روزی با یک تاکسی بطرف فرودگاه میرفتم،
در راه که میرفتیم حواسم به راننده تاکسی بود که قوانین رانندگی را قشنگ مراعات میکرد وتومسیر خودش وخط سیرخودش حرکت میکرد…
ناگهان ماشینی ازتو پارکینگ کنارخیابان بطور ناگهانی واردخیابان اصلی وجلو ماظاهرشد، وراننده تاکسی باتمام قوا پایش رابر روی ترمزماشین گذاشت ونگذاشت به ماشین برخوردکند، ونزدیک بود که تصادف سختی رخ بدهد…
عجیب تر از همه این بود که راننده احمق و خاطی که خودش مقصر هم بود سرش رابطرف ماچرخاند وتامیتوانست فحش ودشنام بار ماکرد!!
راننده تاکسی اما، درکمال خونسردی خشم خودش رافروخورد، و بالبخندازاو بااشاره دست پوزش خواست..!
ازاین رفتارش تعجب کردم وپرسیدم:
چرا بااینکه اشتباه ازخود او بودبازهم شماازاو معذرتخواهی کردی؟
این مرد نزدیک بود باتصادفی خطرناک جان مارا به خطربیندازد؟؟
اینجا این راننده تاکسی به من درسی آموخت که من بعدها بعنوان “قاعده کامیون زباله ها” نامگذاری کردم..! گفت: خیلی ازمردم مثل کامیون حمل زباله وآشغال میمانند که همه جا پرسه میزنند درحالیکه کوله باری ازانواع زباله با خودشان حمل میکنند ” انواع مشکلات زندگی..ناکامی وشکستهایشان،عصبانیت، و گرفتاریهای روزمره و ناامیدی و…”
وقتی این زباله های در درونشان انباشته شد نیاز به خالی کردن آن در نزدیکترین اماکن پیدا میکنند..!
پس خودت را محل تجمع زباله های درونت نکن!!!
مساله راشخصی فرض نکن، بیخیال شو، فقط لبخندی بزن ازاون اتفاق رد شو وسپس براه خودت ادامه بده، خودت را درگیر نکن…
ازالله بخواه تاآنهاراهدایت کند ومشکلاتشان برطرف کند،..وازاین حادثه درس وعبرت بگیر..! ومواظب باش ازاین نوع افراد نباشی، که درونشان انباشته از زباله های حوادث زندگی شده وآن را درمحیط کارشان یاخانه اشان ویا تو مسیرشان رو دیگران خالی میکنند.. نهایتا” انسانهای موفق هرگز اجازه نمیدهند تا کامیونهای زباله، روزشان و اعصاب واحساساتشان رادرهم بریزد..
بنابراین ازکسانیکه باتوبامهربانی رفتارمیکنند تشکرکن که آنها گلهای زیبای زندگی هستند..وبرای کسانیکه بتو بدی میکنند دعا کن، که آنهابه رحم وشفقت ودلسوزی نیاز دارند..وهمه اینکارها رابخاطر رضای الله وکسب ثواب وپاداش انجام بده…
وهمیشه بیاد داشته باش زندگی ات به رفتار خودت و چگونه باور کردن وتفسیرکردن وبرداشتت از آنچه دراطرافت رخ میدهد وابسته است…