امام شافعی نیز با تمام قوّت و در صراحت کامل مردم را به عدم التزام و تقیّد به مذهب معین دعوت میکند، شاگرد او اسماعیل پسر یحیی مزنی در اولین جمله از مختصر خود که بر روی کتاب الآم امام شافعی نوشته است میگوید”این کتاب را مختصراً از روی علم محمد پسر ادریس شافعی – رحمه الله – نوشتهام، همچنین مفهوم اقوال او را مختصر کردهام تا آن را به اذهان نزدیک کرده و در عین حال اعلام نهی او را از تقلید او و تقلید غیر او بیان میدارم تا هر کسی برای حفظ دین خودبه آن مراجعه کرده وهمچنین است به دین خود د رمورد آن احتیاط کند و توفیق فقط توسط الله- جل الجلاله- است[۲]، همچنین امام شافعی – رحمه الله – میفرماید: «مسلمانان اجماع نظر دارند بر اینکه هر گاه کسی سنّتی از سنتهای رسول الله صبرای او ثابت شد، بخاطر قول کسی نباید آن سنّت را ترک کند». باز میفرماید: «در مورد تمام آنچه که من گفته ام هر گاه از جانب رسول اکرم صلی الله علیه وسلم خلاف آنچه را که من گفتهام، ثابت شود، حدیث وفرموده رسول اکرم صلی الله علیه وسلم بهتر و افضلتر است لذا از من در این مورد تقلید نکنید». میفرماید: «هرگاه حدیثی صحیح باشد آن مذهب من است».[۳] میبینی که این امام بزرگوار مردم را از تقلید خود درمورد هر مسئلهای نهی میکندو از اتباع وپیروان خود میخواهد در مقابل حدیث صحیح رسول اکرم صلی الله علیه وسلم، قول او را کنار بگذارند به حقیقت مذهب او همان حدیث صحیح است و بسیاری از علماء منصف شافعی مذهب به این طریق عمل کردهاند،
امام نووی – رحمه الله – میگوید: «امام شافعی – رحمه الله – راست گفته که: هر گاه درکتاب من بر خلاف سنّت صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم چیزی یافتید به سنّت رسول الله صلی الله علیه وسلم عمل کنید و گفته من را ترک کنید». باز از امام نووی روایت شده که: «هرگاه حدیث صحیحی بر خلاف قول من باشد، بر طبق حدیث صحیح عمل کنید و قول من را ترک کنید». و به حقیقت اصحاب و یاران شافعی مذهب ما در رابطه با مسأله التثویب وخارج شدن از احرام بخاطر داشتن مریضی یا مشکل دیگروهمچنین درمسائل دیگربه این طریق عمل کردهاند، از جمله کسانی دیگر که با توجه به حدیث صحیح فتوی داده ومقیّد وملتزم به مذهب شافعی نبودهاند، البوطی والدّارکی است. از کسان دیگر از اصحاب محّدث، که اینگونه عمل کردهاند البیهقی و دیگران بودهاند. تعدادی از یاران یا هم مذهبان گذشته ما نیز هر گاه خواستند درمورد مسألهای رأی ونظر بدهند ودیدند که درآن حدیث و مذهب شافعی، با هم اختلاف دارند، به حدیث عمل کردهاند و به آن نیز فتوی دادهاند ومعتقد بودندکه: «مذهب شافعی آن است که موافق با حدیث صحیح باشد[۴]». سپس نووی شرطی که تحقق آن را واجب میداند تا اینکه (محقق)بتواند در مورد یک حدیث بگوید: «این مذهب شافعی است، آن است که محقّق به نسبت حدیث ظّن کامل پیدا کند». بطوریکه فکر کند شافعی – رحمه الله – یا از آن حدیث اطلاع و آگاهی نداشته و یاصحت آن حدیث برای او ثابت نشده است.سپس امام نووی میگوید: «بخاطر این شرط بالا را گذاشتهاند زیرا امام شافعی عمل کردن به ظاهربسیاری از احادیث را ترک کرده است و این به خاطر آن بوده است که یا بر راوی آن حدیث طعن وارد بوده است، منسوخ بوده و یا تخصیص بوده و یا تأویل شده است».[۵]
۱- مختصر المزنی بر هامش کتاب الأم للشافعی، ج۱،ص۲ من طبعه الهند.