انّ الحمد لله نحمده و نستعینه و نستغفره و نعوذ بالله من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا من یهده الله فلا مضل له و من یضلل فلا هادی له و اشهد ان لا اله الا الله و اشهد انّ محمداً عبده و رسوله اما بعد:
مدتهاست که دنیای اسلام مورد تاخت و تاز فرهنگی دشمنان اسلام واقع گشته و در این راستا دشمنان موفقیتهای بیشماری را کسب کرده اند چنانکه نتیجه آن انقلابات فرهنگیی بود که در جهت ارتداد اما در قالبها و شکلهای ناهمگون در جوامع اسلامی بوجود آمد و این از جمله مصائب و گرفتاریهای بسیار شدیدی بود که یکی از ثمرات آن تضعیف فرنگ ریشه دار دینی و حرکت در جهت زدونش در زندگی مردم بود؛ این هجوم فکری و فرهنگی در واقعیت عملی زندگی مردم مسلمان در شکل گروهها و حکومت های لائیک و بریده از دین و حتی ضد دین تحقق یافت گروههایی که بر اساس نفی دین از صحنه زندگی مسلمین و بر پایی مادیت صرف و بی خدایی و نفی تمام شعائر دین شکل گرفتند و اعضای خویش را بر اساس تئوریهای مارکس و لنین و در شکل بسیار معتدل آن بر اساس افکار فرهنگ لائیک و بریده از خدا و دین بر اساس الگوهای اروپایی پرورده می کردند. پرچمداران رهایی مردم از مصائبی شدند که تمام گرفتاریهای مردم ناشی از حاکمیت همان افکار ارتدادی و دوری از معنویت و خدا بود که آنها منادیش بودند. آری سربازان دشمن در لباس دوست ندای رهایی سر دادند و در این میدان فریب خوردگان مظلوم همان توده های مردم بودند کسانی که فرهنگ اسلامی را در عمل خویش حتی الامکان حفظ کرده بودند اما چون از مرکز فرهنگی و علمی اسلامی صحیح دور شده بودند آن را با انواعی از خرافات به هم آمیخته بودند لذا دشمنان دوست نما، مرتدان به ظاهر مسلمان، همان فرهنگ مردم را سعی کردند به خدمت خویش گیرند و آن را وسیله همراهی دلها قرار دهند و متأسفانه در این میدان نیز موفقیتهای بسیاری را کسب کردند تا جایی که بسیاری از امامان جمعه و جماعت را بلندگوی فکری خویش در همراهی مردم با خود کردند از آنها بیعت گرفتند و در نهایت حاکمیت کفر در دنیای اسلام عادی جلوه گر شد سرانجام واقعیت عملی زندگی مسلمانان تبدیل به معجونی از فکر اسلام و کفر گردید. نمازخوان و روزه گیر به عضویت گروههای بی دین و لائیک درآمد و به راحتی در راه اهداف حکومتهای ملحد با افکار ضد دینی زیر ماسک دروغین دفاع از آرمانهای مردمی جان فدا کردند . مساجد به محل برگزاری مراسمات حزبی و محل تشییع جنازه کسانی گردید که در تمام عمرشان هدفی جز ویرانی فرهنگ مسجد نداشتند و روحانی مسجد نیز بر لاشه بی دینها و مفسدینی که حتی لایق به دفن در گورستان مسلمانان نیز نبودند نماز خواندند و مردم گروه گروه بر روح آن نامرحومان فاتحه نثار کردند. در همان حال اگر ندایی مردم را از همراهی با کفر بر حذر می داشت به انجام یک سری شعائر دین که توسط رهبران گروههای حزبی و حکومتی صورت می گرفت استدلال و صدایش را مورد بی توجهی قرار می دادند؛ دشمنان نیز آگاه بودند، برای فریب مردم گاه نماز می خواند و گاه برنامه های کفری خویش را با قرائت قرآن آغاز می کردند. فاجعه از همین جا شروع شد ، دشمن نتیجه زحمات و تلاشهای سالیان دراز خویش را مشاهده می کرد. لذا بدون هجوم نظامی دلها را تسخیر خویش نموده بودند بنابر این آتاتورک رهبر آزادی و صدام و حافظ اسد رهبر مسلمانان برای نجات بیت المقدس شدند و کنفرانس ناکارآمد به ظاهراسلامی که معجونی ناموزون از انسانهای با افکار ضد و نقیض و وابستگیهای فکری متعدد بود جانشین شورای حکومتی اسلامی شد. و مهتدیها، قاسملوها، طالبانی ها و بارزانیها منادیان رهایی ملتی شدند که بانی و عامل گرفتاریهای ملی آنان همان رهبران فکری اعم از کمونیست یا سرمایه داری درقالبهای متعدد لیبرالی تحت شعارهای دروغین دمکراسی خواهی در دنیا بودند. در زیر اقدام به ترجمه استفتایی از شیخ ابن باز – رحمه الله – مفتی عام مملکت عربستان سعودی کرده ایم امید است مطالعه آن مورد استفاده و وسیله ای جهت بیداری مؤمنان واقعی گردد که در صدد کسب توشه برای فردایی هستند که ناگزیر به آن خواهند رسید.*وَاتَّقُوا یَوْمًا تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى کُلُّ نَفْسٍ مَا کَسَبَتْ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ *[۱] «بترسید از روزی که به سوی خداوند برگردانیده می شوید آنگاه به هرکس به صورت کامل پاداش آنچه را انجام داده می پردازند در حالیکه به آنها ظلم نمی شود.»
سؤال: آیا لعن حاکم عراق جایز است؟ چون بعضی از مردم می گویند: تا زمانیکه ایشان به شهادتین اقرار و اعتراف مین ماید ما در لعن کردنش توقف می کنیم. و آیا به طور قطعی او کافر است؟ نظر جنابعالی در مورد کسی که او را کافر می داند، چیست؟
جواب: او کافر است اگر چه لا اله الا الله را بر زبان راند و یا نماز به پا دارد و روزه بگیرد و تا زمانیکه از اصول و مبادی حزب بعث ملحد بیزاری ننماید و آشکارا اعلام نکند که از آن اصول و هر آنچه به سویش دعوت کرده توبه نموده و به سیو خداوند برگشته است حکم کفرش به حالت خویش باقی است. چون حزب بعث و بعثی بودن کفر و گمراهی است. همانگونه که عبدالله بن ابی در حالیکه با رسول الله – صلی الله علیه و سلم- نیز نماز می خواند و به لا اله الا الله و رسالت محمد – صلی الله علیه و سلم- نیز شهادت می داد از کافرترین مردمان بود و این نماز و اعتراف برایش سودی در بر نداشت و علت آن کفر و نفاقش بود بنابراین تمام کسانی که لا اله الا الله را بر زبان می رانند ولی دارای اعتقادات کفری چون بعثیت و کمونیستی و افکار دیگر مخالف دین هستند اما اهداف دنیایی آنها را وادار به انجام نماز کرده است چنین اعمالی موجب نجاتشان از کفر نخواهد شد. چون اینکار ناشی از نفاق آنهاست و آشکار است که عذاب منافقین شدید است همانگونه که پروردگار متعال می فرماید:*إِنَّ الْمُنَافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِیرًا*[۲] «منافقین در پایین ترین رتبه آتش قرار دارند و برایشان یاری دهنده ای نمی یابید.» و به اینکه صدام مدعی مسلمان بودن و جهاد کردن شده و گفته است من مؤمن هستم او را از نفاق خارج نمی گرداند و هرگونه سود و نفع را از او منتفی می نماید. و برای اینکه هر ادعا کننده ای در ادعای مسلمان و مؤمن بودن سخنش معتبر باشد باید به صراحت نسبت به اعتقادات گذشته اش اعلان توبه کند و آن را با عمل نیز تأکید نماید چنانکه خداوند متعال می فرماید:*إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَیَّنُوا*[۳] «مگر کسانی که توبه کردند و اصلاح نمودند و بیان داشتند.» بنابراین توبه کلامی و اصلاح عملی باید همراه بیان کردن و توضیح دادن صورت گیرد که در غیر این صورت ادعا کننده صادق و راستگو نیست که در صورت صداقت داشتن در توبه بایستی از بعثی بودن برائت جوید و از کویت خارج شده و حقوق مظلومان را که حق آنها را ضایع کرده باز پردازد و بازگشت و توبه اش از بعثیت و مبادی کفر و گمراهی آن را اعلان دارد و بر همه بعثیها لازم است به سوی خدا برگردند و توبه نمایند و برای اسلام گردنکجی و خضوع نمایند و در گفتار و عمل و در ظاهر و باطن به مبادی و اصول اسلام تمسک جویند و بر آن استقامت کنند و به خدا و رسولش و روز آخرت ایمان آورند و این در صورتی است که صادق باشند.
اما اگر خودنمایی و نفاق ورزند نه پیش خدا و نه پیش مؤمنان صالح نمی باشند. خداوند متعال می فرماید:*إِنَّ الْمُنَافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ*[۴] «منافقین در پایین ترین رتبه آتش قرار دارند.» و می فرماید:*وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آَمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْیَوْمِ الْآَخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِینَ (۸) یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِینَ آَمَنُوا وَمَا یَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا یَشْعُرُونَ (۹) فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ (۱۰) وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ (۱۱) أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَکِنْ لَا یَشْعُرُونَ (۱۲) وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ آَمِنُوا کَمَا آَمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ کَمَا آَمَنَ السُّفَهَاءُ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَکِنْ لَا یَعْلَمُونَ*[۵] «بعضی از مردم گویند به خدا و رسولش ایمان آوردیم در حالیکه آنها ایمان ندارند خداوند و مؤمنان را فریب می دهند در حالیکه تنها خود را فریب داده اند ولی بی شعورند. دلهایشان مریض است و خداوند بر آن افزوده است و عذاب دردناکی را به سبب تکذیب کردنشان برایشان قرار داده است. هرگاه به آنها گفته شود در زمین فساد مکنید گویند: تنها ما اهل اصلاح هستیم. آگاه باشید تنها آنها مفسدند ولی شعور ندارند. اگر به آنها گفته شود چون بقیه مردم ایمان آورید گویند: آیا همچون افراد سفیه ایمان آوریم در حالیکه خود سفیه هستند ولی نمی دانند.» آری حال صدام و تمام کسانی که مثل او هستند و با نیرنگ و نفاق اسلام بودن را اعلان می دارند ولی عملاً انواع اذیت و آزار و ظلم را بر مسلمین روا می دارند و بر اعتقادات الحادی بعثی بودن نیز ماندگارند، می باشد.
شیخ ابن باز (رحمه الله)
[۱] بقره ۲۸۱[۲] نساء ۱۴۵
[۳] بقره ۱۶۰
[۴] نساء ۱۴۵
[۵] بقره ۸-۱۳
[۶] نساء ۱۴۲- ۱۴۳
[۷] نساء ۱۴۵- ۱۴۶