پس از این تاریخ عبدالمطلب دارای ده پسر شد که کوچکترین آنها عبدالله نام داشت عبدالله جوانی بسیار زیبا و خوش قیافه بود گویی دست تقدیر و مشیت و اراده حق تعالی عبداله را برای پدر بودن یکی از بزرگترین مردان تاریخ بشریت مهیا ساخته است. هفتاد سال از عمر عبدالمطلب گذشته بود که یک نفر حبشی به نام «ابرهه» فرمانروای یمن در سال ۵۷۰ میلادی با سپاهی انبوه برای ویران ساختن خانه کعبه به شهر مکه هجوم آورد و ابرهه بر پیلی بزرگ که پیشاپیش راه میرفت سوار شده بود. هنگامی که به نزدیکی شهر مکه رسید یک نفر از مردان خود را نزد عبدالمطلب و اهالی مکه فرستاد و پیغام داد که اگر مردم مکه به جنگ نپردازند با آنها کاری ندارد و فقط خانه کعبه را ویران خواهد کرد. عبدالمطلب به همراهی عدهای از اهالی مکه و فرزندان خود نزد «ابرهه» رفت و ابراهه مقدم او را گرامی داشت اما از گفتوگو درباره کعبه و ویران ننمودن آن امتناع ورزید و پیشنهاد آنان را رد کرد. مردم مکه در اندیشه خالی کردن شهر خود بودند و عبدالمطلب با گروهی از قریش به جلو در کعبه آمد و حلقه در خانه را بگرفت و گفت: پروردگارا این خانه، خانه تو است. تو خود آن را مخافظت فرما. سرانجام مردم از شهر بیرون رفتند و شهر مکه خالی از سکنه شد همین که ابرهه میخواست تا مقصود خود را عملی نماید به امر خدای تعالی پرندگانی از جانب دریا به پرواز درآمدند و بر سپاه ابرهه تاختند و با گلولههایی از گل آنها را سنگ باران کردند و مانند برگ کاه جویده شده ریز ریزشان نمودند.
مردم حجاز این سال را عامالفیل نامیدند یعنی سال که ابرهه میخواست به وسیله پیلها خانه کعبه را ویران سازد. به عقیده اکثر مؤرخان پیامبر خدا حضرت محمد صلی الله علیه وسلم بن عبداله در همین سال که مطابق با سال (۵۷۰) میلادی بود متولد گردیده است.