اصطلاحات و نشانههای فتوا عبارتند از:[۱]
- «و علیه الفتوی»
- «و به یفتی»
- «و به نأخذ»
- «و علیه الاعتماد»
- «و علیه عمل الیوم»، و مراد از یوم [روز]، مطلق زمان است، و الف و لام [در الیوم] برای بیان حضور زمانی است، و «علی» به معنای «فی» است. و اضافت «عَلی» از جنس اضافت مصدر به زمان وقوع است، مانند: «صوم رمضان» [روزهی رمضان]. و معنای آن چنین است: «علیه عمل الناس فی هذا الزمان الحاضر» در عصر حاضر، شیوهی عمل مردم چنین است.
- «و علیه عمل الامه»
- «و هو الصحیح»
- «و هو الأصح»
- «و هو الأظهر»
- «هو الأشبه»؛ یعنی این حکم به متون و نصوص روایت، شبیه و از لحاظ عقلی، ترجیح دارد و فتوا نیز براساس آن است.
- «هو الأوجه»: به این معنا که دلایل، از لحاظ ظاهری بیشتر با این حکم وفق دارند تا حکمهای دیگر.
- «هو المختار».
«محمد علاءحصکفی» بعد از بیان این اصطلاحات و نشانهها میگوید: «و نحوها مما ذکر فی حاشیه البزدوی» یعنی: و دیگر عبارات شبیه این اصطلاحات که در حاشیهی بزودی نقل شده است.
و ابن عابدین[۲] در تفسیر «نحوها» میگوید: مانند گفتار مجتهدین که میگویند: «وبه جری العرف» [عرف به همین شکل جاری است پس فتوا بدان است]، «وهو المتعارف» [عرف اینگونه است، پس فتوا بدان است] «وبه أخذ علمائنا» [علمای ما این حکم را پذیرفتهاند، پس فتوا نیز بدان است.]
«حصکفی»[۳] میگوید: شیخ ما «رملی»، در فتواهای خود[۴] میگوید: برخی الفاظ، نسبت به برخی دیگر از تأکید بیشتری برخوردارند.[۵] پس لفظ «فتوی»[۶] از لفظ «صحیح»[۷]و«أصح» و «أشبه» و دیگر الفاظ[۸] محکمتر و مؤکدتر است.
و لفظ «و به یفتی» از لفظ «الفتوی علیه»[۹]، و لفظ «أصح» از لفظ «صحیح»، و لفظ «أحوط»[۱۰] از لفظ «احتیاط»،[۱۱] محکمتر و مؤکدتر است.
[۱]– « درالمختار» (۱/۷۲)و«رسم المفتی » (۱/۳۸)
[۲]– حاشیه ابن عابدین (۱/۷۲)
[۳]– الدر المختار با حاشیه ابن عابدین (۱/۲۷)
[۴]– « الفتاوی الخیریه لنفع البریه»
[۵]– برخی الفاظ به نسبت برخی دیگر از تأکید بیشتری برخوردارند،یعنی برخی نسبت به برخی قویتر هستند، پس مقدماند واین تقدیم راجح است نه واجب.
[۶]– منظور لفظی است که درآن حروف اصلی « فتوی » است باهرصیغهای که تعبیرشود.
[۷]– لفظ «فتوی» ازلفظ صحیح واصح و…..مؤکد تراست زیرا در مقابل صحیح و اصح، گاهی به جهت احتیاط یاوفق با معاملات مردم ورعایت سهولت و آسانگیری بر آنها ودیگر مقتضیات ترجیح، قولی به عنوان مُفتی بِه قرار میگیرد. از این رو هرگاه علمای ترجیح به لفظ « فتوی » درمسئله تصریح کردند، مشخص است که مُفتی به همان مسئلهای است که درآن لفظ « فتوی »به کارگرفته شده است.
ابن عابدین میگوید: به نظرمن الفاظ و «به نأخذ» و«علیه العمل »با لفظ «فتوی» مساویاند وبلکه لفظ « وعلیه عمل الامه» ازدیگر الفاظ اولی است، زیرا فایدهی اجماع میدهد ( حاشیه ابن عابدین ۱/۷۳)
[۸]– مانند الفاظ « أحوط» و«أظهر».
[۹]– ابن همام میگوید: فرق آن دواین است که اولی: فایده حصرمی دهد، یعنی فتواجز با این مورد نیست، ولی دومی (الفتوی علیه) فقط فایده درستی روایت وحکم را میدهد.
[۱۰]– «أحوط»: ظاهراً هرصیغهای که باتفضیل بیاید مراداست.
[۱۱]– «احتیاط» مراد از آن عمل به قویترین دو دلیل است.