حضرت نوح کشتی را ساخت و منتظر فرمان الهی بود.
﴿حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَ أَمۡرُنَا وَفَارَ ٱلتَّنُّورُ﴾ [هود: ۴۰].
«[رویاروییِ نوح و قومش هم چنان ادامه داشت] تا هنگامی که فرمان ما فرا رسید و تنور فوران کرد».
توضیح اینکه قبلاً خداوند به حضرت نوح ÷ وحی کرده بود که هر گاه تنور گرم و داغ پر از آب شد، این علامت شروع طوفان است. روزی همسر حضرت نوح نان میپخت و به فرمان الهی تنور پر از آب گردید. همسرش فریاد زد و گفت: تنور پر از آب شده است.
حضرت نوح ÷ دریافت که زمان شروع غضب و عذاب الهی است.
﴿قُلۡنَا ٱحۡمِلۡ فِیهَا مِن کُلّٖ زَوۡجَیۡنِ ٱثۡنَیۡنِ وَأَهۡلَکَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَیۡهِ ٱلۡقَوۡلُ وَمَنۡ ءَامَنَۚ وَمَآ ءَامَنَ مَعَهُۥٓ إِلَّا قَلِیلٞ﴾ [هود: ۴۰].
خداوند فرمود: «ما دستور دادیم به نوح که از هر موجود زندهای نر و مادهای را بردار و داخل کشتی کن و هم خانوادهات مگر آنان که کافرند و ایمان نیاوردهاند و نیز کسانی را از غیر خانوادهات که ایمان آوردهاند عده کمی هستند در کشتی قرار بده».
﴿وَقَالَ ٱرۡکَبُواْ فِیهَا بِسۡمِ ٱللَّهِ مَجۡرٜىٰهَا وَمُرۡسَىٰهَآۚ إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٞ رَّحِیمٞ۴١﴾ [هود: ۴۱].
حضرت نوح به آنهایی که اجازه ورود به کشتی داشتند، فرمود: «در آن سوار شوید و نام خدا را ببرید و بدانید که رفتن و چرخیدن و ایستادن کشتی فقط در دست خداوند است».
﴿وَهِیَ تَجۡرِی بِهِمۡ فِی مَوۡجٖ کَٱلۡجِبَالِ﴾ [هود: ۴۲].
«کشتی در میان امواج آب که همچون کوه بلند میشدند حرکت میکرد».
در حالی که یک یک کافران با همه دارائی و هستی غرق میشدند.
حضرت نوح خودش کشتیبان بود، نگاه کرد و دید که پسرش از ترس امواج آب به طرف کوه فرار میکند.
﴿وَنَادَىٰ نُوحٌ ٱبۡنَهُۥ وَکَانَ فِی مَعۡزِلٖ یَٰبُنَیَّ ٱرۡکَب مَّعَنَا وَلَا تَکُن مَّعَ ٱلۡکَٰفِرِینَ﴾ [هود: ۴۲] «بر اثر رحمت و مهربانی پدری حضرت نوح به پسرش در حالی که در گوشهای روی آب قرار گرفته بود فریاد زد ای پسر عزیزم بیا با ما سوار شو و از کفر و کافران جدا شو ولی کنعان جواب داد».
﴿قَالَ سََٔاوِیٓ إِلَىٰ جَبَلٖ یَعۡصِمُنِی مِنَ ٱلۡمَآءِ﴾ [هود: ۴۳]گفت: «به کوه بزرگی میروم و مأوی میگزینم که مرا از سیلاب محفوظ میدارد».