انسانها طبعاً با انسانهای دیگر انس و الفت میگیرند و به مصاحبه و معاشرت با یکدیگر حریص اند که با این الفت و همنشینی، تعاون و همکاری در بین مردم ایجاد میشود و مصالح جامعه در نزدیکترین وقت ممکن، با زحمات کمتر انجامپذیر است.
این علایق در بین انسانها، محبت و دوستی را تقویت میکند که این راه و روش، دید و بازدید بر مبنای آداب و اخلاقی است که قرآن معین کرده و بر اساس دستورات آن است؛ همچنانکه در سورۀ نور خداوند متعال میفرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَدۡخُلُواْ بُیُوتًا غَیۡرَ بُیُوتِکُمۡ حَتَّىٰ تَسۡتَأۡنِسُواْ وَتُسَلِّمُواْ عَلَىٰٓ أَهۡلِهَاۚ ذَٰلِکُمۡ خَیۡرٞ لَّکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ ٢٧ فَإِن لَّمۡ تَجِدُواْ فِیهَآ أَحَدٗا فَلَا تَدۡخُلُوهَا حَتَّىٰ یُؤۡذَنَ لَکُمۡۖ وَإِن قِیلَ لَکُمُ ٱرۡجِعُواْ فَٱرۡجِعُواْۖ هُوَ أَزۡکَىٰ لَکُمۡۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ عَلِیمٞ ٢٨﴾ [النور: ۲۷-۲۸].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! به خانههایی که خانههای شما نیست داخل مشوید، تا اجازه بگیرید و بر اهل آن سلام گویید، این برای شما بهتر است، باشد که پند گیرید. و اگر کسی را در آن نیافتید، پس داخل آن مشوید تا به شما اجازه داده شود و اگر به شما گفته شد: برگردید، برگردید که آن برای شما سزاوارتر است و خدا به آنچه که انجام میدهید داناست».
در این دو آیه:
اول: منع از واردشدن بدون اجازه به منزل دیگران آمده است که اگر اجازه داد، داخلشدن در خانۀ ایشان جایز است، طریقه اجازهخواستن آنست که در جلوِ در توقف کنی و اجازه بخواهی، بدون این که به داخل خانه نگاه کنی، تا از درون خانه مطلع باشی.
حضرت رسول صلی الله علیه و سلمفرمود: «اجازهخواستن به خاطر [اجازه] نگاهکردن است»([۱]).
و خود حضرت صلی الله علیه و سلمهنگامی که به درِ خانه کسی میرفت، مقابل در نمیایستاد، بلکه از طرف راست یا از طرف چپ توقف مینمود([۲]).
بعد از اجازه ورود، اسم خودش را بیان میفرمود به کلمه «من» اکتفا نمیکرد، چون «منم» مشخص نیست که چه کسی اجازه ورود میخواهد، پس از کسب اجازه سلام می کرد و میفرمود: آیا داخل شوم، اگر اجازه ورود بود، وارد میشد. در صحیح بخاری و مسلم از جابر روایت است که گفت: «به حضور حضرت صلی الله علیه و سلمرفتم و «دق الباب» نمودم، فرمود: کیستی؟ گفتم: من. فرمود: منم، منم…! معلوم بود که از کلمه منم خشنود نبود».
اگر مرتبه اول اجازه داده نشد، مرتبه دوم و سوم بازهم اجازه بخواهد، اگر جواب نداد برگردد.
به روایت بخاری و دیگران از ابوموسی اشعری رضی الله عنه روایت شده که حضرت صلی الله علیه و سلمفرمود: «اگر یکی از شما سه مرتبه اجازه خواست و اجازه ندادند، باید برگردد».
و سه مرتبه اجازهخواستن به خاطر روایت طبرانی است که رسول صلی الله علیه و سلمفرمود: «اجازهخواستن سه مرتبه است: مرتبه اول سکوت و بیصدایی، مرتبه دوم آمادگی، مربته سوم اجازه ورود یا رد آن».
این سه مرتبه اجازهخواستن در حالی است که طارق (اجازه گیرند) دق الباب را به گوش صاحب خانه برساند، اگر صدایی نشنید مانند این که کسی در منزل نیست.
از سهل بن سعد روایت است: مردی در سوراخ منزل حضرت صلی الله علیه و سلمداخل حجره را تماشا کرد و یک شانه آهنین بزرگ با خود داشت که سرش را شانه میکرد. حضرت صلی الله علیه و سلمفرمود: «اگر میدانستم که تو داخل حجره را تماشا میکنی، به آن شانه چشمت را میکندم. اجازهخواستن به خاطر دید داخل منزل است».
به روایت ابوهریره رضی الله عنه که پیامبر صلی الله علیه و سلمفرمود: «کسی بدون اجازه به خانۀ قومی نگاه کند، برای صاحب خانه جایز است که هردو چشم نگاهکننده را درآورد».
در نظر امام شافعی: در این حالت اگر چشم بیننده را کور کند به هدر رفته و رایگان است، نه قصاص دارد و نه دیه.
دوم: اگر کسی در خانه نبود حق ورود ندارد و نباید هتک حرمت کند و داخل شود.
سوم: خانه همیشه آمادگی ورود و پذیرش واردین را ندارد، گاهی اوقات برای زیارت و دیدار مناسب نیست، از رعایت ادب و اخلاق اسلامی است که اگر صاحب خانه اشاره به برگشت نمود، بدون نگرانی و دلتنگی برگردد.
این آداب و اخلاق اسلامی که بیان شد مخصوص بزرگسالان است، بچههای کم سن و سال در تمام اوقات حق ورود دارند، به استثنای وقت خواب و استراحت که در این مورد باید با اجازۀ صاحب خانه وارد شوند.
خداوند متعال مؤمنین را به آن اصول اخلاقی ادب داده و در سوره نور میفرماید ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لِیَسۡتَٔۡذِنکُمُ ٱلَّذِینَ مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُکُمۡ وَٱلَّذِینَ لَمۡ یَبۡلُغُواْ ٱلۡحُلُمَ مِنکُمۡ ثَلَٰثَ مَرَّٰتٖۚ مِّن قَبۡلِ صَلَوٰهِ ٱلۡفَجۡرِ وَحِینَ تَضَعُونَ ثِیَابَکُم مِّنَ ٱلظَّهِیرَهِ وَمِنۢ بَعۡدِ صَلَوٰهِ ٱلۡعِشَآءِۚ ثَلَٰثُ عَوۡرَٰتٖ لَّکُمۡۚ لَیۡسَ عَلَیۡکُمۡ وَلَا عَلَیۡهِمۡ جُنَاحُۢ بَعۡدَهُنَّۚ طَوَّٰفُونَ عَلَیۡکُم بَعۡضُکُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۚ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمُ ٱلۡأٓیَٰتِۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٞ ۵٨﴾ [النور: ۵۸].
«ای کسانی که ایمان آورده اید! قطعاً باید غلام و کنیزهای شما و کسانی از شما که به سن بلوغ نرسیده، سه بار در شبانهروز از شما کسب اجازه کنند، پیش از نماز بامداد، و نیمروز که جامههای خود را بیرون میآورید و پس از نماز شامگاهان، این سه مورد زمان برهنگی شماست، نه بر شما و نه بر آنان گناهی نیست که غیر از این سه هنگام گرد یکدیگر بچرخید و باهم معاشرت نمایید. خداوند آیات خود را اینگونه برای شما بیان میکند و خدا دانای سنجیده کار است».
در این آیه زمان اجازه، برای ورود انسان کم سن و سال در سه موقع تعیین شده: قبل از طلوع فجر، در وقت استراحت کردن نیمروز و بعد از نماز عشاء.
در این سه موقع انسان خردسال باید با اجازه صاحب خانه وارد شود، چون این اوقات مناسب دید و بازدید نیست و انسان در حالی قرار دارد که هیچ احدی بزرگ یا کوچک حق ورود به خانه را ندارد.
از ابن عباس رصی الله عنهما روایت است که: «رسول صلی الله علیه و سلمغلامی از انصار را به پیش حضرت عمر فرستاد تا او را به حضور حضرت صلی الله علیه و سلمدعوت کند، در حالی نزد حضرت عمر رفت که حضرت عمر رضی الله عنه از دیدن او نگران بود و به حضرت صلی الله علیه و سلمعرض نمود: ای پیامبر خدا، دوست دارم که خداوند در باره اجازه واردشدن یا نشدن، حکمی صادر فرمایند، پس این آیه نازل شد: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لِیَسۡتَٔۡذِنکُمُ ٱلَّذِینَ مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُکُمۡ وَٱلَّذِینَ لَمۡ یَبۡلُغُواْ ٱلۡحُلُمَ﴾ [النور: ۵۸].
«ای کسانی که ایمان آورده اید! باید بردگان شما و همچنین کودکانتان که به سن بلوغ نرسیده اند، سه بار در شبانه روز از شما کسب اجازه کنند».
اما واردشدن در غیر این حالات برای کودک، چون کم سن و سال است، مانعی نیست چرا که اجازهخواستن در هر واردشدنی، مشکل و سخت است. خداوند میفرماید:
﴿وَمَا جَعَلَ عَلَیۡکُمۡ فِی ٱلدِّینِ مِنۡ حَرَجٖ﴾ [الحج: ۷۸].
«(خداوند) در دین شما برایتان سختی قرار نداده است».
همین که کودکان به سن بلوغ رسیدند، برای ورود باید اجازه بخواهند که و خداوند آن را مشخص کرده است:
﴿وَإِذَا بَلَغَ ٱلۡأَطۡفَٰلُ مِنکُمُ ٱلۡحُلُمَ فَلۡیَسۡتَٔۡذِنُواْ کَمَا ٱسۡتَٔۡذَنَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ﴾ [النور: ۵۸].
«و چون کودکان شما به سن بلوغ رسیدند باید از شما کسب اجازه کنند، همانگونه که پیشینیان آنها کسب اجازه کردند».
اگرچه این کودکان از نزدیکان باشند یا از قوم و خویش دور:
مردی نزد پیامبر صلی الله علیه و سلمآمد و گفت: «آیا من از مادرم اجازه بخواهم؟ فرمود: بله، گفت: غیر از من کسی خدمتگذار او نسیت، آیا با اجازه داخل شوم؟ حضرت صلی الله علیه و سلمفرمود: دوست داری که او را عریان بینی؟ گفت: خیر، فرمود: پس اجازه بگیر».
و این رخصت و اجازه ورود برای شوهری که از سفر بازمیگردد خیلی لازم است، باید به همسرش اعلام کند که فلان موعد من به منزل باز میگردم، ناگهان در شب بر او وارد نشود که همسرش آمادگی وصلت او را نداشته باشد، چون پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و سلمورود شوهر در وقت شب، بدون خبر به خانواده را نهی کرده است.
البته اجازه ورود به اماکن عمومی مانند مهمانخانهها، مغازهها و چایخانهها لازم نیست، چون معمولاً این اماکن از جهت حرمت مانند منازل نیستند تا انسان از هتک حرمت کسی، ترسی داشته باشد. خداوند میفرماید:
﴿لَّیۡسَ عَلَیۡکُمۡ جُنَاحٌ أَن تَدۡخُلُواْ بُیُوتًا غَیۡرَ مَسۡکُونَهٖ فِیهَا مَتَٰعٞ لَّکُمۡ﴾ [النور: ۲۹].
«بر شما گناهی نیست که به خانههای غیر مسکونی که در آنها برای شما استفاده است داخل شوید».
این آداب دید و بازدید و ملاقات انسانها با یکدیگر، از آداب ویژۀ اسلامی است و خیلی لازم و ضروری است که به آن اهتمام شود و باید بر آن تشویق نماییم.
[۱]– روایت بخاری و مسلم از سهل بن سعد.
[۲]– روایت ابوداود از عبدالله بن یسر.