محدثان نه تنها حالات رجال حدیث را جمع و ثبت کردند، بلکه پایبند نوشتن حالات درست و واقعی بودند. در مورد اخلاق و عبادات، قوت و ضعف، احتیاط و عدم احتیاط دیانت، تقوی، علم و حافظۀ ایشان و گفتههای معاصرانشان و هر نوع معلوماتی را در رابطه با ایشان جمع نمودند و در این مورد هیچ تفاوتی بین افراد قایل نشدند، اگرچه آن فرد بزرگترین حاکم وقت باشد یا زاهدترین فرد دوران. در تحقیق و شناخت راویان، به حدّی دیانت و حقگویی به کار رفت که این کار امروز از مفاخر اسلام به شمار میرود. از این میان اروپائیانی که خود بزرگترین خلفاء و امرایی که بیم شمشیرشان ضرب المثل بود نیز بودند، اما محدثان با کمال شجاعت و جرأت آنها را افشاگری کردند و برایشان درجهای بیان کردند که در خورشان بود. امام وکیع، محدث بزرگی است که پدرش حسابدار دولت بود؛ بنابراین همۀ روایاتی که از پدرش نقل میکند، در تأیید آن روایات دیگری را جستجو میکند؛ یعنی از نظر وی تنها روایات پدرش مورد اعتماد نیست، این احتیاط در تحقیق چه حدی دارد؟![۱]
مسعودی یکی از محدثین است، امام معاذ بن معاذ در سال ۱۵۱ هجری به دیدنشان آمدند، او را در حالی دیدند که در نقل حدیث، به مشاهدۀ مجدد دفتر یادداشتش احساس نیاز میکرد؛ چنانچه بلافاصله ایشان (معاذ) از حافظهاش بیاعتمادی را اعلام کردند[۲].
همین معاذ بن معاذ که شخصی مبلغ ده هزار دینار به ایشان تقدیم کرد، با این توقع که ایشان در مورد اعتماد یا عدم اعتماد شخصی (راوی حدیث) سکوت کند، ایشان با کمال حقارت مبلغ مذکوره را رد کرده فرمودند، من نمیتوانم حق را کتمان کنم[۳].
آیا تاریخ بالاتر از این احتیاط و دیانت میتواند مثالی تقدیم کند؟[۴].
[۱]– تهذیب التهذیب ج۱۱ ص۱۳۰٫
[۲]– حواله بالا ج۶ ص۲۱۱٫
[۳]– حواله بالا ج ۶ ص ۴۳۱٫
[۴]– خطبات مدارس ص ۹۵ و ۶۰٫