معتقدیم که تبعیت از آنچه که خداوند سبحانه و تعالی ـ در کتاب خود(قرآن) و سنّت رسول خودص به آن امر کرده واجب است و این همان عزم، تصمیم واراده اسلام و حقیقت ایمان است و هرکس به تبعیت آنچه که از طرف خداوند و رسول او آمده است، راضی و خشنود نباشد، مسلمان نیست همانطور که خداوند سبحانه و تعالی میفرماید:
﴿إِنَّمَا کَانَ قَوۡلَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ إِذَا دُعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ لِیَحۡکُمَ بَیۡنَهُمۡ أَن یَقُولُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ۵١﴾ [النور: ۵۱].
«مؤمنان هنگامی که به سوی خدا و پیغمبرش فراخوانده شوند تا میان آنان داوری کند، سخنشان تنها این است که میگویند: شنیدیم و اطاعت کردی و رستگاران واقعی ایشانند»
و درباره منافقان میفرماید:
﴿وَإِذَا قِیلَ لَهُمۡ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ وَإِلَى ٱلرَّسُولِ رَأَیۡتَ ٱلۡمُنَٰفِقِینَ یَصُدُّونَ عَنکَ صُدُودٗا ۶١﴾ [النساء: ۶۱].
«و زمانیکه بدیشان گفته شود: به سوی چیزی بیایید که خداوند آن را (بر محمد) نازل کرده است، و به سوی پیغمبرص روی آورید (تا قرآن را برای شما بخواند و رهنمودتان دارد) منافقان را خواهی دید که سخت به تو پشت میکنند (و از تو میگریزند و دیگران را نیز از تو باز میدارند…».
و آیات دیگری که به این موضوع اشاره میکنند، لذا تبعیت از کتاب (قرآن) و سنّت (احادیث) باید هدف اساسی برای هر فرد مسلمانی بوده و راهی باشد که از آن مسیر حرکت میکند، ولی مردم، در رابطه با مقدار ظرفیت فهم و شناخت، درجات مختلفی دارند، بعضی از آنان جاهلانی هستند که معانی قرآن کریم و احادیث شریف را نمیداند و نمیتواند از طریق آن دو معانی و مفاهیم قرآنی و احادیث را استنباط کند، و نمیتواند آنچه را که آندو(قرآن و حدیث) از او میخواهند، بشناسد، بعضی دیگر از مردم، شامل افرادی عالم، آگاه و هوشیاری هستند که معانی آیات و احادیث را میدانند، و به احکام و قوانین و قواعدی که از قرآن و احادیث استنباط میشود، پی میبرند، و میدانند در بین آیات و احادیثی که ظاهراً با هم اختلاف دارند هماهنگی، تلفیق و ارتباط، ایجاد کنند و بر زبان عربی و شیوه و روش آن، وافق و آگاهاند و گروه سوم، کسانی هستند که حد وسط بین گروه اول و گروه دوم هستند یعنی جاهل و ناآگاه نیستند تا حدی که احکام را درک نکنند، و نتوانند آنچه را که قرآن و احادیث بر آنها دلالت دارد، بفهمند بلکه دارای علم و آگاهی، عقلی متفکر بوده، ولی به درجه عالم فقیه، متخصص در فقه، اهل تحقیق و تتبّع، باریک بین و بصیر و آگاه به آنچه که کتاب(قرآن) و سنت (احادیث) بر آنها دلالت دارد، نرسیده است. درجات و مراتب اصلی مردم بدینصورت است که مشخص شد، هر چند هر کدام از آنان خود دارای مراتب و درجاتی متفاوتی میباشند. گروه اول از مردم علماءآنان را مقلد نام نهادهاند.