اما برخی بر این جواب اعتراض کردند زیرا راه برهان و دلیل را از استعاذه بهتر و برتر دانسته است درحالیکه استعاذه کاملتر و قویتر است و اینکه الله متعال وسواس را از قلب بیرون کند، کاملتر است تا اینکه انسان خود این کار را بکند.[۱]
دیدگاه ابن تیمیه این است که هر دو پاسخ از چندین جهت و به چند سبب اشتباه است.[۲]
اول: انسان حادث است یعنی زمانی نبوده و بعد به وجود آمده است و الله متعال علوم بدیهی و ابتدایی را در قلب وی جا داده است و هدف برهان و دلیل نیز رسیدن به آن است.
این حالت انسانی است که از نظر جسمی و ذهنی سالم است و راههای برهان، استدلال و رای و نظر را به کار میگیرد اما انسانی که دچار مریضیهای جسمی و روانی شده است و از فهم و دانش علوم بدیهی ابتدایی عاجز و ناتوان است، باید با دارو: دعا و مانند آن درمان شود.
بنا بر نظر ابن تیمیه، وسوسه و شبهه در علوم ضروری، با دلیل و برهان برطرف نمیشود بلکه بالعکس هرقدر انسان فکر کند، شبهات بیشتر در قلب او نقش میبندد و گاه چنان بر وی غلبه میکند که دفع آن ناتوان میشود. و این با پناه بردن به الله متعال برطرف میشود. زیرا الله متعال کسی است که بنده خود را از شبهات گمراهکننده و شهوات تحریک کننده پناه داده و نجات میدهد.
به همین سبب بندهاش را امر کرده تا در هر نماز از پروردگار خود هدایت بخواهد و بگوید: «اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ * صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ»: « ما را به راه راست هدایت کن. راه کسانیکه بر آنان نعمت دادی؛ نه خشم گرفتگان بر آنها و نه گمراهان.» (فاتحه: ۷و۶)
در حدیثی قدسی از پیامبر اسلام آمده است که از پروردگار خویش روایت کردهاند که میفرماید: «یَا عِبَادِی کُلُّکُمْ ضَالٌّ إِلَّا مَنْ هَدَیْتُهُ، فَاسْتَهْدُونِی أَهْدِکُمْ»: «ای بندگان من، همگی شما گمراهید جز آن کس که من هدایتش کنم. پس از من هدایت بخواهید تا هدایتتان کنم» و الله متعال میفرماید: «فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»: «پس هنگامیکه قرآن میخوانی، از (شر) شیطان رانده شده، به الله پناه ببر.» (نحل: ۹۸)
در جایی دیگر میفرماید: «وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»: «و اگر از سوی شیطان وسوسهای به تو رسد، به الله پناه ببر، بیگمان او شنوای داناست.» (اعراف: ۲۰۰)
و یکی از قسمهای پیامبر به این صورت بود: «لا و مقلب القلوب» (نه قسم به ذاتی که قلبها را دگرگون میکند.» و بسیار میگفت: «وَالَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ»: «قسم به ذاتی که جان محمد در دست اوست.»
[۱] – ابن تیمیه «درء تعارض العقل و النقل» ج ۳، ص ۳۰۸ تحقیق دکتر محمد رشاد سالم توسط دانشگاه اسلامی امام محمد بن سعود به چاپ رسید ۱۴۰۱هـ ۱۹۸۱ م
[۲] – رک: منبع سابق، ص ۱۱۷- ۱۱۸ و همچنین ۲۰۶ تا ۳۱۸