اصول و روش‌های پذیرش و استدلال نزد اهل سنت

اول: تمسک و پایبندی به کتاب و سنت، دریافت و پذیرش احکام و اصول و فروع دین تنها از آن دو، رجوع به آنها به هنگام اختلاف و تنازع و اینکه عقل، اندیشه، قیاس، ذوق، وجد، مکاشفه، خواب و غیره نباید با آن دو تعارض داشته باشند[۱].

و منابع عقیده در نزد آنان عبارتند از: کتاب، سنت صحیح، و اجماع سلف صالح[۲].

دوم: هر روایتی که از رسول الله صلی الله علیه و سلم به صحت رسیده باشد، اعتقاد بدان واجب است، اگرچه أحاد باشد[۳].

سنت صحیح و ثابت حجت است، از این رو ‏امامان اهل سنت و جماعت توجه ویژه‏ ای به حدیث رسول الله صلی الله علیه و سلم داشته‏اند و آن را تدوین و صحیح و ضعیفش را مشخص و معلوم ساخته‌اند، و تألیفات خاصی را به احادیث ضعیف و موضوع اختصاص داد، و مردم را از آنها برحذر ساخته و به تبیین، توضیح و حفاظت از سنت پرداخته‌ا‌ند[۴].

سوم: عقل سالم با نقل صحیح موافق و با احادیث قطعی هرگز تعارضی ندارد و آنگاه که تعارض، ایجاد توهم و التباس کند، نقل مقدم است.

چهارم: گاهی دلایل شرع، سمعی و پاره ‏ای اوقات عقلی است، که شارع بدان‌ها اشاره کرده است[۵].

پنجم: پایبندی به نصّ و دور افکندن تأویل نادرست، نزد اهل سنت اصل بر ظاهر الفاظ و حقیقتی است که بر آن دلالت دارد[۶].

و قرآن به زبان عرب نازل شده است و هر که می‏ خواهد خوب آن را فهم و درک کند، باید این زبان را خوب بیاموزد[۷].

از این رو آنان در عقیده به الفاظ شرعی پایبند و از الفاظ بدعی چون الفاظ فلاسفه و متکلمین دوری می‌کنند.

و نیز الفاظ مجملی را که در بردارنده‏ی بیشتر از یک معنی است، در استعمالات خود بکار نمی‌‌گیرند و اگر دیگران -اعمّ از بدعتگزاران- آن را بکار ببرند، از آنان می‌خواهند معنای آن را برای‏شان تفسیر کنند و اگر حق باشد آن را می ‏پذیرند و اگر باطل باشد ردّش می‌کنند[۸].

ابن أبی العز الحنفی رحمه الله می‌گوید: «تعبیر درست از الفاظ شرعی نبوی همان راه و روش اهل سنت و جماعت است»[۹].

ششم: درجمع میان أدله و پیش از بیان حکم هر مسأله ‏ای منبع و مرجع اصلی قرآن و سنت است و همانگونه که رسول الله صلی الله علیه و سلم بیان کرده‌ا‌ند، نباید با آیه‏ای از قرآن، آیه‏ی دیگر را نفی کرد، به عنوان نمونه نصوص وعد و وعید، احادیث شفاعت، یا احادیثی را که در فضل کلمه‏ی «اخلاص» وارد شده و بر شروط آن دلالت دارند و غیره را با هم جمع نمود[۱۰].

هفتم: برای درک درست نصوص کتاب و سنت لازم است به فهم سلف صالح از آن رجوع کرد، زیرا آنان آگاه‏ترین مردمان به شناخت مراد الله تعالی و رسولش صلی الله علیه و سلم بودند و با نزول قرآن هم‌عصر و پرورش یافته‏ی مکتب رسول الله  صلی الله علیه و سلم و بیان کننده‏ی گفتار و رفتار او برای مردم و فصیح‏ترین و شیواترین آنان بودند، از این رو قرآن به زبان آنان نازل شد و الله تعالی بارها در کتابش آنان و موضعشان را مورد مدح و ستایش قرار داد و رسولش صلی الله علیه و سلم شهادت داد که بهترین و فاضل‏ترین مردمانند، بنابراین کسانی که تا روز قیامت پس از ایشان می‏آیند لازم و ضروری است که از آنان اقتدا کنند و راه و روششان را در پیش گیرند[۱۱].

هشتم: عصمت رسول الله صلی الله علیه و سلم ثابت است و ‏امت نیز در مجموع معصوم‌اند و بر گمراهی گرد نمی‌‌آیند و هیچ فردی به تنهایی معصوم نیست و اختلافاتی که میان ائمه و دیگران رخ داده، مرجعش کتاب و سنت است و ذکر این نکته الزامی است که مجتهدین‏ امت در خطاهایشان معذورند[۱۲].

نهم: در میان ‏امت اسلام کسانی وجود دارند که به آنها الهام و اخباری از غیب به ایشان القاء می‏گردد و رؤیای صالحه حق و فراست صادقه برای مؤمن ثابت است، از این رو مادامی که مخالف شریعت نباشند از بشارت‌ها و کرامت‌هایی است که الله تعالی به آنان عطا کرده است، ولی باید دانست که مصدر عقیده و قانونگذاری (تشریع) نیستند.

دهم: مجادله و گفتگوی نیک برای بیان حق یک خواست شرعی است، ‏اما مشاجره و داد و بی‌داد مورد نهی است و تا بتوان باید از آن دوری کرد و به الله پناه برد.

یازدهم: بدعت با بدعت پاسخ گفته نمی‌‌شود و با غلو و زیاده‌روی نباید به جنگ تفریط و کوتاهی رفت و در ردّ بدعت درست مانند اعتقادات باید از برنامه و راه و روش پیشنهادی وحی تبعیّت کرد.

دوازدهم: هر چیز نوظهوری در‏ امر دین بدعت است و هر بدعتی گمراهی و سرانجام گمراهی آتش دوزخ است[۱۳].

سیزدهم: معانی آیات متشابه را باید به آیات محکم برگردانند[۱۴].

 

[۱]– مجموع الفتاوی: ج (۸/۱۳، ۱۴۵،۱۴۱،۱۳۶،۱۳۵،۶۸،۶۳،۶۲،۶۰،۵۸،۲۹) ج (۱۶/۲۵۱، ۴۷۱،۲۷۳ ،۲۷۲، ۲۵۲).

[۲]– نگا: مجمل أصول السنه والجماعه فی العقیده للعقل: ص ۷٫

[۳]– همان: ص ۷٫

[۴]– لزوم الجماعه وترک التفرق: جمال بادی، ص ۲۶۲،۲۶۳٫

[۵]– درء تعارض العقل: ۱/۱۹۸، مجموع الفتاوى: ۱۳/۱۳۷-۱۳۸٫

[۶]– الصواعق الـمرسله: ابن قیم ۱/۳۲۰٫

[۷]– الـموافقات: شاطبی ۲/۶۱ -۶۴ و الاعتصام، شاطبی: ۲/۲۹۳-۳۰۱٫

[۸]– شرح العقیده الطحاویه: ص ۲۱۸-۲۲۳٫

[۹]– همان: ص ۱۰۷٫

[۱۰]– معارج القبول: ۱/۳۱۵-۳۲۰٫

[۱۱]– الفتاوى ابن تیمیه: ۱۳/۲۳-۲۷٫

[۱۲]– مجمل أصول أهل السنه والجماعه فی العقیده: ص ۸٫

[۱۳] – همان: ص ۸-۹٫

[۱۴] – مجموع الفتاوى: ۱۳/۲۷۰، ۳۱۴٫

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …