند در واقعه حرّه[۱۵] مورد قتل و چپاول و دیگر مصیبتها قرار گرفتند.
– با مسجد قرار دادن قبور و چراغانی کردن آن، انجام دهندهی این کار مشمول نفرین پیامبر صلی الله علیه و سلم قرار میگیرد.
– ساختن بر قبور سبب میشود تا قبرستان آباد و مساجد ویران شوند، چنانکه امروز پیش آمده و دین خدا خلاف این است.
– زائران برای زیارت قبور جمع میشوند و زن و مرد اختلاط کرده ودر ضمن منکراتی انجام میشود و نماز ترک شده و گمان میبرند که صاحب قبر بی نمازی آنها را جبران میکند، بلکه معروف است که زنان روسپی در ایام زیارت بزرگانی همچون بدوی و غیره پول نمیگیرند و این کار را تقرب به خدا میدانند، آیا کفری فراتر از این هم هست؟!
– ضریحها و قبور را با پارچههای گرانبها و بافته شده با ابریشم، طلا، نقره و امثال آن میپوشانند.
– پولها و اموالی برای ترمیم و تعمیر قبور وقف میشود.
– اموال و نذرها به خادمان زیارتگاهها تقدیم میشود و همین خادمان هستند که به افراد جاهل و فرومایه دروغ میگویند که فلانی دعا کرده و صاحب قبر اجابت نموده و اینگونه میخواهند مردم نذرها و هدایای بیشتر به آنها بدهند[۱۶]. پس این خادمان و پردهداران زیارتگاهها اصل بلا و مصیبت هستند.
– پردهداران و خدمتگذاران برای این زیارتگاهها تعیین میشود همانطور که بتپرستان برای بتها خادمانی تعیین میکردند.
– خدا را به صاحب قبر قسم میدهند.
– بسیاری از زائران وقتی گنبدی را که روی قبر ساخته شده میبینند برای آن سجده میکنند و تردیدی نیست که این به نص کتاب، سنت و اجماع امت کفر است، بلکه این بتپرستی است. چون سجده برای ضریح و گنبد یعنی عبادت و پرستش آن، چنانکه نصاری تصاویری که در کلیساهایشان است را عبادت میکنند، آنها این تصاویر و صاحبان تصاویر را پرستش میکنند. همچنین قبرپرستان وقتی بر قبرها ضریح و گنبد ساختند کارشان به جایی رسید که این ضریح و گنبدها و کسانی که در آن دفن شدهاند را به جای خداوند مورد پرستش قرار میدهند.
– برای مدفون نذر میکنند و بخشی از مال و فرزند را نذر او مینمایند و این همان چیزی است که خداوند در مورد آن میگوید: ﴿وَجَعَلُواْ لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ ٱلۡحَرۡثِ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ نَصِیبٗا فَقَالُواْ هَٰذَا لِلَّهِ بِزَعۡمِهِمۡ وَهَٰذَا لِشُرَکَآئِنَا﴾ [الأنعام: ۱۳۶]. «(مشرکان) از زراعت و چارپایانی که الله آفریده، سهمی برای او مقرر کردند و به پندار خود گفتند: این، سهم الله و این سهم بتهای ماست!» بلکه از این هم بدتر است، چون مشرکین فرزندان خود را به بتهایشان میفروختند.
– در دلهای قبرپرستان صاحب قبر از خداوند بزرگتر است و از صاحب قبر بیشتر میترسند، از این رو اگر کسی از آنان بخواهد که به خدا سوگند بخورد به دروغ یا به راست به خدا قسم میخورد، اما اگر از او بخواهی که به صاحب قبر قسم بخورد به دروغ به صاحب قبر قسم نمیخورد. و تردیدی نیست که شرک بتپرستان به این حدّ نرسیده بود، بلکه آنها وقتی میخواستند سوگند را موکد نمایند به خدا قسم میخوردند، چنانکه در داستان قسامه و غیره آمده است.
– از مرده میخواهند که نیازهایشان را بر آورده سازد و مشکلات را حل کند و در اکثر اوقات مخلصِ همان مرده هستند نه خداوند.
– در محل مردن مردهها و یا کشته شدن آنها آه و زاری سر میدهند و با فروتنی گریه میکنند و این فروتنی و گریه به مراتب بیشتر از فروتنی برای خداوند در مساجد و نمازهاست.
– زیارتگاه را از مسجد (پسندیدهترین جا نزد خداوند) برتر میدانند، از این رو بر این باورند که عبادت و اعتکاف در زیارتگاه از عبادت و نشستن در مساجد برتر و افضل است و بدون شک، شرک مشرکین نخستین به این حد نرسیده بود، چون آنها مسجد الحرام را از بتکده برتر و بزرگتر میشمردند. اما اینها نشستن در زیارتگاهها را از نشستن در مساجد برتر میدانند.
– آنچه پیامبر صلی الله علیه و سلم در زیارت قبور مقرر فرموده به یاد آوردن آخرت است، چنانکه میفرماید: «قبرها را زیارت کنید، چون آخرت را به یاد شما میآورد[۱۷]». احسان و رحمت به زیارت شده (مرده) این است که برایش دعا شود و از خداوند برایش طلب مغفرت و عافیت شود و با این کار زیارت کننده به خود و مرده نیکی کرده است، اما قبرپرستان قضیه را وارونه و دین را بر عکس کردهاند و هدف از زیارت شرک ورزیدن به خدا و مرده را شریک قرار دادن خدا، به فریاد خواندن مرده و خواستن حاجات از او قرار دادهاند و اینگونه به خود و مرده بد کردهاند. و با این کار شخص مرده را از خیر بزرگی که از دعا و طلب رحمت و استغفاری که شامل او میشود محروم میکنیم.
– مردهها از کارهایی که قبرپرستان در کنار قبرهایشان انجام میدهند، اذیت میشوند و به شدت آن را ناپسند دانسته و از آن کراهیت دارند، همانطور که مسیح علیه السلام آنچه که نصاری انجام دادند را نمیپسندد همچنین دیگر پیامبران و اولیاء از آنچه اشباه نصاری در کنار قبرهایشان انجام میدهند اذیت میشوند و روز قیامت از قبرپرستان اظهار برائت مینمایند. چنانکه خداوند متعال میفرماید﴿وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّن یَدۡعُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَن لَّا یَسۡتَجِیبُ لَهُۥٓ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَهِ وَهُمۡ عَن دُعَآئِهِمۡ غَٰفِلُونَ۵ وَإِذَا حُشِرَ ٱلنَّاسُ کَانُواْ لَهُمۡ أَعۡدَآءٗ وَکَانُواْ بِعِبَادَتِهِمۡ کَٰفِرِینَ۶﴾ [الأحقاف: ۵-۶]. «و هیچکس گمراهتر از کسی نیست که کسانی جز الله را بهفریاد میخواند که تا روز قیامت نیز درخواستش را پاسخ نمیگویند و آنان(معبودان باطل) از دعا و درخواست ایشان بیخبرند. و هنگامی که مردم برانگیخته میشوند، معبودان باطل، دشمن ایشان خواهند بود و منکِر عبادت اینها خواهند گشت».
– مخالفت با خدا و پیامبرش و مخالفت با آنچه خداوند به عنوان آیین الهی مقرر کرده است.
– زحمت و خستگی فراوان به همراه گناه بزرگ، همهی این مفاسد بزرگ و دیگر مفاسدی که ذکر نشدند به خاطر بنا بر قبرها پدید آمدهاند. از این رو کسی نزد قبرهایی که بر آن گنبد و ضریح ساخته نشده، نمیآید و به آن اهمیت چندانی قایل نمیشود مگر تعداد اندکی. صاحب شریعت به فرجام این کار آگاهتر بوده است، از این رو به شدت از آن نهی کرده و این ممنوعیت را تکرار نموده و انجام دهندهی این کار را لعنت کرده است. پس خیر و هدایت در اطاعت از پیامبر صلی الله علیه و سلم و شر و گمراهی در مخالفت با پیامبر صلی الله علیه و سلم است.
جای بسی شگفتی است که بعضی، همه این مفاسد را در زیارتگاهها مشاهده میکنند سپس ادعا میکنند که نهی پیامبر صلی الله علیه و سلم از سجدهگاه قرار دادن قبور به خاطر نجاست بوده است، چنانکه بعضی از فقهای متأخرین گفتهاند. اگر هدف نجاست و پلیدی بود باید کشتارگاهها و سایر مکانهای آلوده ذکر میشد و اجتناب از ادرار و مدفوع اولی است.
و بلکه این نهی به خاطر نجاست شرکی است که از قبرپرستان سر میزند همان کسانی که با دستورات الهی مخالفت کرده و آن را دور انداختند. چنانکه خداوند فرموده: ﴿فَنَبَذُوهُ وَرَآءَ ظُهُورِهِمۡ وَٱشۡتَرَوۡاْ بِهِۦ ثَمَنٗا قَلِیلٗاۖ فَبِئۡسَ مَا یَشۡتَرُونَ﴾ [آل عمران: ۱۸۷]. «اما آنها، آن را پشت سر انداختند و به بهای کمی مبادله کردند. چه بد معاملهای نمودند!»
(برگرفته از کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)
[۱]– عمر بن ابراهیم بن عبدالله ابوحفص العُکبری معروف به ابن مسلم. ایشان عالم به مذاهب بود که تالیفات معروفی دارد از آن جمله المقنع و شرح خرقی و خلاف بین احمد و مالک و غیره. وی در سال ۳۸۷ هـ.ق در گذشت. طبقات الحنابله۲/۱۶۳٫
[۲]– ابوالحسن علی بن هبه الله بن سلامه اللخمی مصری شافعی، ذهبی میگوید: او شیخ دیار مصر علامه، مفتی، قاری، صاحب مقام بود و از عیب و بدی خودش را کنار میگرفت و تکیهگاه و مرجع مردم بود. در سال ۶۴۹ در گذشت. نگا: سیر اعلام النبلاء ۲۳/۲۵۳ طبقات الشافعیه، ابن قاضی شُهبه۲/۱۱۸٫
[۳]– جعفر بن یحیی بن جعفر مخزومی امام ظهیرالدین تزمنتی، شاگرد ابن جُمیزی، وی در زمان خود شیخ شافعیه در مصر بود و در سال ۶۸۲ هـ.ق درگذشت و به تزمنتی ملقب است و تزمنت قریهای است از سرزمین صعید. نگا: طبقات الشافعیه، ابن قاضی شهبه ۲/۱۷۱، طبقات الشافعیه، سبکی۸/۱۳۹٫
[۴]– ابن حاج در المدخل ۱/۲۵۳ و ابن نحاس در تنبیه الغافلین ص ۲۹۵ از او نقل کرده است.
[۵]– ابوالقاسم یوسف بن احمد دینوری ذهبی میگوید: او قاضی و علامه شیخ شافعیه بود و در حفظ مذهب مصداق بارزی بود و دارای تالیفات زیاد، اموال و حشم فراوان بود که مردم از گوشه و کنار نزد او میرفتند. در سال ۴۰۵ درگذشت. نگا: سیراعلام النبلاء ۱۷/۱۸۳ و طبقات الشافعیه، سبکی ۵/۳۵۹٫
[۶]– المجموع شرح المهذب۵/۲۶۰٫
[۷]– شرح صحیح مسلم۷/۲۷٫ و همچنین در المجموع تحریم به صورت مقید شده است؛ که اگر بنا کردن بر روی قبرهایی باشد که وقف شده برای همهی مسلمانان (قبور مسَبّله) و قبر پادشاهان و ملوک کراهیت دارد که در آن بحث است اما قول درست تحریم کردن مطلق این عمل است.
[۸]– المفهم۲/۶۲۶- ۶۲۷٫
[۹]– البیان و التحصیل، ابن رشد۲/۲۲۰٫
[۱۰]– تبیین الحقائق شرح کنز الدقائق۱/۲۴۶٫
[۱۱]– نگا: بحر الرائق شرح کنز الدقائق، ابن نجیم۲/۲۰۹٫
[۱۲]– البحر الرائق۲/۲۰۹٫
[۱۳]– البحر الرائق۲/۲۰۹٫
[۱۴]– اغاثه اللهفان۱/۱۹۷ و بعد از آن.
[۱۵]– یعنی سالی که جنگ حره پیش آمد و مراد از آن حره واقم است که امروزه در مدینه به الحّره الشرقیه معروف است، در زمان یزید بن معاویه رضی الله عنه وقتی بیشتر اهل مدینه علیه او شوریدند این جنگ در گرفت. سال ۶۳ هـ بود. نگا: تاریخ طبری۳/۳۵۲- ۳۵۹٫
[۱۶]– چنانکه عدهای از این مفتخواران و فریبکاران در شهر مزار شریف افغانستان قبری درست کرده و آن را به علی رضی الله عنه نسبت دادهاند و همه ساله ادعا میکنند فلان کور شفا یافت بدین وسیله مال مردم جاهل را به چپاول میبرند. [مصحح]
[۱۷]_ صحیح مسلم ش ۹۷۷ و ابونعیم در مستخرج ۳/۵۶ که لفظ حدیث از اوست و دیگران از حدیث بریده و امام مسلم در صحیح ش ۹۷۶ از حدیث ابوهریره با لفظ «فزوروا القبورفإنها تذکر الموت» را روایت کرده است.