توضیح و ارشاد رسول الله در مورد بهترین منهج در مورد علم الهی (۱)

امام مسلم در صحیح خود در باب ایمان از ابوهریره روایت کرده است که رسول الله فرمود: «لَا یَزَالُ النَّاسُ یَسْأَلُونَکُمْ عَنِ الْعِلْمِ حَتَّى یَقُولُوا: هَذَا اللهُ خَلَقَنَا، فَمَنْ خَلَقَ اللهَ؟»: «مردم پیوسته در باب علم و مسائل علمی از تو سوال می­کنند و این سوال­ها بدان جا می­رسد که می­گویند: این الله است که ما را خلق کرده است پس چه کسی الله را خلق کرد؟» ابوهریره می­گوید: عده­ای از اعراب نزد من آمده و گفتند: ای ابوهریره، خداوند ما را خلق نموده، پس چه کسی خداوند را خلق کرده است؟ ابوهریره ریگ­هایی برداشت و به سوی آنان پرت کرد، سپس گفت: برخیزید، دوست من راست گفت.»

امام مسلم در این مورد و به این معنی چندین روایت ذکر کرده است که در یکی از آنها رسول الله فرمودند: «فَمَنْ وَجَدَ مِنْ ذَلِکَ شَیْئًا، فَلْیَقُلْ: آمَنْتُ بِاللهِ»: «هرکس چنین سخنانی دریافت، بگوید: به الله ایمان آوردم» و همچنین در روایتی آمده است: «فَإِذَا بَلَغَ ذَلِکَ، فَلْیَسْتَعِذْ بِاللهِ»:«پس چون (وسوسه شیطان) به این حد رسید، باید به الله پناه ببرد.» این را رسول الله به خاطر وسوسه­ی شیطان فرمودند. می­بینید که رسول الله فرمان نداد که برای اثبات الله عزوجل دست به دامان ادله و براهین شویم.

برخی متکلمین از جمله امام رازی (۶۰۶ هـ) به جواب این سوال که چرا رسول الله هنگام این وسواس به برهانِ فساد دور و تسلسل استدلال نکرد بلکه به استعاذه امر نمود، پرداخته و می­گوید: مثال این مانند سگی است که سد راه شخصی می­شود تا او را از اذیت کند. حال دو کار می­توان انجام داد: یا سگ را با عصا زد و یا اینکه از صاحب سگ بخواهیم تا او را دور کند. امام رازی بیان نمود که برهان[۱] همان روش اول است که دارای سختی و مشکلات است اما پناه بردن به الله روش دوم است که آسان­تر می­باشد.

[۱] – براهین دال بر اثبات الله متعال و اسما و صفات او چنانکه علامه مقدسی ذکر می­کند غیر قابل شمارش و ناتمام­اند و در فهم خلق نمی­گنجد زیرا به عدد هر بخش ایمان موجوداتی از حیوان و گیاه و جاندارانی هستند که چشم توانایی دیدن آنها را ندارد زیرا هرچیزی هرچند بسیار کوچک باشد در آن دلایلی است که از ربوبیت الله متعال پرده برمی­دارد و به صراحت و بدون کمترین شبهه­ای به الوهیت او تعالی تصریح دارد. اما مهم­ترین این ادله و براهین را به صورت خلاصه در موارد زیر آورده­ایم:

۱- اینکه به هنگام نزول حوادث و مصیبت ها، قلب­ها به سوی او تعالی متوجه می­شود زیرا هیچ مضطری را نمی­یابی مگر اینکه به مصیبتی گرفتار آمده و یا گزنده­ای او را گزیده و این مساله او را به سوی سنگ، درخت یا هر چیز دیگری سوق می­دهد.

۲- در تمام نقاط زمین زبان هیچ امتی از امت­ها نبوده مگر اینکه خداوند را با اسامی مخصوصی نام گذاری نموده­اند و وجود اسم بدون مسمی محال است همان طور که وجود دلیل بر غیر مدلول محال است بلکه مدلول موجب دلیل است.

۳- از جمله دلایل اثبات وجود باری تعالی در این عالم، نظم و ترتیب بسیار دقیق و صنع و تدبیر محکم و لطیف و استوار است.

۴- کتاب­های الله متعال خصوصاً  قرآن کریم مملو از دلایل اثبات وجود الله متعال و توحید است و توحید و یگانگی موضوع فطرت نفس است؛ الله متعال در جواب سوال از وجود او تعالی و آنچه بر او دلالت می­کند می­فرماید: «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِمَا یَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِن مَّاء فَأَحْیَا بِهِ الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِیهَا مِن کُلِّ دَآبَّهٍ وَتَصْرِیفِ الرِّیَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخِّرِ بَیْنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ»: «همانا در آفرینش آسمان‌ها و زمین و آمد و شد شب و روز و کشتی‌هایی که در دریا روانند با آنچه به مردم سود می‌رساند و آبی که الله از آسمان نازل کرده که با آن زمین را پس از مردنش زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن پراکنده کرده و (در) تغییر مسیر بادها و ابرهایی که در میان زمین و آسمان‌ها مسخرند؛ بی‌گمان نشانه‌هایی است برای مردمی که تعقل می‌کند و می‌اندیشند.» (بقره: ۱۶۴)

علامه­ مقدسی دلایل دیگری از کتاب­های گذشتگان آورده است که به صورت سوال و جواب میان پادشاه و فردی حکیم می­باشد.

پادشاه از حکیم پرسید: ای حکیم چه اموری بر وجود الله دلالت می­کند؟

حکیم گفت: دلایل بسیاری؛ و اولین دلیل همین سوال تو از آن است زیرا سوال بر چیزی که نیست واقع نمی­شود.

پادشاه گفت: سپس چه؟

گفت: شکِ شک کنندگان در مورد او؛ زیرا در آنچه موجود است تردید می­شود نه در چیز معدوم.

پادشاه گفت: سپس چه؟ درحالی­که در مورد ذات الهی فکر می­کرد و از آن نمی­توانست دست کشد.

پادشاه گفت: بیشتر بگو؛

گفت: وجود و نقل و انتقال اشیا بدون خواست خودشان؛

گفت: بیشتر بگو.

گفت: مرگ و زندگی که فلاسفه آن را نشو و بلی نامند. من هیچ­کس را نیافتم که خود، خویشتن را زنده کرده باشد و هیچ زنده­ای را نیافتم مگر اینکه مرگ را ناپسند می­دانست ولی از آن نجات نخواهد یافت.

گفت: بازهم بگو؛

گفت: پاداش و مجازاتی که بر اعمال خوب و بد مترتب می­شود و بر زبان­های مردم جاری است.

(المقدسی: کتاب البدء و التاریخ، ج۱، ص ۵۷/۷۱ مکتبه المثنی در بغداد و موسسه الخانجی در مصر.)

بعد از این دلایل و براهین روشن، شیطان نزد انسان آمده و او را وسوسه نموده و به شک می­اندازد، در این حالت انسان چه باید بکند؟

آیا می­شود هر دفعه و هر مرتبه به دلایل عقلی و فطری روی آورد و نشانه­های خداوند در مخلوقات و در خودش را یادآور شود و مرور کند؟ یا برای طرد و دفع شیطان راه دیگری برگزیند؟ شکی نیست که بهترین راه حل همان است که رسول الله بدان امر و ارشاد نموده است چنانکه بیان آن گذشت.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …