مولانا شبلی در کتابش «الغزالی» مینویسد: ایشان را در بغداد علاقه تحقیق حق فراگرفت، کلیه مذاهب را بررسی کامل کردند، اما از هیچ یکی قانع نشدند، بالآخره به سوی تصوف توجه فرمودند، اما این فن مربوط به قال نبود؛ بلکه مسئلۀ حال بود. اولین پلۀ آن اصلاح باطن و تزکیه نفس بود، مشاغل کثیر امام، سد راه این کیفیت بود. محبوبیت عامه، نامداری، جاه و منزلت مجادله و مناظره، یا تزکیه نفس.
شتان بینهما (عجب دوری است بین این دو)
ع: این ره که میروی تو به منزل نمیرسد
بالآخره همه چیز را ترک نموده و با یک خرقهای پشمینه از بغداد خارج شدند و صحرا نوردی را آغاز نمودند و بالآخره با شدیدترین مجاهدهها و ریاضتها به بزم راز دسترسی پیدا کردند، پس از رسیدن به این مقام ممکن بود که در این حالت مست گشته از همه عالم بیخبر گردد اما به مصداق:
ع: به یاد آر حریفان باد پیمان را
نظر ایشان به افاده عموم افتاده و دیدند کل جهان پر از فساد است و نیاز به اصلاح دارد. اخلاق امیر و فقیر، عام و خاص، عالم و جاهل، رند و زاهد فاسد شده و میشد، علمایی که میتوانستند راهنما باشند در طلب جاه گرفتار بودند، امام غزالی پس از درک این مطالب نتوانست سکوت را رعایت کند و در چنین حالاتی این کتاب را نوشت. چنانچه در دیباچه این کتاب مینویسد «من دیدم که مرض همه عالم را فرا گرفته است و راههای سعادت اخروی مسدود شده و علمایی که رهبر و راهنما بودند، جهان آنها را کم کم از دست میداد و کسانی که باقی ماندهاند فقط اسماً عالم هستند و در اغراض شخصی گرفتار میباشند. علمایی که همه جهان را به این صورت تلقین میکنند که عالم فقط در سه چیز محدود است ۱- مناظره (به وسیله فخر ریا) ۲- وعظ (که در آن بر دل فریبی عوام الناس کلمات زیبا و جملههای مسجع به کار میرود) ۳- فتوا (که وسیلهای است برای قضاوت و اختلاف).
اما علومی که به آخرت ارتباط داشتند از جهان ناپدید شدند و مردم آنها را کلاً فراموش کردهاند پس از درک این مطالب نتوانستم آنها را تحمل کنم و بالآخره مهر سکوت بشکست»[۱].
با تالیف این کتاب اصلاح و تربیتی که بود برای آمادگی و علاقه آن و برای اصلاح خویشتن و اصلاح محیط خویش بیان شده بود و برای ایجاد تشنگی و طلب در مردم ضروری بود که ابتدا معایب مشخص و معرفی گردند؛ آن معایبی که عموماً در مجامع علمی و دینی در معاشرت مسلمانان رایج بودند و نیز این حقیقت باید آشکار گردد که نفس و شیطان با چه حیلههای مختلفی گروههای مختلفی را فریب داده است. حقایق و مفاهیم دینی به چه صورت متغیر شدهاند و مردم به چه صورت از حقایق و مقاصد گریخته در رسوم و اشکال ظاهری گرفتارند و از هدف اصلی که سعادت اخروی و رضای الهی است به چه صورت غافلاند. بنابراین ایشان زندگی زمان خودش و محیط معاصرش را کلاً بررسی نموده و پوست کنده از آن انتقاد کردند و امراض و معایب هر طبقه را به صراحت و وضاحت بیان کردند و فرق مقاصد و اهداف با وسایل و ابزار ظاهر نمودند و در علوم، علوم را انواع علوم دنیوی و علوم دینی محدود نموده علوم محموده و علوم مذمومه، فرض عین و کفایه تقسیم بندی نمودند، و تکلیف شرعی آن زمان و وظایف اصلی دوران مردم را متوجه کردند. کوتاهیهای سرمایهداران و حکام و امراض به خصوص آنان را افشا نمودند و با شهامت و جرأت از سلاطین و حکام انتقاد کردند و جبر و ظلم و اعمال و قوانین خلاف شرع آنها را محکوم کردند، علاوه از این امراض اقشار مختلف و عموم مردم و منکرات طبقهها و منطقههای مختلف و رسوم و بدعات و کلیه عادات مذمومه مخالف دین را به تفصیل بیان کردند. با این شرح این کتاب اولین کتابی است که مفصل و مدلل که در آن فائده معاشرت اسلامی و روش زندگی و به طور کلی بررسی و تحقیق شده است و طریقه معالجه امراض و عوارض امراض اخلاقی بیان شده است.
[۱]– الغزالی ص۵۴ و ۶۳٫