اگر ائمهی مذهب برروایتی از «روایتهای ظاهر» اتفاق کردند، بر مجتهد لازم است که آن رابپذیرد و براساس آن فتوا دهد و برخلاف آنان نظریهپردازی نکند.
و «قاضی خان»[۱] علت آن را این گونه بیان کرده است: «لان الظاهر ان یکون الحق مع اصحابنا ولا یعدوهم واجتهاده لا یبلغ اجتهادهم، ولا ینظر الی قول من خالفهم، ولا تقبل حجته ایضاً، لانهم عرفوا الأدله ومیزوا بین ما صح وثبت وبین ضدّه».
«زیرا ظاهر قضیه چنین است که حق با ائمه است، و اجتهاد او به پایهی اجتهاد آن بزرگواران نمیرسد و نیز به گفتار مخالف آنان توجه نمیشود، و دلیل و حجت وی نیز در مقابل دلیلِ ائمهی مذهب، مورد قبول واقع نمیشود، چون ائمهی مذهب دلایل وحیانی و براهین شرعی و قرائن عقلی و نقلی را شناخته و دلیل صحیح و ثابت را از ضد آن تشخیص دادهاند.»
[۱]– فتاوی قاضیخان درحاشیه فتاوی هندیه (۱/۲، ۳) و قاضیخان، همان «حسن بن منصور اوزجندی»، متوفی ۵۹۲ ه . ق است. ر.ک «تاج التراجم» ص۲۲