اصل در خطاب قرآن این است که قلب را هدف قرار داده است
قلب از جایگاه بزرگی برخوردار است و رازی از رازهای الله در زمین است چنانکه شاعر میگوید:
للقلبِ سرٌ لیسَ یعرفُ قدرَه | إِلاَّ الذی آتَاه للإِنسانِ |
قلب رازی دارد که جز آنکه آن را به انسان عطا کرده کسی از مقدار آن با خبر نیست
به همین دلیل است که در شریعت خاتم به این عضو بسیار اهمیت داده شده است و اگر جز این حدیث که در صحیحین از نعمان بن بشیرس روایت شده است، حدیث دیگری نبود برایمان بسنده بود. نعمان بن بشیر از رسولالله ج روایت میکند که فرمود: «أَلَا، وَإِنَّ فِی الْجَسَدِ مُضْغَهً، إِذَا صَلُحَتْ صَلُحَ الْجَسَدُ کُلُّهُ، وَإِذَا فَسَدَتْ فَسَدَ الْجَسَدُ کُلُّهُ، أَلَا وَهِیَ الْقَلْبُ»[۱] یعنی: بدانید که در بدن پاره گوشتی وجود دارد که هرگاه اصلاح شد تمامی بدن اصلاح میشود و هرگاه فاسد شد تمامی بدن فاسد میشود آگاه باشید که آن قلب است.
شیخ الاسلام ابن تیمیه میگوید: «بنابراین مقصود، تقوای قلبها برای الله است یعنی تنها او را با نیت بندگیاش عبادت کنی و بندگی قلب یعنی نهایت محبت و فروتنی و اخلاص که همان ملت ابراهیم خلیل است؛ و تمامی اینها آشکار میسازد که بندگی قلبها اصل و اساس است چنانکه پیامبر ج فرموده: «أَلَا وَإِنَّ فِی الْجَسَدِ مُضْغَهً..»[۲].
خداوند ابن قیم را رحمت کند که در نونیهاش میگوید:
قطع المسافه بالقلوب إلیه لا | بالسیر فوق مقاعد الرکبان |
پیمودن راه به سوی او[۳]، با دلها است، نه حرکت بر صندلیهای کاروان
سخنان احمد بن خضرویه چه پر مغز است آنگاه که میگوید: «دلها ظرفهایی هستند که چون از حق پر شد فزونیِ انوار آن بر اعضا نمایان میشود و هنگامی که از باطل پر شد فزونی تاریکیهایش بر اعضا پدیدار میگردد.
قرائت فضیل بن عیاض/ اینگونه توصیف شده است: «قرآن خواندنش، قرائتی اندوهگین، مشتاقانه، آرام و با درنگ بود گویی که انسانی را خطاب قرار داده است.
[۱]– متفق علیه. بخاری ح۵۲ – مسلم ج۱۱ ص۲۷.
[۲]– مجموع الفتاوی ۱۷/۴۸۵.
[۳]– یعنی به سوی الله.