دلایل ایمان به قدر (۲)

دلایل ایمان به قدر (۲)

علاوه بر ادلّۀ فوق، از دیرباز تا کنون، تقدیر امری مشخّص و معلوم برای فطرت بوده و تنها تعداد اندکی از مشرکان آن را انکار نموده و اشتباهشان در نفی و انکار قدر نبوده، بلکه در فهم آن به روشی صحیح بوده است. به همین سبب، الله دربارۀ مشرکان می­فرماید:

﴿سَیَقُولُ ٱلَّذِینَ أَشۡرَکُواْ لَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ مَآ أَشۡرَکۡنَا وَلَآ ءَابَآؤُنَا﴾ [الأنعام: ۱۴۸]

«به زودی کسانی‌ که شرک ورزیدند، می‌گویند: اگر الله می‌خواست، نه ما شرک می‌آوردیم و نه پدران ما».

آنان قائل به ارادۀ الله تعالی بوده­اند، امّا این را دلیل شرک­ورزی خویش می­دانستند. سپس الله بیان نمود که افراد پیش از آنان نیز بر همین باور بودند:

﴿کَذَٰلِکَ کَذَّبَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ حَتَّىٰ ذَاقُواْ بَأۡسَنَاۗ﴾ [الأنعام: ۱۴۸]

«افرادی ‌که پیش از آنان بودند [نیز] این چنین تکذیب کردند، تا آنکه [طعم] عذاب ما را چشیدند».

قوم عرب در دورۀ جاهلی نیز معتقد به قدر بوده و آن را انکار نمی­کردند و در میان‌شان کسی یافت نمی­شد که کاری را بر اساس تقدیر نداند.

هیچ فردی از آنان، به طور کل، قدر را رد نکرده، چنانچه یکی از دانشمندان بزرگ عرب؛ یعنی ابوالعبّاس احمد بن یحیی ثعلب صراحتاً می­گوید: «در میان قوم عرب، کسی را نمی­شناسم که قدر را نفی کند. به او گفتند: آیا دل­های قوم عرب متمایل به انکار قدر می­شود؟ او پاسخ داد: پناه بر الله، تمامی قوم عرب؛ در زمان جاهلیّت و اسلام، قدر؛ خیر یا شر را قبول داشته­اند و سخنان‌شان در این زمینه، بسیار و روشن است».[۱]

همچنین عقل صحیح باور دارد که الله متعال آفریدگار، مدبّر و مالک این هستی است و امکان ندارد که این نظام بدیع و هماهنگی و ارتباط مستحکم و تنگاتنگ میان اسباب و مسبّبات، به طور اتّفاقی و بی­دلیل شکل گرفته باشد، زیرا موجودی که به صورت اتّفاقی پیدا شود، در اصل وجود و پیدایش خود، منظّم نیست، پس چگونه امکان دارد نظم و هماهنگی آن در صورت بقا و پیشرفتش باقی بماند؟!

وقتی از طریق عقلی ثابت شود که الله آفریدگار هستی است، لازم می­گردد که هیچ چیزی در ملک او، بدون اراده و تقدیرش شکل نگیرد.[۲]

آیۀ زیر دلالت بر همین مطلب دارد:

﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِی خَلَقَ سَبۡعَ سَمَٰوَٰتٖ وَمِنَ ٱلۡأَرۡضِ مِثۡلَهُنَّۖ یَتَنَزَّلُ ٱلۡأَمۡرُ بَیۡنَهُنَّ لِتَعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ وَأَنَّ ٱللَّهَ قَدۡ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیۡءٍ عِلۡمَۢا﴾ [الطّلاق: ۱۲]

«الله [همان] ذاتی است که هفت آسمان را آفرید و از زمین [نیز] همانند آن‎ها را [آفرید] و فرمان [الله] پیوسته در میانشان نازل می‌شود تا بدانید که الله بر هر چیزی تواناست و اینکه علم الهی بر هر چیزی احاطه دارد».

عقل منکر جزئیّات تقدیر نیست، بلکه به طور کامل با آن موافق است. از نظر حسّی نیز می­بینیم و می­شنویم و می­خوانیم که امور مردم، با ایمان به قضا و قدر، درست و اصلاح می­گردد. در مبحث نتایج ایمان به قدر، در این باره مطالبی بیان خواهد شد. مؤمنان واقعی قضا و قدر، خوشبخت­ترین، شکیباترین، شجاع­ترین، بخشنده­ترین، کامل­ترین و داناترین مردم هستند.

علاوه بر این، ایمان به قدر، «نظام توحید» است، همان گونه که ابن عبّاس می­گفت و توحید فقط با یقین به قضا و قدر کامل و صحیح می­گردد.

همچنین آنچه الله تعالی و پیامبرش rدربارۀ اتّفاقات و امور غیب و آینده گفته­اند و به وقوع پیوسته است، دلیلی حسّی و روشن بر این مطلب بوده که ایمان به قدر، حقیقت داشته و صحیح است.[۳]

[۱]– نک: شرح أصول إعتقاد أهل السّنّه والجماعه، لالکائی، ج ۴، ص ۷۰۵٫

[۲]– الرّیاض النّاضره، عبدالرّحمان سعدی، ص ۱۹۴٫

[۳]– نک: الشّیخ عبدالرّحمن السّعدی وجهوده فی العقیده، عبدالرّزّاق بدر، صص ۷۲- ۷۳٫

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …