قبول در لغت: به معنی راضی بودن نسبت به چیزی است.
اینجا منظور: قبول کردن، لا إله إلّا الله و آنچه میطلبد و آنچه بر آن دلالت میکند، با قلب و زبان و سایر اعضا. قبولی که نفیکنندهی رد باشد. پس نباید این کلمه یا چیزی از ضروریاتش را رد کند؛ چرا که گاهی کسی شهادت را میگوید که معنایش را میفهمد، ولی از روی کبر یا حسد یا غیره، بعضی ضروریات آن را نمیپذیرد؛ پس این شخص شرط قبول را به جای نیاورده است.
دلیل قبول: قول الله متعال است:
﴿إِنَّهُمْ کَانُوا إِذَا قِیلَ لَهُمْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ یَسْتَکْبِرُونَ ۳۵ وَیَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِکُو آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَّجْنُونٍ۳۶﴾ [الصافات: ۳۵-۳۶]
«چرا که آنان بودند که وقتی به ایشان گفته میشد: هیچ معبودی مستحق عبادت جز الله وجود ندارد، تکبر میورزیدند. و میگفتند: آیا ما معبودان خویش را برای (گفتههای) شاعری مجنون رها کنیم؟!».