بعضی دیگر از اخلاق های پیامبر صلی الله علیه وسلم
هر فرد آزاد، برده یا کنیزی که نزدشان میآمد، در برطرفنمودن نیازش، به او کمک میکردند.
درشتخو و سنگدل نبودند و در بازارها فریاد نمیزدند. پاسخ بدی را با بدی نمیدادند، بلکه میبخشیدند و صرفنظر میکردند.
یکی از ویژگیهای اخلاقی رسول الله صلی الله علیه وسلم این بود که هر کس را میدیدند، ابتدا ایشان سلام میکردند و فردی که برای کاری نزدشان میآمد، صبر میکردند تا اینکه کارش تمام شود و خود آن فرد کار خویش را به پایان برد.
اگر کسی دست پیامبر صلی الله علیه وسلم را میگرفت، تا زمانی که خود آن فرد دستش را رها میکرد، پیامبرr دست او را میگرفتند و وقتی با یکی از یارانشان دیدار میکردند، ایشان شروع به مصافحه نموده، دستش را میگرفتند و انگشتانش را گرفته و فشار میدادند.
در اغلب موارد، هنگام نشستن، دو پای خویش را بلند کرده و آنها را با دست میگرفتند؛ مثل اینکه انسان دو پایش را با پارچهای ببندد. محلّ نشستن ایشان از محلّ نشستن صحابه Fتشخیص داده نمیشد، زیرا هر جا که خالی بود، مینشستند و هرگز پاهای خویش را در جلوی یارانشان دراز نکردند تا مکان را بر کسی تنگ کنند؛ مگر اینکه محلّ وسیعی میبود.
هر کس که نزد ایشان میآمد را گرامی میداشتند و بسا اوقات لباس خویش را پهن نموده تا فردی که هیچ نوع خویشاوندی و رابطۀ شیرخوارگی با ایشان نداشت، بر روی آن بنشیند.
متکّای خویش را به فردی که نزدشان میآمد، میدادند و اگر آن فرد نمیپذیرفت، آن قدر اصرار میکردند تا وی قبول میکرد.
هر کسی که با پیامبرr دوست میشد، گمان میکرد که او را از همه بیشتر دوست و گرامی میدارند و رسول الله صلی الله علیه وسلم به تمامی کسانی که در مجلس ایشان حضور داشتند، به یک اندازه نگاه میکردند و به سخنانشان گوش داده و با آنان سخن گفته و نیکی و توجّه مینمودند.
مجلس پیامبرr، مجلس وقار، بردباری، حیا، خوبی و امانتداری بود و در آنجا صدایی بلند نمیگشت، حرمتها شکسته نمیشد و لغزشها تکرار و منتشر نمیگشت.
شکستهنشدن حرمتها یعنی اینکه آبروی مردم حفظ میگشت و از آنان به بدی یاد نمیشد. بنابراین مراد از حرمتها، آبرو و اسرار مردم است.
لغزش یعنی سخن یا عمل ناپسندی که به طور ناگهانی و غیرارادی صادر شود و مراد این است که همنشینان رسول الله صلی الله علیه وسلم رازنگهدار بوده و از کار بیهوده پرهیز مینمودند و اگر کسی از آنان دچار لغزش میشد، افراد حاضر در آن جلسه، خبرپراکنی و رسواسازی نمیکردند.
این صفت یکی از آداب بزرگ و مهم قوم عرب به شمار میرود، چنانکه ودّاک بن ثمیل؛ یکی از شاعران حماسهسرا میگوید:
وَأَحْلامُ عَادٍ لا یَخَافُ جَلِیسُهُمْ ***** إِذَا نَطَقَ الْعَوْرَاءَ غَرْبُ لِسَانِ
«و عاقلان قوم عاد که همنشینشان ترسی ندارد اگر فردی که سخنش نامفهوم و پیچیده است، سخن ناپسندی بر زبان آورد [چون میدانند که آنان رازنگهدارند».