تکلیف انسان در مسئلۀ قدر

تکلیف انسان در مسئلۀ قدر

بر انسان واجب است که به قضا و قدر، شریعت و امر و نهی الهی ایمان آورد و اخبار آسمانی را تصدیق نماید و دستورات شرعی را اطاعت کند.[۱]

وقتی به وی خوبی و نعمتی رسد، الله متعال را سپاس گوید و زمانی که مصیبتی به او رسد، از الله  آمرزش بخواهد و بداند که تمامی این امور بر اساس قضا و قدر الهی است. هنگامی که آدم  گناه کرد، توبه نمود و الله توبه­اش را پذیرفت و وی را هدایت کرد، امّا ابلیس بر گناهش اصرار ورزید و تقدیر را دلیل آورد و در نتیجه، الله I او را لعنت کرد و از خود دور ساخت. بنابراین کسی که توبه کند، پیرو آدم و فردی که بر گناهش اصرار ورزد و تقدیر را دلیل آورد، پیرو ابلیس می­گردد. افراد خوشبخت، از پدرشان؛ آدم  پیروی می­کنند، ولی انسان‎های بدبخت، دنباله­روِ دشمن‌شان؛ ابلیس هستند.[۲]

به طور خلاصه، لازم است که انسان به مراتب چهارگانۀ قدر باور و یقین داشته باشد و به اینکه هر چیزی، بر اساس علم، نگارش و ثبت، اراده و آفرینش الله تعالی صورت می­گیرد. همچنین ایمان داشته باشد که اللهY دستور به اطاعت از خود داده و انسان را از نافرمانی و گناه باز داشته است. بنابراین باید که آدمی دستورات الهی را انجام دهد و گناهان را ترک کند و زمانی که الله متعال وی را برای اطاعت و ترک گناه توفیق داد، او را سپاس و ستایش نماید و بر این کار ادامه دهد، امّا در صورتی که خوار گردید و به خودش سپرده شد و مرتکب گناه گشت و اطاعت از الله را ترک نمود، باید که آمرزش بخواهد و توبه کند.

علاوه بر این، باید در راه مصالح دنیوی خویش تلاش نماید و برای رسیدن به این مصالح، راه­های صحیح را در پیش گیرد و از این رو، در زمین سفر کند و در مناطق مختلف بگردد، اگر امور بر وفق مرادش بود، شکر الهی را به جای آورد و چنانچه بر خلاف میل و هدفش شد، با توجّه و باور به قدر، آرام گیرد و بداند که تمامی این امور بر پایۀ تقدیر الهی بوده و آنچه به او رسیده، قطعاً باید به وی می­رسید و آنچه به او نرسیده نیز قطعاً هر کاری می­کرد، به وی نمی­رسید.

اگر به طور کلّی، بنده یقین کند که الله تعالی در آنچه می­آفریند و دستور می­دهد، حکمتی بزرگ دارد، همین یقین و باور برایش کافی است و هر اندازه که آگاهی و ایمانش افزایش یابد، حکمت­ها و رحمت­هایی برایش آشکار می­شود که وی را به تعجّب وا می­دارد و تصدیق آنچه الله تعالی در کتابش خبر داده است را برایش روشن می­گرداند.

لازم نیست که تمامی انسان‎ها از جزئیّات ایمان به قدر آگاه باشند، بلکه همان ایمان کلّی و اجمالی کافی است.[۳]

الحمدلِلّه خواسته و مقتضای دلایل شرعی، فطری، عقلی و حسّی نیز همین است که بیان شد و هیچ تناقض و ابهامی در آن وجود ندارد.

[۱]– نک: جوامع الرّسائل، ابن تیمیّه، ج ۲، ص ۳۴۱؛ درء تعارض العقل والنّقل، ج ۸، ص ۴۰۵٫

[۲]– مجموع الفتاوی، ابن تیمیّه، ج ۸، ص ۶۴؛ طریق الهجرتین، ابن قیّم، ص ۱۷۰٫

[۳]– همان، ج ۸، ص ۹۷؛ التّحفه المهدیّه فی شرح الرّساله التّدمریّه، فالح بن مهدی، ج ۲، ص ۱۴۰؛ الإیمان بالقضاء والقدر، صص ۶۱- ۶۳٫

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …